eitaa logo
شهید گمنام
3.6هزار دنبال‌کننده
17هزار عکس
7.4هزار ویدیو
93 فایل
🥀شھید...به‌قَلبت‌نگـاھ‌میکُند اگࢪجایےبࢪايَش‌گذاشتھ‌باشےمےآيد‌مےمانَد لانھ میکُند تاشھيدت‌ڪُند ࢪفیق‌شهیدشهیدت‌میڪند.🥀 ارتباط با مدیر کانال شهید گمنام ⤵️⤵️⤵️ @khakreezfarhangi ⤵️⤵️⤵️ @gomnam30 خادم تبادل ⤵️⤵️⤵️ @YaFateme1349
مشاهده در ایتا
دانلود
11.91M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شهید بی سری که از نحوه شهادتش مطلع بود🥺💔 شهیدی که بعد از حدود پنج سال گمنامی مادرش اعمال تدفینش را انجام داد🥺💔 _با حضور گرم خانواده گرانقدر شهید رضا حاجی زاده 💔 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ @shahid_gomnam15
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
6.56M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
همیشه میگفت: یه شھید انتخاب ڪنید، برید دنبالش بشناسیدش؛ باهاش ارتباط برقرار کنید شبیهش بشید حاجت بگیرید ‌ . . . شما هم ” میشید. @shahid_gomnam15
🌷 کتاب (کتاب مخفی) 🌷 زبیر متعجب نگاهش می کند. _ سارون ؟! کنار آتش زانو می زند و بر تخته سنگی می نشیند . _ سارون شهر جذامیان است ! نصرانی با تعجب زیر لب می گوید: _ شهر جذامیان ؟! زبیر سری تکان می دهد. دستانش را بر آتش می گیرد تا گرم شود . _ آری . هر چند که دیگر خبر و خطری از جذام نیست . اما شنیده ام که مردمان سارون چند سال پیش کوچ کردند و از سارون رفتند . حالا جز چند خانه مخروبه و دیوار فرو ریخته و چند سقف سست چیزی در آن جا نیست . سرش را بر می گرداند طرف نصرانی و می پرسد: _ برای چه کاری به سارون می روی ؟! آن جا شهر مردگان است ! نصرانی متوجه مردی شده است که در قسمت تاریک کنار خیمه نشسته و به آسمان خیره شده است. سرش را کامل بالا گرفته و دارد به آسمان نگاه می کند. انگار چیزی را در آسمان دیده است . گردنش بیشتر از حد معمول بالا رفته ! نصرانی می گوید: _ باید گمشده ای را پیدا کنم! زبیر سری تکان می دهد. _ کسی را گم کرده ای ؟! نصرانی هنوز دارد به آن مرد نگاه می کند. مرد به شکل عجیبی به طاق آسمان خیره است . از وقتی نصرانی او را دیده ، او مشغول تماشای آسمان بوده . نصرانی به زبیر نگاه می کند و می گوید: _ در پی کتابی هستم ! ادامه دارد... @shahid_gomnam15
🌷 کتاب (کتاب مخفی) 🌷 با دست اشاره می کند به مردی که به آسمان خیره است . _ این مرد چرا اینگونه به آسمان خیره شده؟! زبیر اما انگار پرسش دیگری دارد. می پرسد: _ کتاب ؟! توی شهر جذامیان؟! نصرانی سری تکان می دهد و می گوید: _ کتاب مخفی ! داستانی نیست که بتوانم برایت روایت کنم . دوباره به مرد اشاره می کند و می پرسد: _ چرا این نگاهش را از آسمان بر نمی دارد؟! زبیر به شعله های آتش نگاه می کند و می گوید: _ اگر سی روز قبل او را می دیدی، همچون من و تو عاقل بود ! نصرانی با تعجب می پرسد: _ حالا عاقل نیست ؟! زبیر با هیزمی که در دست دارد ، با زبانه های آتش و ذغال ها بازی می کند. _ او اکنون مردی ست که جز به آسمان ، به هیچ چیز و هیچ کس نگاه نمی کند . بیست و نه روز است که نگاهش را به آسمان دوخته . خواب هم که باشد ، نگاهش به آسمان است . بر آسمان چشم می بندد و به وقت بیداری بر آسمان چشم باز می کند. شعله ها برابرش می رقصند . نصرانی مبهوت به مرد نگاه می کند ‌. زبیر ادامه می دهد: _ داستان این مرد، عجیب ترین داستان تمام عالم است ! نصرانی با تعجب می پرسد: _ چه بر سرش آمده؟! بیمار است ؟! زبیر جواب می دهد: _ منتظر عذاب است ! ادامه دارد... @shahid_gomnam15
4_6021370516349127849.mp3
16.54M
🎶 قطعه «عزیزم حسین(2)» منتشر شد ‌ •پویش به مناسبت ایام ولادت امام حسین(ع) آغاز شد 🎤 باصدای عبدالرضا هلالی و محمداسداللهی 📝شاعر: محمداسداللهی 🎼موسیقی: امید رهبران 👥با همراهی گروه سرود احسان @shahid_gomnam15
شهید مدافع حرم محمد آژند. رفیق و دوست شهید مصطفی صدر زاده
546.7K
صوت مادر بزرگوار شهید محمد آژند
❤️ قࢪائت دعاے فرج ... به‌نیّٺ برادࢪشهیدمان‌مےخوانیم 🌱 💐💚 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ @shahid_gomnam15
العبد عبدی...🥀 خدایا عبد گناه کار تو منم مولای من😭💔 منم که بارها توبه شکستم گناه کردم دل مو شکستم حق الناس کردم ظهور رو عقب انداختم فکر نکرده و نسنجیده عمل کردم😭😭😭 این بنده خودت رو ببخش💔 مگه بنده بغیر از تو کیو داره؟؟؟؟💔😭😭 الهی و ربی من لی غیرک ❣ 🕊📿