eitaa logo
رفاقت تا شهادت...🌱
4.5هزار دنبال‌کننده
7.1هزار عکس
4.3هزار ویدیو
34 فایل
بسـم‌ربّ‌عشــق ماهمیشھ‌فکرمیکنیم‌شھدا یه کارخاصی‌کردن‌کہ‌شھیدشدن❗ ، نه‌رفیق . .🖐🏽 اونا خیلی‌کارهارونکردن‌که شھید شدن :))💔 اگه انتقاد و پیشنهادی داشتی من اینجام @rabbani244 تبادل نداریم تبلیغات https://eitaa.com/joinchat/187105918Ce558e6c9ac
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸 هرگاه از کسی دلگیر شدید کافی است یاد آورید، که اگر گذشته او، گذشته تو! 🌸 درد او، درد تو! و سطح آگاهی او، سطح آگاهی تو بود،"درست" مانند او فکر و رفتار می کردی! 🌸هر انسانی را با خودمان مقایسه نکنیم.هر شخصی را با عزیزانمان مقایسه نکنیم ... 🌸 ما فقط حق داریم دیگران را بپذیریم و زندگی کنیم یا رها کنیم و بگذریم ... 🌸 ‌زندگیتون سرشار از عشق و آرامش 🌸
🎋 🥀شهید مدافع‌حرم روز عاشورا، وقتی که با بچه‌های هیئت، سرگرم پذیرایی از دسته‌جات عزاداری بودیم، وسط هیئت زنجیرزنان چهره‌ای آشنا دیدم! باورم نمی‌شد که خودش باشد اما نزدیکتر که رسیدم، خودش بود. با شال عزا چشمانش را بسته بود و با چشمِ دل راه می‌رفت. بغلش کردم و گفتم «امین جان! چشمانت؟» خندید و گفت «کُلُّنا عبّاسکِ یا زَینب» و رفت! بعد از شهادتش فهمیدم که در سوریه، آنها را کنار حرم عمه‌ی سادات، جا گذاشته بود. رفاقت تا شهادت ┄┅─✵🕊✵─┅┄ https://eitaa.com/joinchat/3741843547C517158791b
شب قبل از شهادت همسر شهید نعمتی می‌گوید: آخرین شبی که علی با ما بود، فرزندم در تب می‌سوخت و من دلشوره داشتم. با همسرم تماس گرفتند و ماموریتی ویژه را به او ابلاغ کردند. در نتیجه نگرانی ام بیشتر شد. برای اولین بار از همسرم خواستم به این ماموریت نرود؛ آخر تازه از ماموریت بازگشته بود، ولی او با کمال میل این ماموریت را پذیرفت. با حالتی وصف ناشدنی، وسایلش را آماده کردم. تمام وجودم را دلشوره و اضطراب و تشویش پر کرده بود. به او گفتم: «مراقب خودت باش!» هنگام رفتن، به بالای تخت فرزندم رفت و از من خواست که مراقب او باشم.با هم خداحافظی کردیم و او برای همیشه رفت و چشمان من و یگانه فرزندش را در حسرت نگاه دوباره اش، به انتظاری سبز برد. رفاقت تا شهادت ┄┅─✵🕊✵─┅┄ https://eitaa.com/joinchat/3741843547C517158791b
♥️͜͡🌸 ‹ـبِسـمِ‌ـرَب‌ـاَلحُ‌ـسِیـن...!› هـر‌ڪہ‌مجنون‌حسین‌است‌خوشـٰا‌برحـٰالش چون‌کہ‌لیلای‌دلش،لیلیِـےلیلای‌خداست ♥️¦⇠ 🌸¦⇠ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ رفاقت تا شهادت ┄┅─✵🕊✵─┅┄ https://eitaa.com/joinchat/3741843547C517158791b
: هَرکس که بیشتر براۍ خُدا کار کُند بیشتر باید فحش بشنود ما بایَد براۍ استقامت ساخته ‌شَویم.. براۍ تَحمُل تُهمَت،اِفتراء و دروغ چون ما اگر تحمݪ نَکُنیم بایَد میداݩ را خالۍ کُنیم.. "شهید محمد ابراهیم ‌همت" رفاقت تا شهادت ┄┅─✵🕊✵─┅┄ https://eitaa.com/joinchat/3741843547C517158791b
﷽ ✍دلنوشته فرزند و مادر شهید مدافع حرم حسین دارابی🥲❤️ 💔 رفاقت تا شهادت ┄┅─✵🕊✵─┅┄ https://eitaa.com/joinchat/3741843547C517158791b
یک‌ بار خواب امام رضا را دیدم. یه پرونده توی دستش بود. به من گفتند: احمد دیگه ۲۷ ساله است و این پرونده اوست، عمر احمد در دنیا تمام است. ناراحت شدم. خب چه کنم، مادرم دیگر... به امام گفتم: آقا ناراحتم امام فرمودند: ناراحت نباش، تمدیدش کردم. وقتی خوابم را برایش تعریف کردم، فقط خندید. انگار می‌دونست که مدت این تمدید کوتاه است، خیلی کوتاه، فقط به اندازه یک ماه... راوی: مادر بزرگوار شهید 💚 🕊🌱 رفاقت تا شهادت ┄┅─✵🕊✵─┅┄ https://eitaa.com/joinchat/3741843547C517158791b
اینها روکه مینویسم بده نیروها تهیه کنند، بعد بیان برای اعزام به🥀 ! ۱)توکل ۲)توسل ۳)غیرت ۴)تهذیب نفس ۵)فرمایشات آقا و از همه مهمتر... !🥀 رفاقت تا شهادت ┄┅─✵🕊✵─┅┄ https://eitaa.com/joinchat/3741843547C517158791b
°•|🍃🌸 می گفت ، خواب مادرسادات را دیدم ، پایم که به سوریه برسد هفته بعد میهمان او خواهم بود ! با رفتنش موافقت نشد ، به حضرت زهرا قَسمشان داد و کارش راه افتاد !! هفته ی بعد ، شب آخر ، جوراب‌های همرزمانش را می‌شست ، همرزمش به مجید گفت : حیف تو نیست با این اعتقادات و اخلاق و رفتار خالکوبی روی دستت داری؟! گفت ، تا فردا این خالکوبی یا خاک می‌شه و یا اینکه پاک میشه!! فردای آن روز با اصابت یک تیر به بازوی سمت چپش که دستش را پاره کرد و سه یا چهار گلوله به سینه و پهلویش ‌نشست و با ذکر یا زهرا (س) به شهادت رسید. پیکر پاکش بعد از سه سال به وطن بازگشت.... مدافع حرم 🌹🌹 رفاقت تا شهادت ┄┅─✵🕊✵─┅┄ https://eitaa.com/joinchat/3741843547C517158791b
📨 🟢شهید مدافع‌حرم عارف کایدخورده 🔷شهید آوینیِ گردان 🌳مادر شهید نقل می‌کند: پسرم در سوریه فعّالیّت‌های زیادی داشت. با اینکه گفته بود برای واکس‌زدن پوتین رزمنده‌ها می‌رود ولی رفته بود تا از فعالیت رزمندگان در میدان نبرد فیلم و عکس تهیه کند و مستندسازی انجام دهد. 🦋بعد از گذشت حدودی ۴۵روز تا دوماه از اعزامش به سوریه که به سلامت به خانه بازگشت، فیلم‌ها و عکس‌هایی را که از آنجا تهیّه کرده بود، به ما نشان داد و آنجا بود که متوجّهِ این موضوع شدم که فعالیت عارف در سوریه بیش از واکس‌زدن پوتین رزمندگان بوده آن هم در شرایطی که هیچ گزارشگر و خبرنگار و تصویربردار و مستندسازی حاضر به حضور در میدان نبرد با داعشان نیست. 🌳البته عارف علاوه بر این در سوریه با اتّکا به آموزش‌ها و دوره‌های خاصّی که از کودکی گذرانده بود، مشغول آموزش به رزمندگان در محلّ استقرارشان هم بود و دانسته‌هایش را در اختیار آنان قرار می‌داد. 🦋بعد از دیدن این تصاویر به پسرم گفتم: «عارف گفته بودی پوتین واکس می‌زنی» گفت: «مامان‌جان! باور کن هدفم این بود و این کار سعادت بزرگی برایم بود اما به لطف خدا سعادتی نصیبم شد تا خدمت کنم.» 🌳البته به هیچ عنوان اجازه نمی‌دادند رزمندگان با خود دوربین و تلفن همراه ببرند اما نمی‌دانم عارف چگونه با خود دوربین به همراه داشت که بعد از اینکه فرماندهانش متوجّه این موضوع می‌شوند، اجازه تصویربرداری از فعّالیّت‌های رزمندگان اسلام را به ایشان می‌دهند. 🦋عارف با این دوراندیشی خود توانست تصاویر به درد بخوری را به ثبت برساند و مایه‌ی افتخار ما شود. یادم است که فرمانده گردان پسرم به ما گفت: «در گردان، لقب "شهید آوینی" را به عارف داده بودند.» رفاقت تا شهادت ┄┅─✵🕊✵─┅┄ https://eitaa.com/joinchat/3741843547C517158791b