eitaa logo
شهیدهادی_تورجی زاده_حججی_آرمان_حاج قاسم
37.2هزار دنبال‌کننده
13.5هزار عکس
11.4هزار ویدیو
112 فایل
♥️باهمه وجود دوستتون دارم #حضرت_زهرا_سلام_الله مادر همه ی شهیدان شده اید می شود #مادر ما هم بشوید❓ با دعوت #شهدا به این کانال اومدید پس لفت ندید. تاریخ تاسیس 1397/1/25
مشاهده در ایتا
دانلود
گفتگوی اختصاصی با همسر شهید 👇👇👇
گفتگوی اختصاصی نویدشاهد با همسر شهید.: 🌸هر بار که اسم را می آورد دلم می لرزید و راضی نمی شدم. یک روز به من گفت مانده ام با این همه اعتقاداتی که داری چرا راضی نمی شوی به سوریه بروم😔 . جواب را خودت بده... در باورم نمی گنجید که بخواهم جلیل را به این زودی از دست بدهم. نگاهم در نگاهش قفل شد. (با خود می گفتم مرا به که واگذار کردی ... راه برگشتی برای من نگذاشتی...) شرمنده شدم سرم را پایین انداختم و همان لحظه از تمام وجودم جلیل را به سپردم. گفتگوی نوید شاهد فارس با همسر شهید 👇👇 🌸 در تیر ماه 1356 در روستای امیرحاجیلو فسا دیده به جهان گشود . او را جلیل نامیدند تا باهمان معنای پر محتوای نامش عالی قدر و رفیع رشد کند. دوران کودکی را در همان روستای محل تولد با بازیها و سرگرمی های خاص خود و درس و مشق دبستان گذراند . بعد از آن به همراه خانواده به فسا عزیمت کرد . دوران دبیرستان را به انتها نرسانده مشتاق خدمت در نهاد سپاه پاسداران گردید. در سال 74 در آستانه 18 سالگی با گذراندن یک دوره آموزشی در پادگان شهید حبیب الهی اهواز به پاسداران وطن پیوست. پس از طی دوره های آموزشی در پادگان خاتم الانبیاء تهران و توپخانه موشکی 56 یونس (ع) سروستان ، در گردان جندالله به عنوان فرمانده قبضه مشغول خدمت گردید. و در سال 76 ازدواج کرد. 🌸 زهرا رستمی همسر شهید خادمی 18 سال با زندگی کرده است. او از ابتدای زندگی با تفکرات و عقاید همسرش آشنا و با آنها مانوس شد و اکنون از آن دوران برای ما روایت می کند: «آشنایی با جلیل» 🌸پدر کارمند دادگستری لار بود. و من نیز در آنجا به دنیا آمدم. در هشت سالگی به علت فوت بستگان نزدیک پدر به فسا بازگشتیم . چند سالی را در فسا بودیم که متوجه شدیم خانواده آقای خادمی نیز از روستای امیر حاجیلو به فسا آمده اند. آنها از خویشاوندان دورمان بودند که تا آن زمان من آنها را ندیده بودم. رفت آمد خانوادگی شروع شد . 🌸 اوایل سال 1374 دوازده ساله بودم که پدر جلیل به منزلمان آمد و من را برای پسرش کرد. آن زمان در مقطع راهنمایی درس میخواندم. ( در روستای ما رسم بر این بود که دختر در سن یازده ، دوازده سالگی ازدواج کند.) با شنیدن این موضوع ناراحت شدم و مخالفت کردم. گفتم میخواهم درس بخوانم. پس از آن خواستگارهای زیادی آمدند که همه را رد کردم. 🌸یک سال بعد از آن یکی از بستگان پدری به خواستگاریم آمد . پافشاری و سخت گیری های پدر شروع شد😔 و ما نباید روی حرف پدر حرفی میزدیم. 🌸 خواهر جلیل به محض شنیدن خبر خود را به خانه ی ما رساند و از من پرسید‌: اگر علاقه ای بین تو و جلیل است بگو. سکوت کردم . دوباره پرسید: آیا تو را دوست داری.از خجالت فقط سرم را تکان دادم. چند شب بعد با خانواده به خواستگاری آمد . و جواب مثبت را گرفتند و من نشان کرده ی شدم.💍 ......
سلام. ان شاءالله امروز اگه شد ختم قرآن در کانال خواهیم گذاشت. کسانی که دوست داشته باشند میتوانند شرکت کنند. و ما به آنها جز میدهیم. خادم کانال.
سلام خدا خیرتون بده کمک به عزیزان یادتون نره 👆👆
🌟🌸🍃❄️💫 🌸🍃❄️💫 🍃❄️💫 ❄️💫 💫 بسم رب الزهرا سلام الله علیها. 🌷به نیابت از و و و و و همه شهدای عزیزمان از صدر اسلام تا کنون و و همه علمای اسلام. 🌹هدیه_به_چهارده_معصوم_علیه_السلام ❄️💫❄️💫❄️💫❄️ 🌸 در صدر همه ختمها نیت سلامتی و تعجیل در ظهور مولا آقا امام زمان عج. ❣و به نیت شفا و سلامتی همه بیماران و شفا و سلامتی بیماران کرونایی و رفع و بلای این بیماری از کشور عزیزمان. ❣و به نیت اولاد دار شدن همه بی اولادین ❣و به نیت حل مشکلات مالی اعضا ❣و به نیت خانه دار شدن مستاجرین ❣و به نیت حل مشکلات همگی اعضا . ❣و به نیت حاجت روایی و عاقبت بخیری همگی شما اعضای کانال شهید میباشد. ❣و به نیت شادی روح همه اموات و درگذشتگان اعضای محترم کانال و شادی روح همه بی وارثها و بد وارثها میباشد. ❣(و همه کسانی که بر گردن ما و بر گردن پدر و مادر ما حقی دارند در ثواب این ختم شریک باشند .🙏) ان شاءالله بحق حضرت زهرا س که همگی اعضای کانال حاجت روا و عاقبت بخیر بشوند. ❄️💫❄️💫❄️💫❄️ تا پنج شنبه هفته آینده وقت هست برای خوندن جزها
هر کس این نماز را بخواند چنان چه پدر, مادر و عزیزان او زنده باشند مورد رحمت خداوند رحمان و رحیم قرار میگیرند. هر کس این نماز را بخواند چنان چه پدر, مادر و عزیزان او زنده باشند مورد رحمت خداوند رحمان و رحیم قرار میگیرند. وچنان چه والدین فوت کرده باشند مورد آمرزش خداوند کریم قرار می گیرند. دو رکعت است. در رکعت اول بعد از حمد 10 مرتبه آِیه ی زیر تلاوت شود:👇 رَبِّ اغفِرلِی وَ لِوَالِدَیَّ وَ لِلمُؤمِنیِنَ یَومَ یَقُومُ الحِسَاب در رکعت دوم بعد از حمد آیه ی زیر 10 مرتبه تلاوت شود:👇 رَبِّ اغفِرلِی وَ لِوَالِدَیَّ وَ لِمَن دَخَلَ بَیتِی مُؤمِناً وَ لِلمُؤمِنِینَ وَالمُؤمِناَتِ بعد از سلام نماز 10 مرتبه گفته شود: رَبِّ ارحَمهٌما کَما رَبَّیانی صَغیراِّ این نماز چنان موجب شادی پدر و مادر می شود که آرزو میکنند زنده شوند و زانوی فرزند خوبشان را ببوسند. این نماز انسان را در افسرگی های بسیار شدیدی که بر اثر مصیبت های سنگین بوجود می آید آرامش می بخشد. بهتر است که این نماز در شب جمعه ترک نشود. این نماز با عنوان «نماز والدین» آمده و با توجه به آیات مندرج در آن، مخصوص پدر و مادر می‌باشد، اما می‌توان برای ارج‌نهادن به زحمات پدربزرگ و مادربزرگ، دو رکعت نماز مستحبی خواند و اگر آن دو رکعت، مشابه نماز والدین هم باشد، ایرادی نخواهد داشت. اعمالی که ما برای مردگان مومن انجام می دهیم علاوه بر اینکه هدیه ای ارزشمند برای آنهاست، می تواند سبب مغفرت خود ما نیز باشد.
1_374256990.mp3
7.98M
فکر کردن بهشم سخته چه برسه به اینکه اربعین بیاد و تو نتونی بری زیارت 😭😭😭😭😭 ♥️ کانال و 👇👇 @shahid_hadi124
🔻 و سوم ۵۳ 👈این داستان⇦《 تاج سر من 》 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 📎مادربزرگ با اون چشم های بی رمقش بهم نگاه می کرد ...👀 وقتی چشمم به چشمش افتاد ... خیلی خجالت کشیدم...😔 - ببخشید جلوی شما صدام رو بالا بردم ... دوباره حالتم جدی شد ... - ولی حقش بود ... نفهم و بی عقل هم خودش بود ... شما تاج سر منی ...💐 بی بی هیچی نگفت ... شاید چون دید ... نوه ۱۵ ساله اش... هنوز هم از اون دعوای جانانه ... ملتهب و بهم ریخته است ...😡 رفتم در خونه همسایه مون ... و ازش خواستم کمک خواستم ... کاری نبود که خودم تنهایی بتونم انجام بدم ...✨ خاله، شب اومد ... و با ندیدن اون خانم ... من کل ماجرا رو تعریف کردم ... هر چند خاله هم به شدت ناراحت شد ...😔 و حق رو به من داد ... اما توی محاسبه نفس اون شب نوشتم... - امروز به شدت عصبانی شدم ... خستگی زیاد نگذاشت خشمم😖 رو کنترل کنم ... نمی دونم ولی حس می کنم بهتر بود طور دیگه ای حرف می زدم ... اون شب پیش ما موند ... هر چند بهم گفت برم استراحت کنم ... اما دلم نمی خواست حتی یه نفر دیگه ... به خاطر اون بو و شرایط ... به اندازه یک اخم ساده ... یا گفتن کوچک ترین حرفی توی دلش ... حرمت مادربزرگ رو بشکنه ... حتی اگر دختر مادربزرگ باشه ...✨ رفتم توی حمام ... و ملحفه و لباس ها رو شستم ... نیمه شب بود ... دیگه قدرت خشک کردن و اتو کردن شون رو نداشتم ... هوا چندان سرد نبود ... اما از شدت خستگی زیاد لرز کردم ...🤒 خاله بلافاصله تشت رو از دستم گرفت ... منم یه پتوی بزرگ پیچیدم دور خودم ... کنار حال، لوله شدم جلوی بخاری ... از شدت سرما 💨... فک و دندون هام محکم بهم می خورد ... حس می کردم استخوان هام از داخل داره ترک می خوره ...⚡️ ۳ ساعت بعد ... با صدای اذان صبح از خواب بیدار شدم ... دیدم خاله ... دو تا پتوی دیگه هم روم انداخته ... تا بالاخره لرزم قطع شده بود ...😐 ۰۰۰┅═══(✼❉❉✼)═══┅۰۰۰ ـ ـ ❄️❄️❄️
🔻 و چهارم ۵۴ 👈این داستان⇦《 میراث 》 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 📎خاله با یکی از نیروهای خدماتی بیمارستان هماهنگ کرده بود ... بنده خدا واقعا خانم با شخصیتی بود ... تا مادربزرگ تکان می خورد ... دلسوز و مهربان بهش می رسید ... توی بقیه کارها هم همین طور ... حتی کارهایی که باهاش هماهنگ نشده بود ...🍃 با اومدن ایشون ... حس کردم بار سنگینی رو که اون مدت به دوش کشیده بودم ... سبک تر شده ... اما این حس خوشحالی😁 ... زمان زیادی طول نکشید ... با درخواست خاله ... پزشک مادربزرگ برای ویزیت می اومد خونه ... من اون روز هیچی از حرف هاش نفهمیدم ... جملاتش پر از اصطلاح پزشکی بود ... فقط از حالت چهره خاله ... می فهمیدم اوضاع اصلا خوب نیست ...😔 بعد از گذشت ماه ها ... بدجور با مادربزرگ خو گرفته بودم ... خاله با همه تماس☎️ گرفت ... بزرگ ترها ... هر کدوم سفری ... چند روزی اومدن مشهد دیدن بی بی ... دلشون می خواست بمونن ولی نمی شد... از همه بیشتر دایی محمد موند ... یه هفته ای رو پیش ما بود ... موقع خداحافظی ... خم شد پای مادربزرگ رو بوسید😘 ... بی بی دیگه حس نداشت ... با گریه😭 از در خونه رفت ... رفتم بدرقه اش ... دستش رو گذاشت روی شونه ام ... - خیلی مردی مهران ... خیلی ...👌 برگشتم داخل ... که بی بی با اون صدای آرام و لرزانش صدام کرد ... - مهران ... بیا پسرم ... - جونم بی بی جان ... چی کارم داری❓ ... - کمد بزرگه توی اتاق ... یه جعبه توشه ... قدیمیه ... مال مادرم ... توش یه ساک کوچیک دستیه ...🎒 رفتم سر جعبه ... اونقدر قدیمی بود که واقعا حس عجیبی به آدم دست می داد ... ساک رو آوردم ... درش رو که باز کردم بوی خاک فضا رو پر کرد ...🌫 - این ساک پدربزرگت بود ... با همین ساک دستی🎒 می رفت جبهه ... که شد این رو واسمون آوردن ... ولی نزاشتم احدی بهش دست بزنه ... همین طوری دست نخورده گذاشتمش کنار ...🍃 آب دهنش به زحمت کمی گلوش رو تر کرد ... - وصیتم رو خیلی وقته نوشتم ... لای قرآنه ...📖 هر چی داشتم مال بچه هامه ... بچه هاشونم که از اونها ارث می برن ... اما این ساک، نه🎒 ... دلم می خواست دست کسی بدم که بیشتر قدرش رو بدونه ... این ارث، مال توئه ... علی الخصوص دفتر توش ...📙 ۰۰۰┅═══(✼❉❉✼)═══┅۰۰۰ ـ ـ 🍃✨🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلامـ🌸 آقا❤️ ڪہ الآن روبہ رو تونمـ🍃 مــنــ🍃 اینجـامو 🌹 زیارت نامہ میخونمـ✨ حســــین جانــــمـ❤️ صلےاللّٰه‌علیڪ‌یا‌اباعبداللّٰه‌الحسین(ع)
حال دلم بده حرم میخوام-نریمان پناهی-@BeainolHarameain.mp3
3.48M
📼 • مرهم واسہ چشم ترم میخوام حسین... حال دلم بده حرم میخوام...💔 ڪربلایـے نریمان پناھے •
بسم الله الرحمن الرحیم 🌸السلام علیکَ یا رسولَ الله 💗السلام علیکَ یا امیرَالمؤمنین 🌸السلام علیکِ یا فاطمةُ الزهراءُ 💗السلام علیکَ یا حسنَ بنَ علیٍ نِ المجتبی 🌸السلام علیکَ یا حسینَ بنَ علیٍ سیدَ الشهداءِ 💗السلام علیکَ یا علیَّ بنَ الحسینِ زینَ العابدینَ 🌸السلام علیکَ یا محمدَ بنَ علیٍ نِ الباقرُ 💗السلام علیکَ یا جعفرَ بنَ محمدٍ نِ الصادقُ 🌸السلام علیکَ یا موسی بنَ جعفرٍ نِ الکاظمُ 💗السلام علیکَ یا علیَّ بنَ موسَی الرضَا المُرتضی 🌸السلام علیکَ یا محمدَ بنَ علیٍ نِ الجوادُ 💗السلام علیکَ یا علیَّ بنَ محمدٍ نِ الهادی 🌸السلام علیکَ یا حسنَ بنَ علیٍ نِ العسکری 💗السلام علیکَ یا بقیةَ اللهِ، یا صاحبَ الزمان 💕💕و رحمة الله و برکاته💕💕 ♥️ کانال و 👇👇 @shahid_hadi124
🌸در جلسه ای که برخی از فرماندهان حضور داشتند نقشه منطقه عملیاتی مرور شد یکی از فرماندهان طرح عملیات را شرح داد و بعد گفت: با این برنامه ریزی که کرده ام حتما پیروز می شویم. 🌸 لبخندی به او زد و گفت بگو «اگر خدا بخواهد». شما تمام کارهایت را دقیق انجام بده اما یقین داشته باش که اگر خدا نخواهد به هیچ یک از اهداف عملیاتی نمی رسید. 🌸همیشه در کلام عبارت « » شنیده می شد او معتقد بود که کارهای ما اگر خدا بخواهد به نتیجه می رسد. ✨وَلَا تَقُولَنَّ لِشَاْىْ‏ءٍ إِنِّى فَاعِلٌ ذَلِکَ غَداً (۲۳) درباره‏ هیچ چیز و هیچ کار، مگو که من آن را فردا انجام مى ‏دهم. ✨ إِلَّا أَن یَشَآءَ اللَّهُ وَاذْکُر رَّبَّکَ إِذَا نَسِیت َ وَ قُلْ عَسَى‏ أَن یَهْدِیَنِ رَبِّى لِأَقْرَبَ مِن ْ هَذَا رَشَدا (ً۲۴) مگر آنکه (بگویى:) اگر خدا بخواهد. و اگر فراموش کردى گفتن: ان شاءاللّه، همین که یادت آمد پروردگارت را یاد کن و بگو: امید است که پروردگارم مرا به راهى که نزدیک‏ تر است، راهنمایى کند. «سوره کهف» ♥️ کانال و 👇👇 @shahid_hadi124
Dua-Nodbeh-Farahmand.mp3
38.33M
💠دعای ندبه 🎙فایل صوتی دعای ندبه با صدای استاد محسن فرهمند ♥️ کانال و 👇👇 @shahid_hadi124
4_5987892745220392846.mp3
10.92M
🎤 ⚜ تو الآن زنده‌ای ! همین الآن ... اگر نوبتِ سفر تو، همین فردا باشه؛ خونه و زندگیِ اونورت ردیفه؟ اونجا مشکلی نداری؟ ♥️ کانال و 👇👇 @shahid_hadi124
شهیدهادی_تورجی زاده_حججی_آرمان_حاج قاسم
🌟🌸🍃❄️💫 🌸🍃❄️💫 🍃❄️💫 ❄️💫 💫 بسم رب الزهرا سلام الله علیها. #ختم_قرآن 🌷به نیابت از #شهید_حاج_قاسم_سلیم
سلام. با همت شما عزیزان چندین بار قرآن ختم شده. ان شاءالله از همگی شما قبول باشه. و همگی حاجت روا و سلامت و عاقبت بخیر بشید.
🔶 خیلی وقتا آقایون و خانم ها نسبت به غریبه ها لبخند میزنن اما نسبت به همسرشون لبخند نمیزنن!😒 ⭕️ این یه جور نفاق هست. 💢 اگه شما به غریبه ها دو تا لبخند میزنی، باید به پدر و مادر و همسر و بچه هات 50 تا لبخند بزنی.😊💖 باید اونا رو بیشتر تحویل بگیری.👌 💢🌺 وقتی وارد خونه میشی به همه انرژی بده. طوری رفتار کن که همه از این که اومدی خونه خوشحال بشن.😇 🌺 همه کیف کنن از اینکه کنارشون هستید. ⭕️ دنبال این نباش که دیگران بهت انرژی و آرامش بدن ✅ دنبال این باش که تو به دیگران انرژی و آرامش بدی. ✔️ اصلا برای خودت تمرین طراحی کن برای آرامش دادن. توی طراحی روش های آرامش دادن بهتون کمک میکنیم😊 ♥️ کانال و 👇👇 @shahid_hadi124
گفتگوی اختصاصی با همسر شهید 👇👇👇
شهیدهادی_تورجی زاده_حججی_آرمان_حاج قاسم
گفتگوی اختصاصی نویدشاهد با همسر شهید.: #قسمت_اول #عاشقانه_های_همسر_شهید_مدافع_ #حرم_جلیل_خادمی 🌸ه
🌸سال 1376 یکی از زیباترین خاطرات زندگیم رقم خورد . و ما کردیم.❤️ یک هفته از عقد مان گذشته بود. زنگ خانه به صدا در آمد و جلیل با کاغذی در دست به منزلمان آمد. خیلی ناراحت بود. پرسیدم چه شده؟ گفت: ماموریتی به من محول شده و باید به جزیره بروم . ما آن زمان خیلی وابسته هم بودیم و این خیلی ناراحت کننده بود. 🌸چهل روز ماموریت جلیل برای من 40 سال گذشت . هر روزم پر می شد از دلتنگی های عاشقانه . بغض ، اشک های بی دلیل... مثل الان. اصلا انگار باید از همان اوایل زندگیم به این دور بودن ها خودم را وفق میدادم تا در این روزها کمتر نبودنش را بهانه کنم و صبور باشم ... 🌸«به عشق اهل بیت (ع) خادم شد» 🌸جلیل صدای دلنشینی داشت. با صدای زیبایش تلاوت می کرد و فرزندانمان را به خواندن قرآن تشویق می نمود. علاقه زیادی به داشت. به همین جهت هیئتی را به نام فاطمیه راه اندازی کرد. این هیئت متشکل بود از تمامی خویشاوندان دور و نزدیک. 🌸هر هفته همه گرد هم می آمدیم و میخواندیم. این امر موجب شد که صله رحم نیز انجام شود. یکی از مقررات جلیل این بود که به هیچ عنوان هیئت تشریفاتی نشود ساده بی ریا. حتی گاهی می گفت یه استکان چای برای پذیرایی کفایت میکند. پس از مدتی با اصرارم جلیل در هیئت خانوادگی نیز مداحی کرد. 🌸یکی از همرزمانش میگفت: یک شب پس از نماز و مغرب و عشاء دلمان هوای زیارت عاشورا کرد. آن روز عملیات موفقیت آمیزی داشتیم. همه گرد هم بودیم و آماده خواندن زیارت عاشورا . یکی از دوستان گفت: جلیل صدای خوبی دارد بگذارید جلیل بخواند. او شروع کرد به خواندن زیارت عاشورا، با نوای زیبایش همه را دگرگون کرد...👌 🌸 مداحی را از هیئت فاطمیه آغاز کرد و حاجت قلبی اش را از (سلام الله) گرفت و مدافع حرم شد. منت خدای را که به من افتخار داد مرا ز خاندان شهیدان قرار داد داغ همسرم گر چه سخت بود ولی از خون همسر شهیدم به من اعتبار داد. ماه عسل پس از 12 سال!😍 🌸سال 88 سعادت زیارت ضریح شش گوشه ی امام حسین(ع) نصیبمان شد. از خوشحالی در پوست خود نمی گنجیدم . بچه ها را در آن سفر همراه خود نبردیم. آنها را به پدر و مادر سپردیم و راهی شدیم . یک سفر عاشقانه زیبا...❤️ 🌸در این سفر از توجه های زیاد جلیل و محبت های فراوانش نسبت به من باعث شد تا تمام افراد کاروان فکر کنند که ما برای به کربلا آمده ایم . خنده ام گرفته بود که بعد از 12 سال زندگی مشترک همه این فکر را می کنند. ......
هم اکنون😍🌱 • حرم حضرت رقیه سلام الله علیها دمشق زیارتتون قبول ڪربلایـےهاے جان❤️ • ♥️ کانال و 👇👇 @shahid_hadi124
ازدواج شهدا.مراسم زیبا.m4a
1.68M
🦋 لباس سپاه💞 🎤 استاد حجت‌الاسلام کاظمی نژاد ارفعی سید مرتضی آوینی ♥️ کانال و 👇👇 @shahid_hadi124