eitaa logo
به یاد شهید دهقان
429 دنبال‌کننده
6.7هزار عکس
2.1هزار ویدیو
154 فایل
+إمروز فضاے مجازے میتواند ابزارے باشد براے زدݩ در دهان دشمن..[• إمام خامنهـ اے•] ↶ فضیلٺ زندهـ نگهـ داشتن یاد و خاطرهـ ے شہدا ڪمتر از شهادٺ نیسٺ.+حضرٺ آقـا ڪپے با ذڪر صلواٺ✔
مشاهده در ایتا
دانلود
گر چه این شهر، شلوغ است ، ولی باور کن آنچنان جای تو خالی است ، صدا می پیچد ....🌱 @shahid_dehghanamiri
۲۵ آذر ۱۳۹۹
♥️ به رغم سر به هوا بودنم... زمینگیرم💔 به سر هواے تو را دارم که از زمین ، سیـرم @shahid_dehghanamiri
۲۸ آذر ۱۳۹۹
اگر یه روز خواستی تعریفی برای پیدا کنی بگو شهید یعنی باران🌧 حُسن باران این است که زمینی است ولی آسمانی شده است و به امداد زمین می آید...☘ @shahid_dehghanamiri
۴ دی ۱۳۹۹
❤️ آزمودم دل خود را به هزاران شیوه هیچ چیزش به جز از وصل تو خشنود نکرد...☘ @shahid_dehghanamiri
۵ دی ۱۳۹۹
عشـــق لبخنـد نجیبے ست ڪہ روے لب توست ... @shahid_dehghanamiri
۹ دی ۱۳۹۹
♥️ زمیـن حقیـر بود بـرای داشتنـت آسمــــان به تو بیشتر می ‌آید... @shahid_dehghanamiri
۱۱ دی ۱۳۹۹
سادگی نگاهتان .. آنگاه ڪه بر عمق جانم می‌نشیند ، شرم حضورم را در سڪوت چشمانتان می‌بینم  و وجودم سراسر ... پر می‌شود از احساسِ گناه ... و من هنوز در جدالِ گناه و استغفار موج می‌خورم ...! @shahid_dehghanamiri
۱۵ دی ۱۳۹۹
🔸| ماجرای‌نارنجک💣 همه حرفهایت را به مهدیه می زدی حتی اگر کار خطر ناکی می کردی مهدیه خبر دار می شد, جرئت نمی‌کردی به پدر و مادر چیزی بگویی مثلا همان موقعی که عذرت را خواسته بودند ،اما چند نفر وساطت کرده بودند تا دوباره پذیرفته شده بودی ماجرا را فقط برای مهدیه تعریف کرده بودی «مهدیه ،خراب کاری کردم یه سرهنگ ارتش اومده بود یاد بده چطور نارنجک پرت کنیم مسخره کردن ما رو . انگار نارنجک هم یاد دادن داره ! خوب چه کار کردی ؟🤔 اومده می گه ضامن رو بکش ،اسم امامی که خیلی دوست داری سه بار بگو و پرتاب کن بعد خودت پناه بگیر ،بچه ها دونه دونه این کا رو می کردن و سرهنگ نگاه می کرد و نمره می داد نوبت من که شد ،بدون انجام دادن این مراحل رفتم نارنجک رو پرت کردم و سریع اومدم کنارش ایستادم وقتی نارنجک ترکید تازه متوجه شد که من پرتاپ کردم هول کرد محکم زد روی بازوی من و گفت خاک تو سرت ،برو گم شو بعد هم اخراجم کرد 🍃| @shahid_dehghanamiri
۱۵ دی ۱۳۹۹
✨عشق حسین✨ عاشق امام حسین(ع)بود. تا اسمش را می‌شنید منقلب می شد و شور حسینی همیشه در وجودش شعله ور بود. طوری که خواهرش برگشت به او گفت عاشق شده ای؟! و او جواب داد: عشق فقط یک کلام حسین‌علیه‌السلام نقل از :(مادر شهید) 🍃🌺| @shahid_dehghanamiri
۱۵ دی ۱۳۹۹
دست ما را هم بگیرید که پاهایمان بدجور گیر است🥀 در گل این دنیای دست و پا گیر... @shahid_dehghanamiri
۱۶ دی ۱۳۹۹
📝🍃| ... ☘روضه بذارگوش کنیم....🌸 یک دوست دیگری هم داشت که به واسطه شهید خلیلی با او آشنا شده بود. همین بنده خدا تعریف می‌کرد: با شهید دهقان امیری در گلزار شهدا بهشت زهرا(سلام الله علیها) قرار داشتیم وقتی رسید، حدود دو ساعت سر مزار رسول حرف زدیم. بعد سر خاک بقیه شهدا رفتیم و هر شهیدی را که می‌شناخت سر خاکش می‌ایستاد و حدود یک ربع راجع به شهید صحبت می‌کرد، جوری حرف می‌زد و خاطره تعریف می‌کرد که انگار سال ها با آن شهید رفیق بوده است. گرمای طاقت فرسایی بود اما چنان غرق مطالب و حرف بودیم که گرما را حس نمی کردیم. سپس برگشتیم بر سر مزار شهید رسول خلیلی و صحبت‌هایمان را ادامه دادیم. موقع خداحافظی گفت: روضه بزار گوش کنیم و این جمله شهید خلیلی را یادآوری می‌کرد که: «ای که بر تربت من می‌گذری، روضه بخوان/نام زینب(سلام الله علیها) شنوم زیر لحد گریه کنم» گفتم: بابا لازم نیست اما اصرار کرد و خلاصه یک روضه گوش کردیم. وقتی تمام شد با آهی سوزناک سکوت را شکست، حسرت داشت،حسرت شهادت. بوی عطر پیراهنش را هیچ وقت فراموش نمی‌کنم. خداحافظی کردیم و این آخرین خداحافظی من و محمدرضا بود. 💜 🌷 💌🍃|• @shahid_dehghanamiri
۱۶ دی ۱۳۹۹
سینه خواهم شرحه‌شرحه از فراق تـا بـگــویم شـرحِ دردِ اشـتیـاق :) @shahid_dehghanamiri
۱۶ دی ۱۳۹۹