گر چه این شهر، شلوغ است ، ولی باور کن آنچنان جای تو خالی است ، صدا می پیچد ....🌱
#شهید_محمدرضا_دهقانامیرے
@shahid_dehghanamiri
۲۵ آذر ۱۳۹۹
#رفیق_شهیدم ♥️
به رغم سر به هوا بودنم... زمینگیرم💔
به سر هواے تو را دارم
که از زمین ، سیـرم
#شهید_محمدرضا_دهقانامیرے
@shahid_dehghanamiri
۲۸ آذر ۱۳۹۹
اگر یه روز خواستی
تعریفی برای #شهید پیدا کنی
بگو شهید یعنی باران🌧
حُسن باران این است که
زمینی است
ولی آسمانی شده است
و به امداد زمین می آید...☘
#شهید_محمدرضا_دهقانامیرے
@shahid_dehghanamiri
۴ دی ۱۳۹۹
#رفیقشهیدم ❤️
آزمودم دل خود را
به هزاران شیوه
هیچ چیزش به جز از
وصل تو خشنود نکرد...☘
#شهید_محمدرضا_دهقانامیرے
@shahid_dehghanamiri
۵ دی ۱۳۹۹
عشـــق
لبخنـد نجیبے ست
ڪہ روے لب توست ...
#شهید_محمدرضا_دهقانامیرے
@shahid_dehghanamiri
۹ دی ۱۳۹۹
#رفیق_شهیدم ♥️
زمیـن
حقیـر بود
بـرای داشتنـت
آسمــــان
به تو بیشتر می آید...
#شهید_محمدرضا_دهقانامیرے
@shahid_dehghanamiri
۱۱ دی ۱۳۹۹
سادگی نگاهتان ..
آنگاه ڪه بر عمق جانم مینشیند ،
شرم حضورم را
در سڪوت چشمانتان میبینم
و وجودم سراسر ...
پر میشود از احساسِ گناه ...
و من هنوز در جدالِ
گناه و استغفار
موج میخورم ...!
#شهید_محمدرضا_دهقانامیرے
@shahid_dehghanamiri
۱۵ دی ۱۳۹۹
🔸| #خاطره
ماجراینارنجک💣
همه حرفهایت را به مهدیه می زدی حتی اگر کار خطر ناکی می کردی مهدیه خبر دار می شد, جرئت نمیکردی به پدر و مادر چیزی بگویی مثلا همان موقعی که عذرت را خواسته بودند ،اما چند نفر وساطت کرده بودند تا دوباره پذیرفته شده بودی
ماجرا را فقط برای مهدیه تعریف کرده بودی «مهدیه ،خراب کاری کردم یه سرهنگ ارتش اومده بود یاد بده چطور نارنجک پرت کنیم مسخره کردن ما رو .
انگار نارنجک هم یاد دادن داره !
خوب چه کار کردی ؟🤔
اومده می گه ضامن رو بکش ،اسم امامی که خیلی دوست داری سه بار بگو و پرتاب کن بعد خودت پناه بگیر ،بچه ها دونه دونه این کا رو می کردن و سرهنگ نگاه می کرد و نمره می داد نوبت من که شد ،بدون انجام دادن این مراحل رفتم نارنجک رو پرت کردم و سریع اومدم کنارش ایستادم وقتی نارنجک ترکید تازه متوجه شد که من پرتاپ کردم هول کرد محکم زد روی بازوی من و گفت خاک تو سرت ،برو گم شو بعد هم اخراجم کرد
#بخشی_از_کتاب_یک_روز_بعد_حیرانی
#شهید_محمدرضا_دهقانامیرے
🍃| @shahid_dehghanamiri
۱۵ دی ۱۳۹۹
#خاطره
✨عشق حسین✨
عاشق امام حسین(ع)بود.
تا اسمش را میشنید منقلب می شد
و شور حسینی همیشه در وجودش شعله ور بود.
طوری که خواهرش برگشت به او گفت عاشق شده ای؟!
و او جواب داد:
عشق فقط یک کلام حسینعلیهالسلام
نقل از :(مادر شهید)
#ابووصــال
#شهید_محمدرضا_دهقانامیرے
🍃🌺| @shahid_dehghanamiri
۱۵ دی ۱۳۹۹
دست ما را هم بگیرید
که پاهایمان
بدجور گیر است🥀
در گل این دنیای دست و پا گیر...
#شهید_محمدرضا_دهقانامیرے
@shahid_dehghanamiri
۱۶ دی ۱۳۹۹
📝🍃| #خـاطـره...
☘روضه بذارگوش کنیم....🌸
یک دوست دیگری هم داشت که به واسطه شهید خلیلی با او آشنا شده بود. همین بنده خدا تعریف میکرد: با شهید دهقان امیری در گلزار شهدا بهشت زهرا(سلام الله علیها) قرار داشتیم وقتی رسید، حدود دو ساعت سر مزار رسول حرف زدیم.
بعد سر خاک بقیه شهدا رفتیم و هر شهیدی را که میشناخت سر خاکش میایستاد و حدود یک ربع راجع به شهید صحبت میکرد، جوری حرف میزد و خاطره تعریف میکرد که انگار سال ها با آن شهید رفیق بوده است.
گرمای طاقت فرسایی بود اما چنان غرق مطالب و حرف بودیم که گرما را حس نمی کردیم. سپس برگشتیم بر سر مزار شهید رسول خلیلی و صحبتهایمان را ادامه دادیم. موقع خداحافظی گفت: روضه بزار گوش کنیم و این جمله شهید خلیلی را یادآوری میکرد که: «ای که بر تربت من میگذری، روضه بخوان/نام زینب(سلام الله علیها) شنوم زیر لحد گریه کنم»
گفتم: بابا لازم نیست اما اصرار کرد و خلاصه یک روضه گوش کردیم. وقتی تمام شد با آهی سوزناک سکوت را شکست، حسرت داشت،حسرت شهادت.
بوی عطر پیراهنش را هیچ وقت فراموش نمیکنم. خداحافظی کردیم و این آخرین خداحافظی من و محمدرضا بود.
#بهنقلازدوست_شهید💜
#شهید_محمدرضا_دهقانامیرے 🌷
💌🍃|• @shahid_dehghanamiri
۱۶ دی ۱۳۹۹
سینه خواهم شرحهشرحه از فراق
تـا بـگــویم شـرحِ دردِ اشـتیـاق :)
#شهید_محمدرضا_دهقانامیرے
@shahid_dehghanamiri
۱۶ دی ۱۳۹۹