شهیدهادی_تورجی زاده_حججی_آرمان_حاج قاسم
🌷نظر کرده امام رضا🌷 راز #شهیدی که جای پنج انگشت #سبز بر کمرش نقش بست #سردار_شهید_رضا_پورخسروانی🌷
9⃣4⃣3⃣ #خاطرات_شهدا🌷
🌸راز شهیدی که پنج انگشت سبز بر کمرش نقش بست🌸👇
🍃🌷🍃🌷
🔻به روایت از #پدر_شهید:
🌷چهل روز قبل از تولد او #خواب آقایی سبزپوش و نورانی را دیدم که مرا به #فرزند_پسر مژده داد و نام "رضا" را برای او انتخاب کرد.
🌷دو ساله بود که به همراه مادرش برای زیارت #امام_رضا.ع. به مشهد رفتیم. اطراف ضریح مطهر مشغول #دعا بودم که یکدفعه متوجه شدم دست های کوچک او به طرز عجیبی به #ضریح چسبیده است.
🌷با #نگرانی سعی کردم دست او را بکشم زیرا بقدری #محکم گرفته بود که جدا کردنش محال بود. مردم که این صحنه را دیدند به سمت او هجوم آوردند، آرام و قرار نداشتند و دست خودشان نبود، کمی طول کشید تا اورا از ضریح جدا کنیم. انگار به ضریح مطهر #قفل شده بود.
🌷 #متولی حرم کمک کرد تا او را از ضریح جدا کنیم و از میان مردم بیرون بیاوریم. همین که به خانه رسیدیم، با مادرش #لباس او را عوض کردیم. با کمال #تعجب جای #پنج_انگشت_سبز را روی کمر او دیدیم ..
🍃🌷🍃🌷
🔻نقل یک خواب به روايت از #خود_شهيد :
🌷ايشان بعد از #عمليات قدس 3 تعريف مي کردند که يکي از برادران در جبهه #خواب مي بينند که آقايي بسيار نوراني و #سبز_پوش آمدند و کنار رودخانه اي چادر زدند و به برادران فرمودند:
که برويد به #خسرواني بگوئيد بيايد.
🌷برادران همه به دنبال من گشتند و مرا پيدا کردند، بنده با آن آقا وارد #چادر شدم و بعد از ساعتي بيرون آمدم تا بقيه برادران خواستند وارد چادر شوند آقا #غيب شده بودند.
🌷صبح روز بعد آن برادر درحضور عزيزان #رزمنده خوابش را براي من تعريف کرد. بعد از دقايقي ديگرمتوجه شدم که هر کدام ازبرادران به سوي بنده مي آيند که اگر #شهيد شديد، درقيامت ما راهم #شفاعت کنيد. واين شهيد عزيز تعريف مي کردند که بسيار شرمنده شدم، زيرا آن برادران نمي دانستند که حقير آنقدر در محضر خداوند ذليل و #گناهکارم که لياقت شهادت را ندارم.
🌷 #شهيد_رضا_پورخسرواني:
✨((من طعم #شيرين مرگ را در قدس 3 چشيدم. چه شيرين است با خدا بودن، به سوي #خدا رفتن و به راه انبيا رفتن...))✨
#سردار_شهید_رضا_پورخسروانی🕊❤️
💚 کانال #شهیدهادی و #شهید_تورجی_زاده 👇👇
http://eitaa.com/joinchat/4043243523C8ee14b51dd
🍃🌹🍃🌹
💢🌹💢🌹💢🌹
💢 #شکافته_شدن_کعبه هنگام ولادت حضرت علی(ع)و سندیت تاریخی آن
💞به نقل مورخان و محدثان مشهور ولادت امام علی(ع) در سیزدهم رجب سی سال بعد از عامالفیل در درون خانه کعبه روی داده است.
💖 جریان از این قرار است که: «یزید بن قعنب گوید: من و عباس بن عبدالمطلب و گروهی از خاندان عبدالعزی در برابر خانه خدا نشسته بودیم که ناگهان دیدیم فاطمه بنت اسد، مادر امیرمؤمنان ـ علیهالسلام ـ که به آن حضرت حامله بود و نُه ماه از مدت حملش میگذشت با حالتی خاص که حاکی از درد زایمان بود وارد شد و به درگاه خداوند عرض کرد: پروردگارا! من به تو و پیامبران و کتابهایی که از جانب تو فرستاده شده اند ایمان دارم و سخن جدم ابراهیم خلیل را تصدیق و باور دارم که او این خانه والا را بنا کرده و به حق این فرزندی که در شکم دارم سوگند می دهم که وضع حمل مرا آسان کنی.
❤️یزید بن قعنب گفته: در این هنگام دیدم دیوار پشت #کعبه شکافت و فاطمه وارد کعبه شد و از چشمان ما ناپدید گشت و دیوار به هم چسبید.
💖برخاستیم که #قفل در خانه کعبه را باز کنیم، قفل باز نشد، دانستیم که این رویداد به فرمان خدا رخ داده است.
💞پس از چهار روز که گذشت فاطمه از خانه #کعبه بیرون آمد و نوزادش امیرمؤمنان ـ علیهالسلام ـ را روی دست داشت و گفت: من بر زنان گذشته تاریخ برتری یافتهام زیرا آسیه ، خدا را به صورت پنهانی در جایی عبادت میکرد که عبادت خدا در آنجا جز از روی ناچاری سزاوار نبود، و مریم دختر عمران آن شاخه خشکیده خرما را با دستش تکان داد تا آنکه خرمایی تازه از آن فرو ریخت و خورد.
💖ولی من وارد خانه خدا شدم و از میوهها و نعمتهای بهشتی خوردم و وقتی خواستم خارج شوم هاتفی به من گفت: #فاطمه! او را #علی_نام_بگذار، چرا که او بلند مرتبه است و خداوند علی اعلی میگوید نام او را از نام خودم مشتق ساختم و او را به آداب و اخلاق خودم تربیت کردم و از علوم پیچیده خود آگاهش نمودم او کسی است که بتها را در خانه من میشکند و بر بام خانهام اذان میگوید و مرا به مجد و بزرگواری یاد میکند. خوشا به حال کسی که او را دوست بدارد و از او فرمان برد و وای بر کسی که او را دشمن بدارد و فرمانش نبرد.»
📚روضة الواعظین، ج1، ص76.
📚کشف الغمه ج1، ص59.
📚امالی، ص80.
📚علل الشرایع، ص56.
💚 کانال #شهیدهادی و #شهید_تورجی_زاده 👇👇
@shahid_hadi124
💢🌹💢🌹💢🌹
💢 #شکافته_شدن_کعبه هنگام ولادت حضرت علی(ع)و سندیت تاریخی آن
💞به نقل مورخان و محدثان مشهور ولادت امام علی(ع) در سیزدهم رجب سی سال بعد از عامالفیل در درون خانه کعبه روی داده است.
💖 جریان از این قرار است که: «یزید بن قعنب گوید: من و عباس بن عبدالمطلب و گروهی از خاندان عبدالعزی در برابر خانه خدا نشسته بودیم که ناگهان دیدیم فاطمه بنت اسد، مادر امیرمؤمنان ـ علیهالسلام ـ که به آن حضرت حامله بود و نُه ماه از مدت حملش میگذشت با حالتی خاص که حاکی از درد زایمان بود وارد شد و به درگاه خداوند عرض کرد: پروردگارا! من به تو و پیامبران و کتابهایی که از جانب تو فرستاده شده اند ایمان دارم و سخن جدم ابراهیم خلیل را تصدیق و باور دارم که او این خانه والا را بنا کرده و به حق این فرزندی که در شکم دارم سوگند می دهم که وضع حمل مرا آسان کنی.
❤️یزید بن قعنب گفته: در این هنگام دیدم دیوار پشت #کعبه شکافت و فاطمه وارد کعبه شد و از چشمان ما ناپدید گشت و دیوار به هم چسبید.
💖برخاستیم که #قفل در خانه کعبه را باز کنیم، قفل باز نشد، دانستیم که این رویداد به فرمان خدا رخ داده است.
💞پس از چهار روز که گذشت فاطمه از خانه #کعبه بیرون آمد و نوزادش امیرمؤمنان ـ علیهالسلام ـ را روی دست داشت و گفت: من بر زنان گذشته تاریخ برتری یافتهام زیرا آسیه ، خدا را به صورت پنهانی در جایی عبادت میکرد که عبادت خدا در آنجا جز از روی ناچاری سزاوار نبود، و مریم دختر عمران آن شاخه خشکیده خرما را با دستش تکان داد تا آنکه خرمایی تازه از آن فرو ریخت و خورد.
💖ولی من وارد خانه خدا شدم و از میوهها و نعمتهای بهشتی خوردم و وقتی خواستم خارج شوم هاتفی به من گفت: #فاطمه! او را #علی_نام_بگذار، چرا که او بلند مرتبه است و خداوند علی اعلی میگوید نام او را از نام خودم مشتق ساختم و او را به آداب و اخلاق خودم تربیت کردم و از علوم پیچیده خود آگاهش نمودم او کسی است که بتها را در خانه من میشکند و بر بام خانهام اذان میگوید و مرا به مجد و بزرگواری یاد میکند. خوشا به حال کسی که او را دوست بدارد و از او فرمان برد و وای بر کسی که او را دشمن بدارد و فرمانش نبرد.»
📚روضة الواعظین، ج1، ص76.
📚کشف الغمه ج1، ص59.
📚امالی، ص80.
📚علل الشرایع، ص56.
♥️ کانال #شهیدهادی و #شهید_تورجی_زاده 👇👇
@shahid_hadi124