eitaa logo
شهیدهادی_تورجی زاده_حججی_آرمان_حاج قاسم
36.8هزار دنبال‌کننده
13.6هزار عکس
11.5هزار ویدیو
112 فایل
♥️باهمه وجود دوستتون دارم #حضرت_زهرا_سلام_الله مادر همه ی شهیدان شده اید می شود #مادر ما هم بشوید❓ با دعوت #شهدا به این کانال اومدید پس لفت ندید. تاریخ تاسیس 1397/1/25
مشاهده در ایتا
دانلود
💫🌺💫🌺💫🌺💫🌺 #دخترشهید پدر بیشتر وقتش را مشغول کار بود و زمان کمتری را در خانه بود اما از همین زمان کم هم نهایت استفاده را می‌کرد و ما هم از هر لحظه حضورش برای صحبت کردن و درد دل کردن بهره می‌گرفتیم. هرگز بین ما و پدر چیزی برای پنهان کردن نبود. ایشان به گونه‌ای رفتار کرده بودن هر آنچه را دیگر همسالانم برای پدرشان نمی‌گفتند ما برای‌شان مطرح می‌کردیم و ایشان ما را راهنمایی می‌کردند. 🌹 معتقد بود برای اینکه در جامعه دچار مشکل نشویم باید همه چیز را بدانیم تا حتی بزرگترین مشکلات را هم بتواتیم خود حل کنیم. برخلاف مادر که معتقد بود هر چیز را باید به فراخور سن خود بدانیم و درک کنیم.🌷  #شهیدمدافع_حرم_شهیدعلیرضابابایی #سالروزشهادت
🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹   #مناجات_شهید #دکتر_مصطفی_چمران #توکل_ورضا ⭕️ ترا شکر می کنم که از پوچی ها ، ناپایداری ها ، خوشی ها و قید و بندها آزادم کردی و مرا در طوفانهای خطرناک حوادث رها ننمودی، و درغوغای حیات، در مبارزه با ظلم و کفر غرقم کردی، لذت مبارزه را به من چشاندی ، مفهوم واقعی حیات را به من فهماندی... فهمیدم که سعادت حیات در خوشی و آرامش و آسایش نیست ، بلکه در جنگ و درد و رنج و مصیبت و مبارزه با کفر و ظلم و بالاخره در شهادت است. ⭕️خدایا ترا شکر می کنم که به من نعمت " توکل " و " رضا" عطا کردی، و در سخت ترین طوفانها و خطرناکترین گردابها، آنچنان به من اطمینان و آرامش دادی که با سرنوشت و همه پستی ها و بلندیهایش آشتی کردم و به آنچه تو بر من مقدر کرده ای رضا دادم. ⭕️خدایا در مواقع خطر مرا تنها نگذاشتی ، تو در کویر تنهایی، انیس شبهای تار من شدی، تو در ظلمت ناامیدی، دست مرا گرفتی و کمک کردی... که هیچ عقل و منطقی قادر به محاسبه پیش بینی نبود، تو بر دلم الهام کردی و به رضا و توکل مرا مسلح نمودی، و در میان ابرهای ابهام و در مسیری تاریک، مجهور و وحشتناک مرا هدایت کردی." #شهیدمصطفی_چمران #سالروزشهادت
🍀🌺🍀🌺🍀🌺   هر وقت که مادر برای سرو سامان دادن پسرش نقشه ای می کشید و او را در خلوتی به کنار می کشید می شنید که مصطفی می گوید :بچه های مردم تکه پاره شدن ،افتادن گوشه کنار بیابون ها ،اون وقت شما می گین کارهاتو ول کن بیا زن بگیر ! با همه این اوصاف شنیده بود. امام (ره ) گفته اند با همسرهای شهدا ازدواج کنید. مادر هم که دست بردار نبود و تو گوشش می خواند که وقت زن گرفتنت شده. بالاخره راضی شد و مادر و خواهرش را فرستاد بروند خواستگاری. بهشان نگفته بود که این خانم همسر شهید است. ایشان همه خواستگارها را رد می کرد، مصطفی را هم رد کرد. مصطفی پیغام فرستاد امام (ره ) گفتن : «با همسرهای شهدا ازدواج کنید » باز هم قبول نکرد او می خواست تا مراسم سال همسر شهیدش صبر کند.   دوباره مصطفی پیغام فرستاد که شما سید هستید می خواهم داماد حضرت زهرا (س) باشم. دیگر نتوانست حرفی بزند . جوابش مثبت بود . امام خطبه عقدشان را خواند. مصطفی گفت : «آقا ما را نصیحت کنید » امام (ره) به عروس نگاهی کرد و گفت: « از خدا می خواهم که به شما صبر بدهد.» 🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸 http://eitaa.com/joinchat/4043243523C8ee14b51dd
#رسـم_خـوبان هر بار که #قرار بود به احمد شیر🍼 بدهم اولین ذکرم #بسم‌ا... الرحمن الرحیم بود. در تمام💯 زمان‌هایی که شیر می‌خورد #نوازشش می‌کردم و یا قرآن📖 می‌خواندم یا ذکر می‌گفتم. هر چقدر که #فکر می‌کنم یادم نمی‌آید به دلیل بیماری یا #شیطنت‌های دوران بچگی‌اش ناراحت یا کلافه شده🚫 باشم. یک سال و نیم داشت که راه رفتن را آموخت. #عجیب بود اما به دو سالگی که رسید خیلی خوب حرف می‌زد.👌 هر وقت هم زمین می‌خورد،‌ یا #علی می‌گفت و از زمین بلند می‌شد. انگار باید الفبای رفتن را از همان دو سالگی👶 فرا می گرفت. احمد بود دیگر،‌ آرام و سر به راه و آماده #شهادت... خیلی هوای محمد را که ۵ سال از او کوچک‌تر بود داشت😇. از همان دو سالگی او را با خودم به #مسجد نزدیک محل می‌بردم و هنگام برپایی نماز با دقت به حرکات ❗️و رفتار نمازگزاران نگاه می‌کرد. به ۷ #سالگی که رسیده بود خودش برای نماز به مسجد می‌رفت. ✍ به روایت مادر بزرگوارشهید 📎خردسالترین شهید دفاع مقدس #شهیداحمدنظیف #سالروزشهادت #یادش_باصلوات 🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸 💚 کانال #شهیدهادی و #شهید_تورجی_زاده 👇👇 @shahid_hadi124
🕊🍂🕊🍂🕊🍂 🌹 ...اگر درد و دل داشتید و یا خواستید مشورت بگیرید بیایید سر مزارم، به لطف خداوند حاضر هستم. من منتظر همه شما هستم. دعا می کنم تا هرکسی لیاقت داشته باشد شهید شود.🌷 خداوند سریع الاجابه است، پس اگر می خواهید این دعا را برای شما انجام دهمگ شما هم من را با خوشی یاد کنید.🕊 همه ما همدیگر را در آخرت زیارت می کنیم.🌹 یکی با روی ماه و یکی با روی سیاه، انشالله همه با روی ماه باشیم. و سلام را به امام زمان(عج) بفرستید تا رستگار شوید. خواندن فاتحه و یاد شما بسیار موثر است برای من، پس فراموش نکنید و از من راضی باشید. همه شما را به جان حضرت زهرا(س) قسم می دهم که من را فراموش نکنید و یادم کنید من هم حتما شما را یاد می کنم.. نگذارید شیطان باعث جدایی ما بشود. 🌷 🌹 ♠️🍃 @shahid_hadi124 ♠️🍃🍃♠️🍃🍃♠️🍃🍃♠️
🍃🌷🍃🌷🍃🌷 🔰رسول ارادت خاصی به (س) داشت به همین خاطر پهلو، دست و صورت سمت راستش در آن انفجار هدیه شد. به طوری که من در شناسایی رسول مشکل داشتم. 🔰 رسول خودش خواسته بود یک عمری خدا گفته این‌ها گوش کردند؛ یک بار هم این‌ها در خلوت به خدا گفته اند و خدا استجابت کرده است. 🔰پدر خاطره‌ای دیگر را برایم بازگو می‌کند که بی شک ذهن هر کسی را معطوف هدف شهید می‌کند. در ۱۷ سالگی رسول با ما به راهیان نور آمد. با هم به سمت گردان تخریب رفته بودیم به رسول گفتم ببین اینجا حسینیه ما بود دراین سمت قبرهایی می‌بینی که شهدا برای خود کنده بودند حالا شهدا رفته اند و اینجا غریب مانده است. 🔰هم زمان با صحبت‌های من اذان ظهر شد رفتیم نماز جماعت و بعد آن متوجه شدیم رسول نیست. وقتی پی او گشتیم دیدیم داخل یکی از قبر‌ها رفته، چفیه را روی سرش کشیده و‌های های گریه می‌کند در حالی که سجده کرده است. 🔰 این صحنه برای ما تبدیل به روضه شد. من همان موقع تنها کاری که توانستم انجام دهم ثبت آن لحظه توسط دوربین عکاسی بود. عکسی که الان به دیوار اتاقش که به موزه تبدیل شده نصب است. (رسول)خلیلی🌷 🌷 ♥️ کانال و 👇👇 @shahid_hadi124
🔮 🌹 در زندان به قدری جای ما تنگ بود که به نوبت چند نفر می‌خوابیدیم و چند نفر دیگر می‌ایستادیم… ما را شکنجه می‌کردند… همان اول که ما را گرفتند فکر می‌کردی چه کسی را گرفته‌اند. دور ما را گرفتند یک مسلسل را به پشتم گذاشتند دیگری را روی سینه‌ام و یکی هم سیلی می‌زد و می‌گفت: پدر سوخته بگو دوستان شما چه کسانی هستند. گفتم: من هیچ دوستی ندارم تک و تنها هستم، یکی از آنها گفت: نگاه کن پدر سوخته را هرچه کتک می‌زنیم رنگش تغییر نمی‌کند. می‌گفتند: ترا می‌کشیم، می‌گفتم: بکشید… به دهانم می‌زدند هر دندانی که می‌افتاد می‌گفتند. پدر سوخته دندانهایش دارد می‌ریزد و کسی را لو نمی‌دهد. 🌷 💚 کانال و 👇👇 @shahid_hadi124
🔮 🌷 انس ویژه ای با قرآن📖 داشت. روزانه حتما آیاتی از کلام الله مجید را تلاوت می کرد. به تعقیبات نماز اهمیت می داد. همواره با وضو بود. در مجالس دعا عموما حالاتش دگرگون می شد. به ائمه طاهرین عشق می ورزید و از محبین و دلسوختگان اهل بیت عصمت و طهارت بود. 🌹رفتار، گفتار و برخوردهای در خانواده و اجتماع، حاکی از آن بود که او سعی می کرد برنامه های تربیتی اسلام را در هر جا که حضور دارد به مورد اجرا بگذارد. به شدت از غیبت دوری می کرد و اگر کوچکترین سخن از کسی می شد، اظهار ناراحتی می کرد و نمی گذاشت صحبت او ادامه یابد. در مقابل مومنین متواضع و فروتن بود. به کودکان احترام می گذاشت. هر وقت به آنها اشاره می کرد، می گفت: اینها مردان آینده هستند. دلیر مردان جبهه اند و ... . 💚 کانال و 👇👇 @shahid_hadi124
🔮 🌺 معتقد بود سخنان امام الهام گرفته از آیات الهی است، ‌ باید جلو چشمان ما باشد تا همیشه آنها را ببینیم و از یاد نبریم. 🦋زندگی ساده و بی‌ریای او زبانزد همه آشنایان بود. با توانایی‌هایی که داشت می‌توانست مرفه‌ترین زندگی را داشته باشد اما همواره مثل یک بسیجی زندگی می‌کرد. از امکاناتی که حق طبیعی‌اش نیز بود چشم می‌پوشید. تواضع و فروتنی‌اش باعث می‌شد که اغلب او را نشناسند. او محبوب دلها بود. همه دوستش می‌داشتند و از دل و جان گوش به فرمان او بودند. او نیز بسیجیان را دوست داشت و به آنها عشق می‌ورزید. ♦️می‌گفت: «وقتی با بسیجی‌ها راه می‌روم، حال و هوای دیگری پیدا می‌کنم، هرگاه خسته می‌شوم پیش بسیجی‌ها می‌روم تا از آنها روحیه بگیرم و خستگی‌ام برطرف شود. در برابر جان این بسیجی‌ها مسئولیم حتی برای حفظ جان آنها اگر متحمل یک میلیون تومان💵 هزینه – برای ساختن یک سنگر که حافظ جان آنها باشد – بشویم. چون یک موی بسیجی، ‌ صد برابرش ارزش دارد.» 💚 کانال و 👇👇 @shahid_hadi124
📚کمی درنگ کن زندگینامه و خاطرات شهید رضا نادری 📖 اثر گروه شهید هادی ۹۶صفحه مصور. ۹۵۰۰ تومان. چاپ اول ۱۳۹۹ 💐از نوابغ دوران دفاع مقدس که خاطرات و دستنوشته های زیبایی دارد. ✳️سالروز عملیات‌مرصاد او در چنین روزی پیشنهاد بستن تنگه چارزبر را داد و مردانه جلوی نفوذ منافقین را در عملیات مرصاد گرفت... ✅رضا یک دانش آموز نابغه بود و زمانی که از شاهرود راهی جبهه شد، در اطلاعات عملیات کارهای بزرگی انجام داد. ✅خاطرات اثرگذار و زیبایی دارد. آرامش امروز خود را مدیون رضا و دیگر شهدا هستیم...
🍃🕊🍃🕊🍃🕊 🌷 در یادداشتی نوشت: سلام بر حججی که حجتی شد در چگونه زیستن و چگونه رفتن. فدای آن گلویی که همچون گلوی امام حسین (ع) بریده شد، و سلام بر آن سری که همچون سر مولای شهیدان دفن آن نامشخص و به عرش برده شد. 🥀🥀🥀 🔮 🖤چند ساعتی بیشتر به رفتن نمانده است. هر چه به زمان رفتن نزدیک‌تر می‌شوم، قلبم بی‌تاب تر می شود… نمی دانم چه بنویسم و چگونه حس و حالم را بیان کنم. نمی دانم چگونه خوشحالی ام را بیان کنم و چگونه و با چه زبانی شکری خدای منان را به جای بیاورم.. نمیدانم چه شد که سرنوشت مرا به این راه پرعشق رساند. بدون شک شیرحلال مادرم، لقمه حلال پدرم و انتخاب همسرم و خیلی چیزهای دیگر در آن اثر داشته است…عمریست شب و روز را به عشق شهادت گذرانده‌ام و همیشه اعتقادم این بوده و هست که با شهادت به بالاترین درجه بندگی می‌رسم. خیلی تلاش کردم که خودم را به این مقام برسانم، اما نمی دانم که چقدر توانسته‌ام موفق باشم. چشم امیدم فقط به کرم خداوند و اهل بیت است و بس. امید دارم این روسیاه پرگناه را هم قبول کنند و به این بنده بد پرخطا نظری از سر رحمت بنمایند… که اگر چنین شد؛ الحمدلله رب العالمین. 🌹 🌹 💚 کانال و 👇👇 @shahid_hadi124
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌺شهید شاهرخ ضرغام از شهدایی است که کمتر کسی فکر می کرد عاقبت به خیر شود. او به جرگه شهدای گمنام پیوست. ( معروف به حر انقلاب) ❣شاخ گلی از جنس نثار روح این شهید عزیز ❣ 💚 کانال و 👇👇 @shahid_hadi124
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
*🌹شهید کاظمی:* *"ما نمی‌تونیم عقب بیایم"* *"ما نمی‌تونیم کوتاه بیایم"* *الّلهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَی‌مُحَمَّدٍوَآلِ‌مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ‌فَرَجَهُمْ*
✨براساس یادداشت‌های روزانه فرمانده جوان، در هر ۲۴ ساعت ۱۸ ساعت فعالیت می‌کرد و طی اجرای عملیات‌ها شب‌ها بیدار می‌ماند تا عملیات‌ها را به‌خوبی هدایت و فرماندهی کند. ❣امام خمینی ( ره) پس از حسن باقری به‌روی عکس وی نوشتند: خداوند شهید شب‌زنده‌دار ما را با شهدای صدر اسلام محشور فرماید. اگرچه نمی‌توان با اندک اطلاعات به‌روی کاغذ، معرف شخصیت حسن باقری به‌عنوان یک نخبه، میراث معنوی و سرمایه‌ی ملی بود. 🌷 💚 کانال و 👇👇 @shahid_hadi124
شهیدی که هشت سال و نیم مثل حضرت فاطمه س گمنام بود و بعد از آن پلاک‌این شهید عزیز پیدا شد و به وطن خود بازگشت.‌‌ و در کنار برادرش آرمید . شاخ گلی از جنس نثار روح پاکش❣ 💚 کانال و 👇👇 @shahid_hadi124
*شهیدی که روز عقدش* *با روز تولد و شهادتش یکی شد…😭💔* *❣سرویس طلای عروسی شهید به حرم حضرت زینب(س) و حضرت رقیه(س) اهدا شد…* *شهید مدافع حرم علی عسگری🌹* 💚 کانال و 👇👇 @shahid_hadi124
✨بسم رب الشهدا و الصدیقین 🔮 🌹 🕊روزهای آخر اسفند بود، که به سمت مناطق عملیاتی حرکت کردیم. آن موقع هنوز برنامه ی راهیان نور به شکل امروزی نبود. ما به همراه خانواده و نزدیکان با یک اتوبوس رفته بودیم. ❣به فکّه رسیدیم، کمی جلوتر از آن ، مقرّ تخریب ما بود که اسم آنجا را الوارثین گذاشته بودیم. 🌷 کم سن و سال بود. به رسول می گفتم : نگاه کن پسرم، ببین بچه ها این قبر را زمان جنگ کنده بودند ؛ می آمدند داخل این قبرها، نماز می خواندند ، نماز شب می خواندند، مناجات می کردند، ولی حالا این قبرها غریب مانده اند! دیگر از آن حال و هوا خبری نیست! 🌼بعد نماز ظهر یک دفعه متوجّه شدم رسول نیست. با مادرش دنبالش گشتیم که دیدیم رفته داخل یکی از این قبرها به سجده افتاده و چفیه روی سرش کشیده، گریه می کند. بنده حقیقتاً همان جا گریه ام گرفت. 💚 کانال و 👇👇 @shahid_hadi124
🔶 ! 🌹یک بار یکی از بچه های هیأت آمد و به سید گفت: تُو مراسم ها و روضه اهل بیت علیهما السلام، اصلاً گریه ام نمی گیرد! سید گفت: اینجا هم که من خواندم، گریه ات نگرفت؟! گفت: نه! سید گفت: مشکل از من است! من چشمم آلوده است، من دهنم آلوده است، که تو گریه ات نمی گیرد! 🍁این شخص با تعجب می گفت: عجب حرفی! من به هر کس گفتم، گفت: تو مشکلی داری، برو مشکلت را حل کن، گریه ات می گیرد! اما این سید می گوید مشکل از من است!💫 🍃بعدها می دیدم که او جزو اولین گریه کنندگان مصائب ائمه اطهار علیهما السلام بود. 💚 کانال و 👇👇 @shahid_hadi124
شهیدهادی_تورجی زاده_حججی_آرمان_حاج قاسم
🔮 🌾به بچه‌های گردان گفتم عراق دارد کار کانال کمیل را تمام می‌کند چون فقط آتش و دود بود که دیده می‌شد. اما هنوز امید داشتم. با خودم گفتم: شرایط بدتر از این را سپری کرده اما وقتی یاد حرفاهایش افتادم دلم لرزید. نزدیک غروب بود احساس کردم چیزی از دور در حال حرکت است. با دقت بیشتری نگاه کردم کاملا مشخص بود سه نفر در حال دویدن به سمت ما بودند، در راه مرتب زمین می‌خوردند و بلند می‌شدند. میان سرخی غروب بالاخره آنها به خاکریز ما رسیدند. ☘پرسیدیم از کجا می‌آیید؟ گفتند: از بچه‌های هستیم. با اضطراب پرسیدم:پس بقیه چی شدند؟ حال حرف زدن نداشتند، کمی مکث کردند و ادامه دادند:ما این دو روز زیر جنازه‌ها مخفی شده بودیم، اما یکی بود که این پنج روز کانال رو سر پا نگه داشته بود. یکی از این سه نفر دوباره نفسی تازه کرد و ادامه داد: عجب آدمی بود! یک طرف آر. پی. جی می‌زد، یک طرف با تیربار شلیک می‌کرد. عجب قدرتی داشت. یکی از آنها ادامه داد: همه را انتهای کانال کنار هم چیده بود. آذوقه و آب رو تقسیم می‌کرد، به مجروحان رسیدگی می‌کرد. اصلا این پسرخستگی نداشت.گفتم: از کی دارید حرف می‌زنید مگر فرمانده‌ه‌تان شهید نشده بود؟ 🌹گفت:جوانی بود که نمی‌شناختمش. موهایش کوتاه بود، شلوار «کردی» پایش بود، دیگری گفت: روز اول هم یه چفیه عربی دور گردنش بود.چه صدای قشنگی داشت. برای ما مداحی هم می‌کرد و روحیه می‌داد. داشت روح از بدنم خارج می‌شد. سرم داغ شده بود. 🥀آب دهانم را فرو دادم چون که اینها مشخصات بود. با نگرانی نشستم و دستانش را گرفتم با چشمانی گرد شده از تعجب گفتم: آقا ابرام رو میگی درسته؟ الان کجاست؟ گفت:آره انگار یکی دوتا از بچه‌های قدیمی آقا ابراهیم صداش می‌کردند. یکی دیگر گفت:تا آخرین لحظه که عراق آتش می‌ریخت زنده بود، به ما گفت: عراق نیروهایش را عقب برده است حتما می‌خواهد آتش سنگین بریزد، شما هم اگر حال دارید تا این اطراف خلوت است عقب بروید. دیگری گفت: من دیدم که او را زدند. با همان انفجارهای اول افتاد روی زمین. بی‌اختیار بدنم سست شد. دیگر نمی‌توانستم خودم را کنترل کنم. سرم را روی خاک گذاشتم و تمام خاطراتی که با ابراهیم داشتم در ذهنم مرور شد، از گود زورخانه تا گیلان غرب و ...بوی شدید باروت و صدای انفجار با هم آمیخته شده بود! 🌴رفتم لب خاکریز می‌خواستم به سمت کانال حرکت کنم یکی از بچه‌ها گفت با رفتن تو ابراهیم بر نمی‌گردد. همه بچه‌ها حال و روز من را داشتند. وقتی وارد دوکوهه شدیم صدای حاج صادق آهنگران در حال پخش بود:«ای از سفر برگشتگان کو شهیدانتان کو شهیدانتان؟ » صدای گریه بچه‌ها بیشتر شد. خبر شهادت و مفقود شدن خیلی سریع بین بچه‌ها پخش شد. یکی از رزمنده‌ها که با پسرش در جبهه بود گفت:همه داغدار هستیم. به خدا اگر پسرم شده بود آنقدر ناراحت نمی‌شدم.هیچ کس نمی‌داند چه آدم بزرگی بود. او همیشه از خدا می‌خواست گمنام بماند.💫 💚 کانال و 👇👇 @shahid_hadi124
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
---مادر شهید بروجردی در جوار مزار فرزندش : اینا فردا روز قیامت جلوتان را می گیرند گفت :پسرم روخواب دیدن کہ گریه میکرده میگفته :ما شهید شدیم ٬ __ولی اینها که ماندن به جای ما کاری نکردن برا مملکت...💔 ... 🌷🕊 پیشنهاد دانلود 👆👆 💚 کانال و 👇👇 @shahid_hadi124‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
🔮 🌹 همسرم بسیار مراقبت می‌کرد تا حلال را حرام نکند، مطالعه تفسیر قرآن را هرگز رها نمی‌کرد و تفسیر آیت‌الله جوادی آملی را به صورت کتاب و نرم‌افزار همیشه همراه خود داشت. در خانه بخش‌هایی از تفسیر قرآن را برای من و فرزندان بیان می‌کرد و همچنین ارادت خاصی به حافظ داشت. آیت‌الله جوادی آملی در مراسم چهلم همسرم در اطلاعیه‌ای اعلام کرد: «همسر و خانواده شهید شهریاری مطمئن باشند که وی در روح و ریحان است. اگر با دو دست پر به بارگاه الهی راه یافت، نه تنها مشکل خودش را حل می‌کند بلکه مشکل دیگران را هم برطرف می‌کند و از دیگران شفاعت خواهد کرد.» 💚 کانال و 👇👇 @shahid_hadi124
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃باور کنند یا نه.... من ، تو را از عمق جان باور دارم!!! 💚 دوباره در ابتدای راه... از این نقطه ی آغاز...🌱 نگاهم را به مرامت دوخته ام!🥺 .... تویی که از بهشت خدا... هوای زمین را داری ســــــــلام! . ســــــــلام بر تو ای ابراهیــــــــــم صدایم را داری؟ دوباره آمده ام تا مثل همیشه چون کوه پشت سرم باشی ای صلابتت زبان زد همه ی گوهر شناسان قرن زندگیم! ای ابراهیــــــــــم! آنقدر می خواهم به هوای تو سر به هوا شوم که چون تویی بپرم تا هوای خـــــــدا . ای ابراهیــــــــم♡ . هــــــوایم را داری؟ ✍ ...🌷🕊 💚 کانال و 👇👇 @shahid_hadi124