eitaa logo
شهید گمنام
3.4هزار دنبال‌کننده
14.7هزار عکس
6.4هزار ویدیو
93 فایل
🥀شھید...به‌قَلبت‌نگـاھ‌میکُند اگࢪجایےبࢪايَش‌گذاشتھ‌باشےمےآيد‌مےمانَد لانھ میکُند تاشھيدت‌ڪُند ࢪفیق‌شهیدشهیدت‌میڪند.🥀 ارتباط با مدیر کانال شهید گمنام ⤵️⤵️⤵️ @khakreezfarhangi ⤵️⤵️⤵️ @gomnam30 خادم تبادل ⤵️⤵️⤵️ @YaFateme1349
مشاهده در ایتا
دانلود
. 🕊 تلاوت آیات‌ قرآن ڪریم ؛ ۩ بــِہ نـیّـت‌ برادرشھیدابراهیم‌هادے 🌿' 📚 •﴿رفیق‌شھیدم‌ابراهیم‌هادے‌‌﴾•
🥀 به سید میلاد گفتم: «وصیتی نداری؟ نمازی؟ روزه ای؟» گفت:«من حتی یک روز نماز و روزه ی قضا ندارم خیالم راحته مادرم مارو از کودکی اهل نماز و روزه تربیت کرده» یکبار حرف خیلی سنگینی به من زد که هنوز هم باورش برای من مشکل هست،به من گفت: «من 15 ساله ک نماز صبحم قضا نشده!» من در ذهنم حساب کردم دیدم سید 29 سالش بود دقیقا از اول سن تکلیف هیچ نماز قضایی نداشت!.✨ برگرفته‌از‌کتاب @shahid_gomnam15
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺از برادرانم میخواهم که غیر حضرت آقا حرف کس دیگری را گوش ندهند ... @shahid_gomnam15
یک روز در یکی از قرارگاه ها، صیاد از من پرسید: «فلانی! میزان شرکت رزمنده ها در نماز جماعت به چه صورت است؟» گفتم: «اکثر رزمنده ها در نماز جماعت ظهر و عصر و مغرب و عشاء شرکت می کنند، ولی تعداد شرکت کنندگان در نماز جماعت صبح کم است.» ایشان گفت: «به همه اعلام کن که فردا قبل از اذان صبح در حسینیه حاضر باشند.» و من این کار را کردم. صبح همه در حسینیه حاضر شدند و صیاد بلند شد و گفت: «برادران! شما به دستور من که یک سرباز کوچک جبهه اسلام هستم، قبل از اذان صبح در حسینیه حاضر شدید، ولی به امر خدا که هر روز صبح با صدای اذان، شما را به نماز جماعت می خواند، توجه نمی کنید!» این کار خیلی حاضران را تحت تاثیر قرار داد. ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ @shahid_gomnam15
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اولین لحظات بعد از شهادت شهید ابراهیم عشریه 💔 ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ @shahid_gomnam15
من شهید شدم تا راه کـربلا باز شود و شما در فردایی شیرین در حرم امام حسین علیه‌السلام به یاد شهدا (باشید) و به یاد شهدا بگریید ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ @shahid_gomnam15
و سلام بر او که می گفت: «اگر سلاح مؤمن در جهاد اصغر تیغِ دو دَم است و تیر و تفنگ ؛ سلاحِ او در جهاد اکبر اشک و آه و ناله به درگاه خداست» ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ @shahid_gomnam15
🌷"بسم رب شهدا و صدیقین"🌷 سَلٰامْ بر آنانی که اَوَلْ از ســیم خاردار نَـفْسـْ گُذَشْتَنْـ و بَـعْد از سیم خار دار دشْمَنــــْ🥀 ... ✋💔 یه سلام از راه دور به حضرت عشق...❤️ به نیابت از اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ وَعَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَعَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَعَلی اَصْحابِ الْحُسَیْن 📿 ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ @shahid_gomnam15
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌 «من با خدا یه عهدی بستم.» شهیدی که زندگی کرد... 🔹 روایت زندگی شهید آقا مهدی باکری در ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ " @shahid_gomnam15
دوازده، سیزده ساله بود. سن پدرمان بالا بود، دیگر نمی توانست کار سنگینی مثل نجاری بکند. رفت پی قالی بافی و فرش فروشی. مغازه و کارهای نجاری یک جا افتاد روی دوش احمد، نگذاشت آب از آب تکان بخورد. تنهایی مغازه را سر پا نگه داشت. مشتری ها کم نشدند. درس هم می خواند، کار هم می کرد. ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ @shahid_gomnam15
💢احترام به والدین در سیره شهدا رَخت‌ها‌رو جمع‌کردم‌توی‌حیاط، تاوقتےبرگشتم‌بشویم.. . وقتےبرگشتم،دیدم‌علےاز ‌جبهہ‌برگشتہ‌و‌گوشـہ‌حیات‌نشستہ‌ ورخت‌هاهم‌روی‌طناب‌پهن‌شده..! . رفتم‌پیشش‌گفتم: «الهےبمیرم! مادر،‌تو‌با‌یہ‌دست‌ چطورۍاین‌همہ‌لباس‌رو‌شستے؟!» . گفت:«‌مادر‌جون، اگہ‌دوتادست‌هم‌نداشتم، ‌بازوجدانم‌قبول‌نمے‌کرد‌من ‌خونہ‌باشم‌وتۅزَحمت‌بکشے..:)♥️‌» ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ @shahid_gomnam15
می‌گفت: معنی ایمان را باید در سختی‌ها دریافت و من مفهوم زندگی را در دفاع از فهمیدم ... ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ "@shahid_gomnam15
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
توفیق زیارت اربعین را از شهدای گمنام بگیرید ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ @shahid_gomnam15
بسیجی از مسجد به جبهه آوردن هنر نیست، از کوچه و خیابان به جبهه آوردن هنر است. ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ @shahid_gomnam15
انسان يڪ تذڪردر هر"۴" ساعت بہ خودش بدهد بد... نیست. بهترین موقع بعداز پایان نماز،وقتےسر بہ سجده مے گذاریم،مرورے براعماݪ از صبح تاشب خود بیندازد، آیا ڪارمان براے رضاے خدا بود؟ ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ @shahid_gomnam15
🌷"بسم رب شهدا و صدیقین"🌷 سَلٰامْ بر آنانی که اَوَلْ از ســیم خاردار نَـفْسـْ گُذَشْتَنْـ و بَـعْد از سیم خار دار دشْمَنــــْ🥀 ... ✋💔 یه سلام از راه دور به حضرت عشق...❤️ به نیابت از اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ وَعَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَعَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَعَلی اَصْحابِ الْحُسَیْن 📿 ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ @shahid_gomnam15
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷لاله‌ای که پس از ۱۶سال پژمرده نشد شهیدی که سرباز عراقی رابه شدت به گریه آورد ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ @shahid_gomnam15
شما اگر می خواهید به من خدمتی کنید گهگاهی به یادم بیاورید که من همان محمد علی رجایی فرزند عبدالصمد ، اهل قزوینم که قبلا دوره گردی می کردم و در آغاز نوجوانی قابلمه و بادیه فروش بودم. وهر گاه دیدید که در من تغییراتی بوجود آمده و ممکن است خود را فراموش کرده باشم همان مشخصات را در کنار گوشم زمزمه کنید. این تذکر و یادآوری برای من از خیلی چیزها ارزنده تر است. ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ @shahid_gomnam15
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
«» 📌 تصویری از فرمانده ارشد سپاه، شهید حاج حسین همدانی در مسیر کربلا ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ @shahid_gomnam15
🕊 فرمانده دسته بود. یکبار خیلی از بچه‌ها کار کشید. شب براش جشن پتو گرفتن. حسابی کتکش زدن. سعید هم نامردی نکرد، به تلافی اون جشن پتو، نیم ساعت قبل از وقت نماز صبح، اذان گفت. همہ بیدار شدن نماز خوندن!!! بعد از اذان فرمانده گروهان دید همه بچه‌ها خوابن. بیدارشون کرد و گفت: اذان گفتن چرا خوابید؟ گفتن: ما نماز خوندیم! گفت: الان اذان گفتن، چطور نماز خوندین؟ گفتند: سعید شاهدی اذان گفت! سعید هم گفت: من برای نماز شب اذان گفتم نه نماز صبح シ شهید سعید شاهدی ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ @shahid_gomnam15
گونی بزرگی رو گذاشته بود روی دوشش و تو سنگر ها جیره پخش میکرد! بچه ها باهاش شوخی میکردن. -اخوی دیر اومدی! -برادر میخوای بکشیمون از گشنگی؟ -عزیز جان! حالا دیگه اول میری سنگر فرماندهی برا خودشیرینی دیگه.. گونی بزرگ بود و سر اون بنده خداپایین. کارش که تموم شد. گونی روگذاشت زمین .. همه شناختنش! ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ @shahid_gomnam15
🌷 شهیدمصطفی احمدی روشن مصطفی پشت میزش نبود. نشسته بود این طرف روی مبل و بلند‌بلند گریه می‌کرد. تا آن روز ندیده بودم این‌طور گریه کند. یکی از پیمانکارهایش را توی چین گرفته بودند، حکم اعدام برایش بریده بودند. می‌گفت: پاپوش دوختن براش. مصطفی خانواده‌اش را می‌شناخت، گریه می‌کرد و می‌گفت؛ زنش حامله‌ست. دست روی دست نگذاشت. یک نامه نوشت و کل ماجرا را مفصل توضیح داد، از وزارت امور خارجه و سفارت ایران در چین گرفته تا هر شورا و وزارت و سفارت مربوط و نامربوط. به هر کسی و هر جایی که فکر می‌کرد کاری از دستش برمی‌آید نامه را رساند؛ از روش های دیپلماتیک و غیر دیپلماتیک. صبح ها می‌دوید دنبال نامه و واسطه و رایزنی و شب ها می‌رفت پیش پدر و مادر و خانواده‌اش، بهشون دلداری می‌داد. مصطفی زمین و زمان را به هم دوخت تا دست آخر چند روز قبل از اینکه کار بیخ پیدا کند، پیمانکار را آزاد کردند. می‌گفت: چینی ها بهم گفتن تو کی هستی؟ پسر رئیس جمهوری که این‌قدر هوات رو دارن؟ از همه جا دارن زنگ می‌زنن که آزادت کنیم! @shahid_gomnam15
_ -شما؟! +ما‌جسمی‌هستیم‌ازدهـه‌هشتاد و روحـی‌ازدهـه‌پنجاه . .! @shahid_gomnam15
[شهیـدجهـادمغنـیه🎙] @shahid_gomnam15
[شهـیدمرتضی‌آوینـی🎙] @shahid_gomnam15
به فکر "مثل شهدا مُردن" نباش! به فکر "مثل شهدا زندگی کردن"باش. شهید ابراهیم هادی @shahid_gomnam15
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا