بسم الله الرحمن الرحیم
🌸السلام علیکَ یا رسولَ الله
💗السلام علیکَ یا امیرَالمؤمنین
🌸السلام علیکِ یا فاطمةُ الزهراءُ
💗السلام علیکَ یا حسنَ بنَ علیٍ نِ المجتبی
🌸السلام علیکَ یا حسینَ بنَ علیٍ سیدَ الشهداءِ
💗السلام علیکَ یا علیَّ بنَ الحسینِ زینَ العابدینَ
🌸السلام علیکَ یا محمدَ بنَ علیٍ نِ الباقرُ
💗السلام علیکَ یا جعفرَ بنَ محمدٍ نِ الصادقُ
🌸السلام علیکَ یا موسی بنَ جعفرٍ نِ الکاظمُ
💗السلام علیکَ یا علیَّ بنَ موسَی الرضَا المُرتضی
🌸السلام علیکَ یا محمدَ بنَ علیٍ نِ الجوادُ
💗السلام علیکَ یا علیَّ بنَ محمدٍ نِ الهادی
🌸السلام علیکَ یا حسنَ بنَ علیٍ نِ العسکری
💗السلام علیکَ یا بقیةَ اللهِ، یا صاحبَ الزمان
💕💕و رحمة الله و برکاته💕💕
#اول_صبح_سلامم_به_شما_میچسبد
#روزم_به_نام_شما_اختران_الهی
♥️ کانال #شهید_هادی و
#شهید_تورجی_زاده👇👇
@shahid_hadi124
تو مرا می فهمی
من تورا می خواهم
و همین ساده ترین قصه یک انسان است
تو مرا می خوانی
من تو را ناب ترین شعر زمان می دانم
و تو هم می دانی
تا ابد در دل من می مانی...
#ای_که_مراخوانده_ای_راه_نشانم_بده..
❤️شهید ابراهیم هادی
🌷یادش با ذکر #صلوات
#این_همه_نگاه_خوب_وجود_دارد
#شیخ_حسین_انصاریان
نگاه به نامحرم خنجر به ایمانِتان میزند
و چیزی جز گناه به زندگی تان اضافه
نمیکند.
اما کسانی بودند❗️
که به این امر مهم به خوبی در زندگیشان توجه کردند ، و این نفس سرکش را در بند خود قرار دادند
و بسیار مراقبت کردند ، به عنوان مثال و الگو میتوان از شهید ابراهیم هادی نام برد ، که سربلند و پیروز از این امتحان الهی بیرون آمد ، و از هر گناه و نامحرمی دوری کرد و قلب و نگاه خود را اسیر و دام شیاطین قرار نداد و بر نفسش غلبه کرد ، تا به عاقبت بخیری دنیا و آخرت دست پیدا کرد.
پس لطفا توجه کنید‼️ این همه نگاه خوب وجود دارد.
مثل نگاه به چهره #پدر مادر، عالم ربانی ،
قرآن و نگاه محبت به زن و بچه که همه
اینها #عبادت است.
♥️ کانال #شهید_هادی و
#شهید_تورجی_زاده👇👇
@shahid_hadi124
مداحی آنلاین - هدایتگری امام هادی - حجت الاسلام رفیعی.mp3
4.31M
♥️🖇#میلاد_امام_هادی(ع)
📌هدایتگری امام هادی علیه السلام
#سخنرانی بسیار شنیدنی🌸🌱
حجت الاسلام #رفیعی👤
📮حداقل برای ☝️🏻نفر ارسال کنید.
#امام -هادی
1_93308437.mp3
2.82M
#سید_مهدی_میرداماد
🎼 آقا منو ببر سامرا...
#ولادت_امام_هادیع🌹🎊
🌸حاجت روا ان شاءالله🌸
شهیدهادی_تورجی زاده_حججی_آرمان_حاج قاسم
#داستان_دنباله_دار_نسل_سوخته🔻 #قسمتــــ_صدودوم 👈این داستان⇦《 سواحل هاوایی 》 ـــــــــــــــــــــ
داستان واقعی
قسمت 103 و 104
نسل سوخته 👇
#داستان_دنباله_دار_نسل_سوخته🔻
#قسمتــــ_صدوسوم
👈این داستان⇦《 Breaking time 》
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
📎عین همیشه ... وسط درس ... درس رو تعطیل کرد ... به حدی به بچهها فشار میآورد ... و سوال و نمونه سوالهای سختی رو حل میکرد ... که تا اسم Breaking time میاومد ... گل از گل بچهها میشکفت ...😍
شروع کرد به خندوندن بچهها ... و سوژه این بار ... دیگه اجتماعی ... سیاسی یا ... نبود ... این بار مستقیم خود اهل بیت رو هدف گرفت ... و از بین همه ... حضرت زهرا ...😔🌹
با یه اشاره کوچیک ... و همه چیز رو به سخره گرفت ... و بچه ها طبق عادت همیشه ... میخندیدن ... انگار مسخ شده بودن ... چشمم توی کلاس چرخید👀 ... روی تک تکشون ... انگار اصلا نفهمیده بودن چی شده و داره چی میگه ... فقط میخندیدن ...😁
و وقتی چشمم برگشت روی اون ... با چشمهای مست از قدرت و پیروزی بهم نگاه میکرد ...😒
🔻برای اولین بار توی عمرم ... با همه وجود از یه نفر متنفر بودم... اشتباهش و کارش ... نه از سر سهو بود ... نه هیچ توجیه دیگهای ... گردنم خشک شده بود ... قلبم تیر میکشید ... چشمهام گر گرفته بود ... و این بار ... صدای سائیده شدن دندانهای من بهم ... شنیده میشد ...😡
زل زدم توی چشمهاش ...😐
به حرمت اهل بیت قسم ... با دستهای خودم نفست رو توی همین کلاس میبرم ... به حرمت فاطمه زهرا قسم رهات نمیکنم ...😲
🔸از خشم میلرزیدم و این جملات رو توی قلبم تکرار میکردم ...
اون شب ... بعد از نماز وتر رفتم سجده ...
✨خدایا ... اگر کل هدف از خلقت من ... این باشه که حق این نامرد رو بزارم کف دستش ... به خودت قسم که دفاع از سرورم برای من افتخاره ... خدایا تو میدونی من در برابر این مرد ضعیفم ... نه تواناییش رو دارم ... نه قدرت کلامش رو ... من میخوام برای دفاع از شریفترین بندگانت بایستم ... در حالی که میترسم که ضعف و ناتوانیم ... به قیمت شکست حریم اهل بیت تموم بشه ... ترجیح میدم همین الان و در جا بمیرم ولی مایه سرافکندگی اهل بیت پیامبر نشم ...😭🍃✨
و سه روز ... پشت سر هم روزه گرفتم ...🌺
۰۰۰┅═══(✼❉❉✼)═══┅۰۰۰
#ادامــــــہ_داردـ ـ ـ
👇👇👇
#داستان_دنباله_دار_نسل_سوخته🔻
#قسمتــــ_صدوچهارم
👈این داستان⇦《 استوکیومتری 》
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
📎حسبنا الله ... نعم الوکیل ... نعم المولی و نعم النصیر ... و لا حول و لا قوه الی بالله العلی العظیم ...✨
🔹نیم ساعت به زمان همیشگی ... بین خواب و بیداری ... این جملات توی گوشم پیچید ...
بلند شدم و نشستم ... قلبم آرام بود ... و این ... آغاز نبرد ما بود ...
🔸با اینکه شاگرد اول بودم ... اما با همه قوا روی شیمی تمرکز کردم ... تمام وقتی رو که از مدرسه برمیگشتم ... حتی توی راه رفت و آمد ... کتاب📖 رو جلوتر میخوندم ...
♦️با مقوای نازک ... کارتهای کوچیک درست کردم ... و توی رفت و آمد، اونها رو میخوندم ...
هر مبحثی رو که میدیدم ... توی کتابهای📚 دیگه هم در موردش مطالعه میکردم ... تا حدی که اطلاعاتم در مورد شیمی فراتر از حد کتاب درسی بود ...🔻
🔶کل جدول مندلیف رو هم با تمام عناصرش ... ردیف و گروهش ... عدد اتمی و جرمی و ... حفظ کردم ...
توی خواب هم اگه ازم میپرسیدی عنصر * ... میتونستم توی ۳۰ ثانیه کل اطلاعاتش رو تکرار کنم ...🤓
💠 هر سوالی که میداد ... در کمترین زمان ممکن اولین دستی که در حلش بلند میشد ... مال من بود ... علیالخصوص استوکیومتریهای چند خطیش رو ...〰
⚪️من مخ ریاضی بودم ... به حدی که همه میگفتن تجربی رفتنم اشتباه بود ... ذهنی ... تمام اون اعداد اعشاری رو در هم ضرب و تقسیم✖️➗ میکردم ...
🔸بعد از نوشتن سوال ... هنوز گچ رو زمین نگذاشته بود ... من، جواب آخرش رو میگفتم... و صدای تشویق بچهها👏👏 بلند میشد ...
کمکم داشت عصبی میشد ... رسما بچهها برای درس شیمی دور من جمع میشدند ... هر چی اون بیشتر سخت میگرفت تا من رو بشکنه ... من به خودم بیشتر سخت میگرفتم ... و گرایش بچهها هم بیشتر میشد...😊👌
بارها از در کلاس که وارد میشد ... من پای تخته ایستاده بودم ... و داشتم برای بچهها ... درس جلسات قبل رو تکرار میکردم ... تمرین حل میکردم و جواب سوالها رو میدادم ...🍃
✨توی اتاق پرورشی بودم ... که فرامرز با مغز اومد توی در ...
🔹- مهران یه چیزی بگم باورت نمیشه ... همین الان سه نفر به نمایندگی از بچههای پایه دوم، دفتر بودن ... خواستن کلاس فوق برنامه و رفع اشکالشون با تو باشه ... گفتن وقتی فضلی درس میده ما بهتر یاد میگیریم ... تازه اونم جلوی چشم👀 خود دبیر شیمی ... قیافهاش دیدنی بود ... داشت چشم هاش از حدقه در می اومد ...👌
خبر به بچههای پایه اول که رسید ... صدای درخواست اونها هم بلند شد ...🗣🗣
۰۰۰┅═══(✼❉❉✼)═══┅۰۰۰
#ادامــــــہ_داردـ ـ ـ
شهیدهادی_تورجی زاده_حججی_آرمان_حاج قاسم
🌸💫🌸💫🌸
💫🌸💫🌸
🌸💫🌸
💫🌸
🌸
#شهید_محمد_تورجی_زاده برات شهادتش را از امام رضا ع گرفت.
شهید تورجی روز قبل اعزامش به جبهه رفت سراغ مسئول گلستان شهدا و از او خواست که کنار قبر سید رحمان کسی را دفن نکند.
( سید رحمان از دوستان تورجی زاده بود و قبلا پیوند اخوت با همدیگر بسته بودند )
ولی مسئول گلستان شهدا گفت : من نمی توانم قبر را نگه دارم.شاید فردا یک شهید آوردند و گفتند میخواهیم اینجا دفن کنیم.
محمد نگاهی بهش کرد و گفت شما فقط یک ماه اینجا را برای من نگهدار!
محمد وصیت کرده بود که قبل از دفن لباس سپاه را به تنش کنند.
و پیشانی بند #یا_زهرا سلام الله را به سرش ببندند.
و در کنار سید رحمان او را دفن کنند.
و پدر و مادرش او را در قبر بگذارند.
و گفت : فقط روی قبر من بنویسید.
#یا_زهرا_علیها_السلام
محمد در حسابش مقداری پول داشت.
و وصیت کرده بود که با آن صدقه و رد مظالم بدهند.
#صلوات و #فاتحه_ای جهت شادی روح #شهید_تورجی_زاده عزیزمان
5_6066752974749696112.mp3
3.23M
❤️ عید غدیر عید امامت و ولایت مبارک
🎤🎤 حامد جلیلی
💠 ساقی کوثر
♥️ کانال #شهید_هادی و
#شهید_تورجی_زاده👇👇
@shahid_hadi124
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
[ ای دل تا نجف برو... ]
.
جشن عید غدیر خم
با مداحی: حاج محمود کریمی
♥️ کانال #شهید_هادی و
#شهید_تورجی_زاده👇👇
@shahid_hadi124
بسم الله الرحمن الرحیم
🌸السلام علیکَ یا رسولَ الله
💗السلام علیکَ یا امیرَالمؤمنین
🌸السلام علیکِ یا فاطمةُ الزهراءُ
💗السلام علیکَ یا حسنَ بنَ علیٍ نِ المجتبی
🌸السلام علیکَ یا حسینَ بنَ علیٍ سیدَ الشهداءِ
💗السلام علیکَ یا علیَّ بنَ الحسینِ زینَ العابدینَ
🌸السلام علیکَ یا محمدَ بنَ علیٍ نِ الباقرُ
💗السلام علیکَ یا جعفرَ بنَ محمدٍ نِ الصادقُ
🌸السلام علیکَ یا موسی بنَ جعفرٍ نِ الکاظمُ
💗السلام علیکَ یا علیَّ بنَ موسَی الرضَا المُرتضی
🌸السلام علیکَ یا محمدَ بنَ علیٍ نِ الجوادُ
💗السلام علیکَ یا علیَّ بنَ محمدٍ نِ الهادی
🌸السلام علیکَ یا حسنَ بنَ علیٍ نِ العسکری
💗السلام علیکَ یا بقیةَ اللهِ، یا صاحبَ الزمان
💕💕و رحمة الله و برکاته💕💕
#اول_صبح_سلامم_به_شما_میچسبد
#روزم_به_نام_شما_اختران_الهی
♥️ کانال #شهید_هادی و
#شهید_تورجی_زاده👇👇
@shahid_hadi124
#خدای_من ❤️🌷🇮🇷
میگویند ڪه ابتدای صبح
رزق بندگانت را تقسیم میڪنی
میشود رزق من امروز ...
رفاقتی باشد
از جنس شھیدان ؛
با عطر شھادت ،
با عشق یڪ شھید .
#رفیق_شهیدم 🌹
#شهید_محسن_حججی 🇮🇷🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 #تصویری
🔹کار ما عبادت است، کار خدا رساندن روزی
#سخنان_بسیار_زیبای 👌👌👌
#استاد_امینی_خواه ( از جامعه مدرسان حوزه علمیه قم )
♥️ کانال #شهید_هادی و
#شهید_تورجی_زاده👇👇
@shahid_hadi124
برج آزادی به رنگ پرچم لبنان درآمد
انعکاس شبکه لبنانی المیادین از همبستگی ایرانیان با مردم لبنان
♥️ کانال #شهید_هادی و
#شهید_تورجی_زاده👇👇
@shahid_hadi124
شهیدهادی_تورجی زاده_حججی_آرمان_حاج قاسم
#داستان_دنباله_دار_نسل_سوخته🔻 #قسمتــــ_صدوچهارم 👈این داستان⇦《 استوکیومتری 》 ـــــــــــــــــــ
داستان واقعی
قسمت 105 و 106
نسل سوخته 👇
#داستان_دنباله_دار_نسل_سوخته🔻
#قسمتــــ_صدوپنج
👈این داستان⇦《 عناصر آزاد 》
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
📎درگیریش با من علنی شده بود ... فقط بچهها فکر میکردن رقابت شیمیه ... بعضیها هم میگفتن ...
- تدریس تو بهتره ... داره از حسادت بهت میترکه ...😡😠
🔹کار به آوردن سوالهای المپیاد کشیده بود ... سوالها رو که مینوشت ... اکثرا همون اول ... قلمها رو میگذاشتن زمین ... اما اون روز ... با همه روزها فرق داشت ...✨
این سوال سال * المپیاد کشور * ...
با پوزخند خاصی بهم نگاه کرد😏 ...
- جزء سختترین سوالها بوده ... میگن عده کمی تونستن حلش کنن ...
نگاههای بچهها چرخید سمت من ... و نگاه من، بدون اینکه پلک بزنم ... به تخته گره خورده بود ...😐
🍃- خدایا ... این یکی دیگه خیلی سخته ... به دادم برس ...
🔻آقا چرا یه سوالی رو میارید که خودتون هم نمیتونید حل کنید؟ ... گند میزنید به روحیه ما ‼️...
🔸و بچهها باهاش هم صدا شدن ... هر کدوم در تایید حرف قبلی یه چیزی میگفت ... و من همچنان به تخته زل زده بودم ... فرامرز از پشت زد روی شونهام و صداش رو بلند کرد...🗣
🔸- بیخیال شو مهران ... عمرا اگه این سوالش مال سن ما باشه ... المپیاد دانشجوها یا بالاتر بوده ...
بین سر و صدای بچهها ... یهو یه نکته توی سرم جرقه زد...⚡️⚡️
🔻- آقا اصلا غیر از اورانیوم ... عناصر پرتوزا در طبیعت به طور آزاد یافت نمیشن ... عناصر این گروه اصلا وجود خارجی ندارن و فقط به صورت آزمایشگاهی تولید میشن ... مطمئنید عنصرهایی که توی گزینه هاست درسته❓ ...
⭕️میگم احتمالا طراح سوال ... موقع طرح این ... مست بوده عقلش رفته بوده تعطیلات ... آقا یه زبون به برگهاش میزدید ... میدید مزه شراب میده یا نه❓ ...
🔹جملاتی که با حرف اشکان ... شرترین بچه کلاس کامل شد ...
- شایدم اونی که پای تخته نوشته ... دیشب زیادی خورده بوده ...😂
🔸و همه زدن زیر خنده ... برای اولین بار ... سر کلاس ... با حرفهایی که خودش میزد ... و جملاتی که دیگران رو مسخره میکرد ... مسخرهاش کردن ... جذبه و هیبتش شکست ⚡️... کسی که بچهها حتی در نبودش بهش احترام میگذاشتن ...
▫️از اینکه خلق و خوی مسخره کردن بین بچهها شایع شده بود ... و قبح شراب خوردن ریخته بود ... ناراحت بودم ... اما این اولین قدم در شکست اون بود ...👌
۰۰۰┅═══(✼❉❉✼)═══┅۰۰۰
#ادامــــــہ_داردـ ـ ـ
#داستان_دنباله_دار_نسل_سوخته🔻
#قسمتــــ_صدوششم
👈این داستان⇦《 برده 》
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
📎به زحمت، خودش رو کنترل کرد ...
- نه من که طبیعی بودم ... ولی راست میگید ... شاید طراحش خورده بوده ...🍷🍷
و اشکان ول کن نبود ...
احتمالا اولش حسابی خورده ... پشت سرش هم حسابی ... خورده ... آخه اونجا هر کی یه اشتباه کوچیک کنه ... به شکر خوردن میاندازنش ...😂
🔹آره احتمالا تو هم اونجا بودی ... داشتی کنار طرف، شکر میخوردی ... تا یه چی میشه اونجا این طوری ... اونجا اینطوری ... تو تا حالا پات رو از حوزه استحفاضیه استان بیرون گذاشتی❓ ...
کنترل اوضاع، حسابی داشت از دستش خارج میشد ... دو بار با خودکار زد روی میز ...
- بسه دیگه ... ساکت ... تا مودبانه ازتون میخوام ... حواستون جمع باشه ...😐
و بعد رو کرد به من و خندید ...😄
- تو هم مخی هستیها ... اشتباهی ایران به دنیا اومدی... باید * به دنیا میاومدی ...
🔻محکم زل زدم توی چشماش ...
شما رو نمیدونم ... ولی من از نسل اون ایرانیهایی هستم که وقتی صدام دکل نفتی * رو زد ... و همه دنیا گفتن فقط بزرگترین مهندسهای امریکایی میتونن اون فاجعه رو مهار کنن ...💥🔥
🔸یه گروه کارگر ایرانی رفتن جمعش کردن ... ایرانی اگر ایرانی باشه ... یه موی کارگر بیسوادش شرف داره به هیکل هر چی خارجیه ... برده روحش آزاده، جسمش در بند ...⛓⛓
🔻اما ما مثل احمقها ... درگیر بردگی فکری شدیم ... برده فکری ... دیر یا زود خودش ... با دست خودش ... به دست و پای خودش غل و زنجیر می بنده ...⛓
🔹کلاس یه لحظه کپ کرد ... اون مهران آرام و مودب ... که حرمت بداخلاقترین دبیرها رو حفظ میکرد ... جلوی اون ایستاده بود ...😳
🍃سکوت کلاس شکست ... صدای سوت و تشویق بچهها بلند شد ... و ورق برگشت ...
از اون به بعد هر بار که حرفی میزد ... چشم بچهها👀 برمیگشت روی من ...
🔻تایید میکنم یا رد میکنم یا سکوت میکنم ... و سکوت به معنای این بود که رد شد ... اما دلیلی نمیبینم حرفی بزنم ... جای ما با هم ... عوض شده بود ... و من هم صادقانه ... اگر نقدی که میکرد، صحیح بود ... میپذیرفتم ... و اگر درباره موضوع، اطلاعاتم کم بود ... با صراحت میگفتم ...
باید در موردش تحقیق کنم ...✨🍃
۰۰۰┅═══(✼❉❉✼)═══┅۰۰۰
#ادامــــــہ_داردـ ـ ـ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌼عالی اعلی حیدر والی والا حیدر
حکم تو حکم یزدان شاه بی همتا حیدر
🌟 #غدیر_برترین_عید_امت
🎥 #علی_فانی
♥️ کانال #شهید_هادی و
#شهید_تورجی_زاده👇👇
@shahid_hadi124
👈بسم رب المهدی (عج) 👉
🎁 امسال به جای پخت غذای غدیر
طرح بسته های غذایی را داریم که
به فقرا و محرومین جامعه برسه
از تمام کسانیکه در این طرح اطعام
اطعام عید غدیر کمک کردن از همه
شما تشکر فراوان داریم _ان شاء الله
از دستهای مهربون و ولایی مولا علی
علیه السلام حاجتتون را بگیرید
🌷امسال به مبلغ 10 ملیون و نیم
کمک های مردمی برای عید غدیر
جمع شد که 5 ملیون را برای یک
شهرستان فرستادیم تا در اونجا
بسته های غذایی تهیه کنندو.......
🌷مبلغ 3 ملیون کمک به افراد همین
کانال داشتیم که پیام دادن و برای
هر نفر مبلغ سیصد تومن کمک داریم
که امشب به حسابشون واریر می شه
🌷و مبلغ 2 ملیون و نیم هم برای
کار فرهنگی تبلیغ غدیر داریم
در سطح شهر تهران استفاده می کنیم
از همه شما قبول باشه
عیدتون هم مبارک 🌹 🕊
عکس از اینکارهای غدیر را در کانال
قرار خواهیم داد همراه ما باشید..
التماس دعا
یا علی مدد
⚡﷽⚡
👈به دمشق که رسیدم، رفتم حرم بی بی #حضرت_زینب علیهاالسلام. وقتی داخل حرم شدم، یکی از بچهها آمد پیشم و گفت: "#پدر و #همسر شهید حججی امدهان سوریه. الان هم همین جا هستن. توی حرم."
⚡ من را برد پیش پدر محسن که کنار #ضریح ایستاده بود. پدر محسن می دانست که من برای #شناسایی پسرش رفته بودم.😓 تا چشمش به من افتاد، اومد جلو و مرا توی بغلش گرفت و گفت: "از محسن آوردی?"
💢نمیدانستم جوابش را چه بدهم. نمیدانستم چه بگویم. بگویم یک پیکر #اربا_اربا را تحویل دادهاند? بگویم یک پیکر قطعه قطعه شده را تحویل دادهاند? بگویم فقط مقداری استخوان را تحویل دادهاند?😭
⚡گفتم: "حاجآقا، #پیکرمحسن مقر حزب الله لبنانه. برید اونجا خودتون ببینیدش."
گفت: "قسمت میدم به بیبی که بگو."
التماسش کردم چیزی از من نپرسد. دلش خیلی شکست.😞
💢دستش رو انداخت میان شبکههای ضریح حضرت زینب علیها السلام و گفت: "من محسنم رو به این بی بی هدیه دادم. همه محسنم رو. تمام محسنم رو. اگه بهم بگی فقط یه ناخن یا یه تارموش رو برام آوردی، راضی ام."💝
💢وجودم زیر و رو شد. سرم را انداختم پایین. زبانم سنگین شده بود. به سختی لب باز کردم و گفتم: "حاجآقا، سر که نداره!بدنش رو هم مثل علی اکبر علیه السلام اربا اربا کرده ان."😭
💥هیچ نگفت. فقط نگاه کرد سمت ضریح و گفت: "بی بی جان، این هدیه را از من قبول کن!"💙.
#قسمتی_از_زندگینانه
#شهید_محسن_حججی
♥️ کانال #شهید_هادی و
#شهید_تورجی_زاده👇👇
@shahid_hadi124