eitaa logo
جوانی فراتر از زمان
351 دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
208 ویدیو
2 فایل
بسمه تعالی این صفحه با هدف معرفی شخصیت شهید دکتر عبدالحمید دیالمه و زیر نظر مستقیم خانواده ایشان نگاشته می شود. ✅ سایت: ehya-e-saghalain.ir ✅ ارتباط با : @heydari69
مشاهده در ایتا
دانلود
کلاسها خیلی منضبط بود و ایشان سروقت به کلاس می آمدند، موضوعات جلسه از قبل پیش بینی شده و با برنامه بود. به طور متوسط هر جلسه ۴ ساعت طول می کشید که معمولا برای یک کلاس زیاد بود اما هیچ گاه احساس خستگی نمی کردیم. یکی از مقررات کلاس، آوردن نمره به حد نصاب بود و در غیر این صورت از کلاس حذف می شدیم. ترس از اینکه روزی نتوانم به این کلاس بیایم همیشه همراهم بود لذا با ولعی تمام سعی می کردم مطالب مورد نظر را مرور کنم. وقتی اسامی حذف شدگان را سر کلاس می خواند، نفس ها در سینه حبس می شد. #روایت_یاران #شهید_در_آیینه_دیگران #منش_شهید_دیالمه #مجمع_احیاء_تفکرات_شیعی #غیرت_دینی_شهید #کلاس_درس #جوانی_فراتر_از_زمان #خط_دیالمه 🆔 @shahid_diyalame
خانه محقر مشهد (خيابان پاستور۲۲) زند‌گي ما با‌ او، حضور د‌رخانه‌ای بود كه هر لحظه آن بحث و ياد‌گيری د‌ر باب اسلام بود. طنين صد‌ای قرآن هيچ‌گاه د‌ر فضای خانه قطع نمی شد. خصوصاً سوره‌هايی خاص كه مورد علاقه‌اش بود‌ند... وقت مطالعه‌اش از آن مواقعی بود كه آن را با هيچ كار د‌يگری عوض نمی كرد 🆔 @shahid_diyalame
ذره بین اسلام جملات آن روز شهيد د‌ر د‌انشكد‌ه د‌اروسازی هرگز از صفحه ذهنم پاک نخواهد شد كه می گفت: «مرتّب خود را زير ذرّه‌بين معيارهای اسلام قرار د‌هيد و د‌ر كارها و د‌يد‌گاه‌هايتان د‌قّت د‌اشته باشيد. سر سوزنی انحراف از مسير واقعی پس از مد‌تی شما را به جایی می رساند كه د‌رمی يابيد نسبت به نقطه ابتد‌ایی كه بر آن انطباق د‌اشته‌ايد زاويه بزرگي پد‌يد آمد‌ه و شما را از صراط مستقيم كاملاً د‌ور ساخته است.» #روایت_یاران #شهید_در_آیینه_دیگران #منش_شهید_دیالمه #مجمع_احیاء_تفکرات_شیعی #غیرت_دینی_شهید #کلاس_درس #جوانی_فراتر_از_زمان #خط_دیالمه 🆔 @shahid_diyalame
سخنرانی متفاوت با دیگران قبل از پيروزی انقلاب با اساتيد زيادی آشنا بودم و از جلسات و سخنرانی های بسياری استفاده می نمودم ، در اولين برخورد او برايم كاملاً متفاوت بود . مكان سخنرانی كاملاً آرام در يك كلاسی از كلاس های دانشكده ، جوانی با صلابت با لباسی نظيف و مرتب كه در عين حال با مد روز همخوانی نداشت ، تقوای چشم ايشان توجه ام را به خودش جلب كرد ، چرا كه چنين رفتاری را تا آن زمان در هيچ فرد غير روحانی مشاهده نكرده بود . به نظرم آمد كه كوچكترين تلاشی در جهت ايجاد جاذبه كاذب برای خويش ندارد ، در عين حال احساس می كردم رمز و رازی در كلام اوست كه به دل می نشيند. دير زمانی نگذشت كه احساس كردم او همان گمشده ای است كه می تواند پاسخگوی همه نيازهايم باشد. #روایت_یاران #شهید_در_آیینه_دیگران #منش_شهید_دیالمه #مجمع_احیاء_تفکرات_شیعی #غیرت_دینی_شهید #کلاس_درس #جوانی_فراتر_از_زمان #خط_دیالمه 🆔 @shahid_diyalame
سكوت حاكم بركلاس چيزی كه توجه ام را به يكباره جلب كرد اينكه سكوت خاصی در كلاس حاكم بود ، نه به اين دليل كه هيچ كس جرأت يا فرصت حرف زدن را نمی يابد بلكه به اين دليل كه هيچ كس نمی خواست از مطالب كلاس عقب بيفتد و با حرف زدن با بغل دستی اش كلامی را از دست بدهد . گويی همه محو كلام جذّاب او بودند و به هيچ چيز جز آن نمی انديشيدند . يادم نمی رود كه هر هفته بلافاصله بعد از كلاس به نزد يكی از دوستانم مي رفتم و همه آموخته هايم را برای او بازگو می كردم ، زيرا تصّورم آن بود كه آنچه می آموزم فوق آن چيزی است كه انتظار دارم. #روایت_یاران #شهید_درآیینه_دیگران #منش_شهید_دیالمه #کلاس_درس #کلام_جذاب #جوانی_فراتر_از_زمان #شهید_دیالمه 🆔 @shahid_diyalame
شاگرد غير رسمی در جلسه اول پرسشنامه ای دادند كه همه پر كنند و بعد بر اساس آن اسامی قبول شدگان را اعلام می كردند. وقتی اسامی كسانی كه می توانند از جلسه ی آينده در كلاس حضور داشته باشند اعلام شد، نام من جزء قبول شدگان نبود. ولی چون تعداد، تقريباً خيلی زياد بود من با خود گفتم تا وقتی از كلاس بيرونم نكنند؛ خواهم آمد . اصلاً چه كسی می فهمد كه من آمده ام ؟( با توجه به اين كه شهيد خانم ها را به چهره و اسم نمی شناخت) پس از گذران مدتی از كلاس و حضور دائم من و شركت در آزمون های اوليه كلاس ، يك روز ايشان اعلام كردند بعضی از كسانی كه قبول شده بودند به علت غيبت زياد حذف خواهند شد و كسانی هم كه جزء قبول شدگان نبودند ولی مرتب در جلسات شركت كرده و آزمون ها را داده اند مي توانند به حضورشان ادامه دهند !! تيز بينی و لطافت رفتار شهيد شوق مرا برای ادامه كلاس بيشتر كرد. #روایت_یاران #شهید_در_آینه_دیگران #منش_شهید_دیالمه #کلاس_درس #تیزبینی_شهید #شهید_دیالمه #جوانی_فراتر_از_زمان 🆔 @shahid_diyalame
شاگردان با شماره اولين چيزی كه توجه ام را در جلسات اوليه جلب كرد تقوای شديد و التزام شهيد به حدود الهی خصوصاً ارتباط با خانم ها بود. هيچ وقت به چشمان كسی خيره نشد و حتی وقتی در انتهای كلاس بعضی خانم ها دور او جمع می شدند تا سؤالاتشان را بپرسند سرش همچنان پایين بود يادم می آيد يک بار كه يكی از خانم ها به هنگام سئوال خيلی نزديک شد ايشان با گذاشتن كيفشان به روی زمين و برداشتن آن ( در اثناء كلام )سعی می كرد فاصله ايجاد كند . بعد از يک سال و نيم از گذران كلاس، ما را به طور شخصی و به نام نمی شناخت و كارتهای ورودی كلاس به جای نام و نام خانوادگی خانم ها شماره داشت. 🆔 @shahid_diyalame
شهادت چمران چهره درهم و بغض در گلوی او در جلسه بعد از شهادت چمران را فراموش نمی كنم. با صورتی برافروخته و بسيار غمگين از چمران و خصوصياتش ياد كرد وگفت : متأسفانه هميشه بعد از مرگ افراد است كه از آنها تجليل می كنيم و بعضی نيز در تجليل از چنين افرادی سعی در مطرح كردن خود دارند !! در همين جلسه بود كه گفت : احساس می كنم ظرفی برای بيان آنچه در دل دارم پيدا نمی كنم. #روایت_یاران #شهید_در_آینه_دیگران #منش_شهید_دیالمه #شهادت_چمران #تیزبینی_شهید #شهید_دیالمه #جوانی_فراتر_از_زمان 🆔 @shahid_diyalame
عروسک كوكی برنامه داشتيم كه گاهی با شهيد به روستاهای اطراف مشهد و خانواده های سطح پائين سر بزنيم. آن روز قرار بود به ديدار خانواده ای برويم كه پدر آن كارگر و از اهل روستا و دارای چند فرزند بود . شهيد از افراد خانواده خود عروسكی را گرفته بود كه در آن روزگاران بديع بود، چهار دست و پا راه می رفت و گريه می كرد. قصد كرد تا آن را برای آن بچه ها بياورد، به او گفتم : به نظر من اين به درد اينها نمی خورد اصلاً نمی فهمند كاربردش چيست؛ بهتر است چيز ديگری ببريم. اما او همچنان اصرار داشت و نپذيرفت. چون به ديدار آن خانواده رفتيم و ايشان عروسک را به بچه ها دادند چند دقيقه نگذشت كه ديديم عروسک را چند تكه كرده اند هر كسي تكه ای از آن را با نخ بسته و روی خاكها می كشد رو كردم به او و گفتم : حالا ديدی گفتم اين به دردشان نمی خورد؟! او گفت: مهم اين است كه اين بچه ها از اين بازی لذت بردند. حتماً لازم نيست كه به همان طريقی كه پولدارها لذت می برند اينها هم استفاده كنند !! #روایت_یاران #شهید_در_آینه_دیگران #منش_شهید_دیالمه #اختلاف_طبقاتی #تیزبینی_شهید #شهید_دیالمه #جوانی_فراتر_از_زمان 🆔 @shahid_diyalame
عضويت برای يک روز حرف ها و شايعات درباره ی دكتر ديالمه و گروه مجمع احياء تفكرات شيعی زياد بود. درباره آنها گفته می شد كه مرتجع و با تفكرات سنتی و از انجمن حجّتيه و ... هستند. اين سخنان علاوه بر يک تصوير نامناسب در ذهن من ، كنجكاوی زيادی ايجاد كرده بود تا از نزديک ايشان را ببينم و حرف هايش را بشنوم. اتفاقاً روزی كه برای ثبت نام و عضويت در سازمان مجاهدين خلق به دفتر مركزی آنها رفته ، و با پركردن فرم، ثبت نام نمودم؛ در بازگشت به اطلاعيه ای حاكی از سخنرانی دكتر ديالمه در دانشكده ادبيات برخوردم. بدون تصميم قبلی، از همان جا مسير خود را به سمت محل سخنرانی تغيير دادم تا برای اولين بار در جلسه ايشان شركت نمايم . جالب اينكه همان جلسه آغاز آشنايی و حضور مستمر من در كلاس های ايشان گرديد و در همان اولين روز عضويت در سازمان مجاهدين ، مرا از گرفتاری در دام اين تشكيلات انحرافی نجات بخشيد. 🆔 @shahid_diyalame
شهادت چمران چهره درهم و بغض در گلوی او در جلسه بعد از شهادت چمران را فراموش نمی كنم. با صورتی برافروخته و بسيار غمگين از چمران و خصوصياتش ياد كرد وگفت : متأسفانه هميشه بعد از مرگ افراد است كه از آنها تجليل می كنيم و بعضی نيز در تجليل از چنين افرادی سعی در مطرح كردن خود دارند !! در همين جلسه بود كه گفت :احساس می كنم ظرفی برای بيان آنچه در دل دارم پيدا نمی كنم. 🆔 @shahid_diyalame
شهادت چمران چهره درهم و بغض در گلوی او در جلسه بعد از شهادت چمران را فراموش نمی كنم. با صورتی برافروخته و بسيار غمگين از چمران و خصوصياتش ياد كرد وگفت : متأسفانه هميشه بعد از مرگ افراد است كه از آنها تجليل می كنيم و بعضی نيز در تجليل از چنين افرادی سعی در مطرح كردن خود دارند !! در همين جلسه بود كه گفت :احساس می كنم ظرفی برای بيان آنچه در دل دارم پيدا نمی كنم. 🆔 @shahid_diyalame