🌸يک شب ماه رمضان ما به زورخانه اي در کرج رفتيم. آن شب را فراموش نميکنم. ابراهيم شعر ميخواند. دعا ميخواند و ورزش ميکرد. مدتي طولاني بود که ابراهيم در كنارگود مشغول شناي زورخانه اي بود. 🌸چند سري بچه هاي داخل گود عوض شدند، اما ابراهيم همچنان مشغول شنا بود. اصلا به کسي توجه نميکرد. 🌸پيرمردي در بالاي سكو نشسته بود و به ورزش بچه ها نگاه ميکرد. پيش من آمد. ابراهيم را نشان داد و با ناراحتي گفت: آقا، اين جوان كيه؟! 😳با تعجب گفتم: چطور مگه⁉️ 🌸گفت: من كه وارد شدم، ايشان داشت شنا ميرفت. من با تسبیح، شنا رفتنش را شمردم. تا الان هفت دور تسبيح رفته يعني هفتصدتا شنا! تو رو خدا بيارش بالا الان حالش به هم ميخوره. 🌸وقتی ورزش تمام شد ابراهيم اصلا احساس خستگي نميکرد. انگار نه انگار که چهار ساعت شنا رفته!البته ابراهيم اين کارها را براي قوي شدن انجام ميداد. 🌸هميشه ميگفت: براي خدمت به خدا و بندگانش، بايد بدني قوي داشــته باشيم.💪 🌸مرتب دعا ميکرد كه: خدايا بدنم را براي خدمت كردن به خودت قوي كن. ♠️🍃 @shahid_hadi124 ♠️🍃🍃♠️🍃🍃♠️🍃🍃♠️

⭕️ برکت در زمان ظهور امام زمان(💖عج) 🌸🍃 امام حسين عليه السلام فرمودند: 🌸🍃در بيان آنچه هنگام ظهور امام زمان ( عج ) رخ مى دهد : بركت از آسمان به سوى زمين فرو مى ريزد، تا آنجا كه درخت از ميوه فراوانى كه خداوند در آن می افزايد، مى شكند. مردم ميوه زمستان را درتابستان و ميوه تابستان را در زمستان مى خورند و اين معناى سخن خداوند است كه: 🌸🍃(و اگر مردمِ آبادى ها ايمان مى آوردند و تقوا پيشه مى كردند، بركتهايى از آسمان و زمين به روى آنان مى گشوديم، ليكن تكذيب كردند) 📚الخرائج و الجرائح ج٢ ،ص٨۴٩ ♠️🍃 @shahid_hadi124 ♠️🍃🍃♠️🍃🍃♠️🍃🍃♠️

#کلیپ نماهنگ گردان عشق بازان کاری از گروه مدیحه سرایی محراب در وصف "شهید ابراهیم هادی و شهدای گردان های کمیل و حنظله" اجرا شده در چهارمین یادواره "شهید جاویدالاثر ابراهیم هادی". 25 بهمن ماه 1397 ♠️🍃 @shahid_hadi124 ♠️🍃🍃♠️🍃🍃♠️🍃🍃♠️

#کلیپ غم انگیزترین مصاحبه شبکه سه مصاحبه با خواهر شهید جاویدالاثر ابراهیم هادی (زهره هادی) و صدای شهید ابراهیم هادی را در این کلیپ می شنوید ♠️🍃 @shahid_hadi124 ♠️🍃🍃♠️🍃🍃♠️🍃🍃♠️

ظهور امام زمان (عج) را جدی بگیریم! ♠️🍃 @shahid_hadi124 ♠️🍃🍃♠️🍃🍃♠️🍃🍃♠️

❤️💍 #همسران_شهدا چند روز قبل از رفتنش بی قرار بودم و می‌دانستم که می‌خواهد برود. هر دفعه که می‌رفت و برمی‌گشت، می‌گفتم: «خیلی استرس داریم» 😔و گریه می‌کردم ولی نه تا حد و اندازه دفعه آخر، هر بار انگار دلم آرام‌تر بود ولی این مرتبه دلم، خیلی بی‌قرار بود و گریه می‌کردم که می‌گفت: ❤️«اگر تو راضی نباشی، نمی‌روم، بالاخره ما با هم در زندگی شریک هستیم» چون هر دفعه که می‌رفت و نمی‌شد برود، می‌گفت: «این دفعه آخرم است و اگر نبرند دیگر نمی‌روم» 🌷به او گفتم:«شما گفتی دفعه آخرم است» گفت:«این دفعه نبرند، دیگر واقعا نمی‌روم» گفتم: «خودت را جای من بگذار، اگر من بودم تو اجازه می‌دادی به چنین سفری بروم؟» گفت:«نه اصلا اجازه نمی‌دادم بروی» 😔گفتم:«من نه دلم می‌آید که بگویم برو و نه این که بگویم نرو، سخت است، من را در دوراهی گذاشته‌ای، نمی‌توانم بگویم نرو چون برای #حضرت_زینب (س) و #اسلام می‌خواهی بروی که باید بروی، بگویم هم برو که دلتنگی و فراق خیلی اذیتم می‌کند، به خدا می‌سپارمت، اِن شاءالله به سلامتی بروید و برگردید و در زمان ظهور امام زمان (عج) در رکاب ایشان با دشمنان بجنگید.» ولی برایم خیلی سخت بود.... شهید شب #تاسوعا #مدافع_حرم #عبدالله_باقری 🕊🍃🕊🍃🕊🍃🕊🍃🕊 @shahid_hadi124

#مطلب نویسنده کتاب سلام بر ابراهیم🌹 ✨خیلی‌ها که کتاب سلام بر ابراهیم را خواندند و شیفته شخصیت و منش شهید جاویدالاثر ابراهیم هادی شدند. ✨شاید به این فکر افتاده باشند که نویسنده این کتاب کی هست(شاید هم اصلا به این فکر نکردند). ✨در کتاب هم خبری از اسم نویسنده نیست و فقط گروه شهید ابراهیم هادی به عنوان ناشر کتاب معرفی شده است. ✨محسن عمادی نویسنده کتاب سلام بر ابراهیم کتابی که مونس و هدایت خیلی ها مثل امثال من شده هست. ✨سلام ما تا قیام و قیامت بر ابراهیم ♠️🍃 @shahid_hadi124 ♠️🍃🍃♠️🍃🍃♠️🍃🍃♠️

#صوتی سخنرانی زیبا، تاثیرگذار و بسیار شنیدنی آقای محسن عمادی نویسنده محترم کتاب سلام بر ابراهیم درباره کتاب سلام بر ابراهیم و شهید جاویدالاثر ابراهیم هادی 🔸جمعه ۱۳۹۸/۰۷/۰۵ ♠️🍃 @shahid_hadi124 ♠️🍃🍃♠️🍃🍃♠️🍃🍃♠️

❁ انتشار صحبت کردن علی حججی برای اولین بار☺ ♠️🍃 @shahid_hadi124 ♠️🍃🍃♠️🍃🍃♠️🍃🍃♠️

سلام علیکم اگر دوست دارید وضو بگیرید تا چند لحظه دیگر ان شاء الله هیئت شروع می شود 👇👇

بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم کل لولیک الحجة بن الحسن صلواتک علیه و علی ابائه...... السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین علیه السلام 🙏🙏

خیمه نشین فاطمه یابن الحسن _یابن الحسن آرزوی دل همه یابن الحسن_یابن الحسن دیدن تو آرزومه ، عمریه بغض گلومه خون دل آب وضومه . یابن الحسن _یابن الحسن من می دونم خیلی بدم اما حالا که اومدم دیگه اقا نکن ردم . یابن الحسن _یابن الحسن حالا که سائل اومده نذار دست خالی بره جمالت و نشون بده یابن الحسن_یابن الحسن

امام زمان اقا جان امشب کربلایی مارا هم دعایی بفرما کنار حرم سقا دعا کن برا ما کنار شش گوشه ارباب دعا کن برا ما ترا جان مادرت زهرا دعا کن تا بشیم برات مثل حر حسین دعا کن تا بشیم برات مثل زهیر 😔😭😭

حسین. حسین حسین شکر خدا که زندگیم نذر روضه هاست شکر خدا که روزیم از سفره شماست عمری نفس زدم به هوای نگاهتان عمری سرم به سایه ی این بیرق عزاست حسین جان بر روی سنگ قبر من اینگونه حک کنید این خانه زاد روضه و مجنون کربلاست حسین حسین. حسین ......

شب جمعه هست و دل همه ما برای بین الحرمین و شش گوشه ابا عبدالله می تپه ... اربابم شب جمعه که می شه هر تپش قلبم یک یا حسینه اگر آدم جمعه پیش هم حرم تو مهمان بود و الان اینجا که دیگه آروم و قرار نداره

هواتو کردم _ اسیر دردم بزار بیام منم حرم ، دورت بگردم حالم عجیبه _ دلم غریبه فضای قلب من پر از _ شمیم سیبه 😭😭 ارباب _ ارباب _ ارباب شکسته این بالم زدوری می نالم خرابه این حالم سالار زینب _سالار زینب

ثواب روضه و گریه و اشکاتون را هدیه دهید به شهدا و اموات به پدران و مادران و اسیران خاک بد وارث و بی وارث و ذوی الحقوقین بگو مادر هرگز یادم نمی رود دستهای مهربانت در روضه حسین منو شیر دادی و من شدم گریه کن ابا عبدالله، ممنونم مادر پدرم ، روح و تنم ، مگر یادم میره دستمو می گرفتی منو به هیئت میبردی منو با حسین آشنا کردی. ، نمی تونم برات جبران کنم ولی ثواب گریه و اشک و روضه امشب برای شما ......

یه روز پیغمبر (ص) وارد خانه زهرا (س) شد دید زهراش داره گریه می کنه . خیلی برای پیغمبر سخته ببینه دخترش داره گریه می کنه پیغمبر طافت دیدن گریه زهرا رو نداره فرمود : دخترم چشماتو گریون نبینم ، چرا گریه می کنی زهرا حان گفت بابا رسول الله ، این بچه ای که در شکم منه با من حرف می زنه چی می گه زهرا جان ، که اینطوری دلت را برده ؟

گفت : بابا هی صدا می زنه یا اُمّاه _ اَنَا الغریب مادر من غریبم 😭 یااُمّا _ اَنَا المظلُوم مادر من مظلومم 😭 بابا ولی از امروز صبح ،دیگه یه حرفی داره با من می زنه . هی صدا می زنه :::: یا اُمّا اَنَا العطشان 😭😭

پیغمبر ص شروع کرد گریه کردن ، نشست کنار دخترش زهرا فرمود دخترم ، این بچه ای که در شکم شماست _ اسمش حسین هست 😭

تو یه سر زمینی دعوتش می کنند و بین دو نفر آب سر از بدنش جدا می کنند 😭😭😭😭 وای مادر امون از دل زهرا امون از دل مادر

فاطمه زهرا ناله دلش بلند شد.. صدا زد بابا ایا اون زمان شما هستید ؟ فرمود نه دخترم گفت باباش علی هست یا نه؟ فرمود نه عزیزم گفت ایا من هستم ؟ فرمود نه زهرا جان 😔😔😔

بابا پس چه کسی می خواد حسینم و کمک کنه ؟ پیغمبر ص فرمود دخترم ، خدا به حسین یه خواهر می ده ، که این خواهر به جای همه ما هست . این خواهر هم به جای تو باید بره کربلا

هم به جای جدش. و هم به جای یاباش علی این خواهر یه لحظه هم نمی تونه داداشش را تنها بذاره این خواهر مصیبتهای زیادی می کشه