eitaa logo
به یاد شهید دهقان
429 دنبال‌کننده
6.7هزار عکس
2.1هزار ویدیو
154 فایل
+إمروز فضاے مجازے میتواند ابزارے باشد براے زدݩ در دهان دشمن..[• إمام خامنهـ اے•] ↶ فضیلٺ زندهـ نگهـ داشتن یاد و خاطرهـ ے شہدا ڪمتر از شهادٺ نیسٺ.+حضرٺ آقـا ڪپے با ذڪر صلواٺ✔
مشاهده در ایتا
دانلود
🖐🏻🍂 آن قدر در قبر بخوابیم که؛ استخوان‌هایمان بپوسد...! یك شب هم بلند شو ببین چه خبــر است...!!! 🌙 @shahid_dehghanamiri🌴
•• شب عملیات بود... هر کس پشت لباسش چیزی نوشته بود... سید مجتبی نوشته بود «مۍروم تا انتقام بگیرم» حاج محسن داده بود غلام خطاط پشت پیراهنش بزرگ بنویسد «مۍروم تا گره از بگشایم» همه نقطه ی نهایی ارادتشان را پشت لباس‌هایشان حک مۍڪردند... اما مهدۍ لباسش را پهن ڪرده بود وسط سنگر و ماژیڪ به دست، به لباس ڪه نگاه مےکرد، زار مۍزد... نشستم کنارش...گفتم مهدۍ دادا...چی مےخواۍ بنویسی؟ بده من برات مۍنویسم... همانطورڪه زل زده بود و اشڪ می ریخت، گفت: عباس...نمےخوام چیزۍ بنویسم... گفتم:چرا؟ گفت دیشب خواب دیدم کنار وایستادم....از صبح که پاشدم، نمےدونم چی بنویسم... گفتم بده من مےدونم چی برات بنویسم... یه جمله نوشتم پشت لباسش... تموم ڪه شد، چنان ضجه‌ای زدڪه ترسیدم...بعد محکم بغلم ڪرد و به زور دستم رو بوسید.... عملیات شروع شد...همه رفتن جلو... عملیات تموم شد...همه برگشتن... اتفاقا مهدۍ هم برگشت...اما نه خودش... نه تنش...فقط خبر ... سالها بعد از زبون آزاده‌ها شنیدم، همون اول بسته بودندش پشت یڪ جیپ جنگی و وسط بیابون... حتی جسدش هم برنگشت... تنها چیزے ڪه از مهدی برایم مانده، همان جمله ایست ڪه پشت پیراهنش نوشتم... «مۍروم تا را میان کوچه‌ها فریادکنم...» ... 💔 •• @shahid_dehghanamiri🥀
شیعه‌دوقبله‌دارد✌...کربلابرای‌عبادت😍[قدس]برای‌شهادت...🖤🥀🙃 @shahid_dehghanamiri🥀
💫🌿🍁 "خشوع" مربوط به قلب و روح انسان و "خضوع" ، مربوط به اعضای بدن است. @shahid_dehghanamiri
‌‌ 🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸‌‌‌ ‌‌‌ ‌‌ 🍃بسمـ رب شهدا والصدیقین 🍃 ❣✌️🏻 ‌ ‌ ‌‌محمدرضا توی مدرسه خیلی شیطونی میکرد!‌ ‌ ‌‌من حتی توی ماه چند بار مجبور میشدم برم مدرسه و برای کاراش تعهد بدم‌‌‌ ‌‌ ‌‌‌اما بااین حال، مدیر مدرسه محمدرضا بهم میگفت:" خانم دهقان، محمدرضا یه حالت معنویت خاصی تو وجودش هست! حیفه این بچه هدر بره! شما برو یه دانشگاه خوب پیدا کن واسه محمدرضا! نزار هر جایی بره." ‌‌من و محمدرضا اون تابستون هر روز دنبال ‌‌دانشگاه بودیم😊‌ ‌‌ ‌‌چندجا امتحان داده بود اما دانشگاه رضوی مشهد، بدجور به دلش نشسته بود! یادمه روزی که با پدرشون رفت واسه ی مصاحبه مدام به من زنگ میزد و میگفت:‌‌ ‌‌مامان من شنیدم حتی نهارشون از حرم امام رضا(علیه السلام)هست! مامان یعنی من جیره خوار حرم امام رضا میشم!😍 مامان متوجه ای؟!‌‌‌ ‌‌ ‌‌خیلی دوست داشت😊‌‌ ‌‌ ‌‌یروز نشستم بهش گفتم محمدرضا من دلم نیست شما بری مشهد😔‌‌ ‌‌ ‌‌خیلی بهش برخورد! تمام امیدش ناامید شد!‌‌ ‌‌ ‌‌پرسید چرا؟🤔‌ ‌‌ ‌‌گفتم من دوست دارم شما راه نزدیک بری، هربار بخوای بری من واقعا دل تو دلم نیست! نصفه جون میشم! فک کنم بمیرم تااون موقع که شما فارغ التحصیل بشی! اولش سعی کرد یکم دلیلو منطق بیاره ولی بعد ۳-۴ روز اومد گفت باشه مامان هرچی شما بگی!من اصلا دوست ندارم شما ناراحت بشی♥️‌‌‌ ‌‌ ‌‌خیلی راحت از خواسته قبلیش زد...‌‌ ‌‌ ‌‌ ‌‌ ‌‌ 🌹 @shahid_dehghanamiri
• | 🌙❤️| ⚜ حکمت ۴۴۱ ⚜ •| هر که به بزرگواری و عظمت خویش پی برد ، شهوت هایش نزد او خوار می‌گردد. |• @shahid_dehghanamiri
هرگاه ڪه نمازتــ قضا شد و نخواندے دراین فڪر نباش ڪہ وقت نماز خواندن نیافتے بلڪه! فڪر ڪن چہ گناهے را مرتڪب شدے کہ خداوند نخواست در مقابلش بایستے! 🕊🌿 @shahid_dehghanamiri
😇🕌 سال ۹۳ نزدیک اربعین، خیلی دوست داشت پای پیاده بره کربلا.چون پدرش زیارت بود نخواست که تنهام بذاره، کنارم موند. ولی دلش کربلا بود و آرزو میکرد که سال بعد ان شاالله بره کربلا. یکی از دوستان هم دانشگاهیش تعریف میکرد که باهم قرار گذاشتن سال بعد حتما برن کربلا... اما سال ۹۴ ارباب حضورن طلبیدشون...!! شهدا چشم و دلمان به دعاها و چشمان اشکبار شماست در محضر اولیا و اهل بیت. ملتمس دعای فرجیم. @shahid_dehghanamiri
•﷽• ما اگر بر نام‌ِ حیدر عاشقیم؛ شیعه‌ی درسِ ‌امامِ صادقیم! (ع)🌱 @shahid_dehghanamiri
🌺💫✅🦋 سیدحمید درسال ۱۳۳۹در روستای ابودبس شهرستان اهوازمتولدشد.پدرایشان اقانصرالله است که سادات (علیه السلام)هستند حاج حمیددوران ابتدایی خودرا تاکلاس چهارم در روستای خزینه ازتوابع شهرستان شوشترگذارند و کلاس پنجم وششم رادر روستای ابودبس درس خواند ودوران دبیرستان را در دبیرستان سعدی پشت سرگذاشت. قبل ازپیروزی انقلاب دربرگزاری کلاس نقش داشت ودرجلسات سخنرانی شیخ احمدکافی حضورپیدامیکرد درزمان پیروزی انقلاب ۱۸سال سن داشت درسال۱۳۵۸به عضویت سپاه درامدومسولیت هایی همچون فرماندهی سپاه شادگان وجانشینی قرارگاه رمضان درفعالیت های برون مرزی بودوعضوکمیته بازجویی ازاسراوافسران عراقی بود درسال۱۳۵۸بادخترخاله اش ازدواج کرد وبا لباس سپاه درمراسم دامادی اش حاضرشد حاصل این ازدواج سه فرزند هدی،ندا،منا می باشد🍃 باشروع جنگ نبردرزمندگان عراق باداعش جهت اموزش وهدایت برادران مسلمان به کشورعراق میرودو درانجابه معروف میشود🌸 درتاریخ ۱۶دی۱۳۹۳پس ازاتمام نمازظهر عملیاتی به نام (صل الله علیه واله)اغازمیشودوباتعدادی ازنیروهای رزمنده برای یاری رساندن به همرزمانش،پیشروی میکنید وبعداز رشادت مورداصابت گلوله تک تیراندازداعشی قرارمیگیرد وبعدازاینکه به همرزمانش وصیت میکند که عقب نروندو وبعداز طلبیدن حلالیت به شهادت رسید🕊 🍁 @shahid_dehghanamiri