eitaa logo
به یاد شهید دهقان
431 دنبال‌کننده
6.7هزار عکس
2.1هزار ویدیو
154 فایل
+إمروز فضاے مجازے میتواند ابزارے باشد براے زدݩ در دهان دشمن..[• إمام خامنهـ اے•] ↶ فضیلٺ زندهـ نگهـ داشتن یاد و خاطرهـ ے شہدا ڪمتر از شهادٺ نیسٺ.+حضرٺ آقـا ڪپے با ذڪر صلواٺ✔
مشاهده در ایتا
دانلود
🔸🌹محسن حججی در ۱۳۷۰/۴/۲۱ در خانواده ای در نجف آباد اصفهان پا به عرصه وجود گذاشت و به یاد فرزند شهید حضرت زهرا (س) ، نام او را گذاشتند. 🔹🌹جدّ پدری او عالم فاضل از علمای بنام نجف آباد بود. 🔸🌹محمدرضا حججی (پدر محسن) که از دوران دفاع مقدس بوده، به شغل شریف رانندگی تاکسی مشغول است و در تمام سالیان عمر کوشیده است بر سر سفره خانواده بگذارد. 🔹🌹مادرش زهرا مختارپور از خانواده ای مذهبی و فعالیت اصلی او است. محسن فرزند سوم خانواده و دارای سه خواهر و یک برادر است. 🔸🌹کودکی و نوجوانی محسن، همچون سایر بچه های نجف آباد، خیلی عادی گذشت. از ۷ سالگی وارد فضای و فعالیت های شد. 🔹🌹حضور در خانوادگی که پدرش در منزل برپا می کرد، برای نخستین دفعات، طعم شیرین محبت اهل بیت (علیهم السلام) را به او چشاند. علاقه زیادی به داشت و در نوجوانی در مراسم ویژه نوجوانان مداحی و قرآن قرائت می کرد. او از عاشقان شهید ابراهیم هادی بود. به بهانه تولد ؛ 🌷 💌| @shahid_dehghanamiri
°•|🍃💚 📄 °•{شهید مدافــع حــرم 🕊🌹}•° ▫️اگر سردردی، مریضی یا هر مشکلی داشتیم، معتقد بودیم برویم خوب می‌شویم؛ می‌گفت: «می‌شه توشه تمام عمر و تموم سالت رو در هیئت ببندی!» ... ▫️جزو آرزوهایش بود در خانه روضه هفتگی بگیریم، اما نمی‌شد، چون خانه‌مان کوچک بود و وسایل‌مان زیاد ... البته اکثراً هیئت دو نفری داشتیم؛ برای هم می‌کردیم و چاشنی‌اش چندخط هم می‌خواندیم، بعد چای، نسکافه یا بستنی می‌خوردیم. می‌گفت: «این خوردنیا الان مال هیئته!» ▫️هر وقت چای می‌ریختم می‌آوردم، می‌گفت: «بیا دوسه خط روضه بخونیم تا چای روضه خورده باشیم!» ▫️زیارت عاشورا می‌خواندیم و تفسیر می‌کردیم، اصرار نداشتیم زیارت را تا ته بخوانیم. یکی دو صفحه را با معنی می‌خواندیم، چون به زبان عربی مسلط بود، برایم ترجمه می‌کرد و توضیح می‌داد. 📖برشی از کتاب ''قصه دلبری''💜💫 💌| @shahid_dehghanamir °•|🍃💚
❤️ 📝 یک درگاه است . باید در جلسه امام حسین ع محبت شناس بشوی و بعد خودت را به محبت امام زمان برسانی . هرچه آلودگی هایمان را کمتر کنیم ، گناه کمتر کنیم ، محبت امام زمان در دلهایمان بیشتر میشود. @shahid_dehghanamiri
توی‌روضـه‌یه‌جوری‌سینه‌بزنین‌ و گریـه‌ڪنین که‌انگار‌قراره‌فردا‌از‌خواب‌بلنـد‌نشیـن فڪرکنین‌‌آخریـن‌شـبِ‌نوڪریتونِ خوشگل‌نوکری‌ڪنین ^^ آرزومه‌وسـط‌روضـه‌بمیـرم💌 💔 @shahid_dehghanamiri
🍃 بسم رب شهدا والصدیقین 🍃 محمدرضا خیلی هیئتی بود و حضورش در مراسم ها و مجالس اهل بیت علیهم السلام ترک نمی شد. همین هم باعث شده بود تا زمینه های اعتقادی و معنوی اش عمیق تر و شوق شهادت در او ریشه دار شود. مدرسه که بود اغلب شبها در هیئت دانش آموزیشان می ماند و به کارهای اجرایی علاقه مند بود. شب های محرم در یک شب، به چند هیئت و مسجد می رفت و استفاده می کرد. گاهی هم برای آخرین مجلسی که قصد رفتن داشت، می گشت تا جایی پیدا کند که شام می دهند!! با اینکه می توانست به خانه رود ولی روی این قضیه اصرار داشت؛ می گفت: "غذای یه چیز دیگه ست" 🔺به روایت تعدادی از بستگان شهید بزرگوار ✨ 🍃🌺 @shahid_dehghanamiri
✨💖✨ اینکه برای ک همسرتون💞 میکشه ازش میکنید خیلی خوبه... 💥اما تشکر فقط نباشه❌ گاهی به پاس تشکر او را به ابمیوه خوردن یا دعوت کنید. گاهی برایش دسته گل💐 وحتی یک شاخه گل🌹 بخرید. 📝 🔰حمید شبهای جمعه میرفت چندین بار به من میگفت؛ ولی چون میکشیدم☺️ نمیرفتم این بار حرفش را نکردم. 🔰فردای آن روز بعد از کلاس طبق معمول با موتور دنبالم اومده بود ولی این بار با 💐 قشنگ 🔰پرسیدم، به چه مناسبت گرفتی⁉️ گفت این قابلتو نداره ولی از اونجا که قبول کردی بیای هیئت این دسته گل رو برای برات گرفتم. ✍🏻راوی: همسر شهید . 😍‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ 💕 @shahid_dehghanamiri