eitaa logo
سَلـٰام‌بَـرابراهـیم❀.•
526 دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
1هزار ویدیو
86 فایل
"﷽" رفیق‌من،آرزو‌نڪـن‌شھید‌بشۍ؛ آرزوڪن، مثل‌شھـدا‌زندگۍڪنۍ♡:) ڪانال‌ِدیگمون: #نحوه‌آشنایےوعنایاٺ‌شھید @shahidhadi_61 تبادل: @shahidhadi_tb1 ڪُپے‌ڪردۍ‌دعاۍ‌فرج‌بخون 🕊 مطالب‌‌رگباری‌ڪپے‌نشه‌دوست‌عزیز🚫
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4_5938346857192227162.mp3
541.2K
😍🌱 زیارت : امیرالمؤمنین امام علـــے (ع) و حضـرت زهــرا (س) دعای روز یکشنبه التماس دعا 🤲🏻
°🦋|•• • . •.❀به نیّت دوست شهیدم میخوانم . ••❦«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيم» . •.✾اِلـهي عَظُمَ الْبَلاءُ ، وَبَرِحَ الْخَفاءُ ، وَانْكَشَفَ الْغِطاءُ ، وَانْقَطَعَ الرَّجاءُوَضاقَتِ الاْرْضُ ، وَمُنِعَتِ السَّماءُ واَنْتَ الْمُسْتَعانُ ، وَاِلَيْكَ الْمُشْتَكى ، وَعَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِي الشِّدَّةِ والرَّخاءِ ؛ اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد ، اُولِي الاْمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَيْنا طاعَتَهُمْ ، وَعَرَّفْتَنا بِذلِكَ مَنْزِلَتَهُم فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلاً قَريباً كَلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ ؛يا مُحَمَّدُ يا عَلِيُّ يا عَلِيُّ يا مُحَمَّدُ اِكْفِياني فَاِنَّكُما كافِيانِ وَانْصُراني فَاِنَّكُما ناصِرانِ؛✨ . •.✾شایسته میباشد در قسمت پایانی دعا به احترام امام زمان (علیه آلافُ التحیةوالثناء)بایستیم و بخوانیم🌿.• . •.✾يا مَوْلاناياصاحِبَ الزَّمانِ ؛الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ ، اَدْرِكْني اَدْرِكْني اَدْرِكْني ، السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ ،الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَل ؛يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ ، بِحَقِّ مُحَمَّد وَآلِهِ الطّاهِرينَ.❧•` . ⇅♥️🌙🌱°^ 『 @shahid_hadi98.• 』
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠حدیث روز💠 💎قال امیر المومنین علی علیه آلاف تحیه و الثناء: ❀.•ابْذُلْ مالَكَ لِمَنْ بَذَلَ لَكَ وَجْهَهُ فَاِنَّ بَذْلَ الْوَجْهِ لا يُوازيهِ شَى ءٌ ✿.°مال خود را به كسى كه براى تو از آبرويش گذاشته است ، ارزانى دار، زيرا هيچ چيز با بخشيدن آبرو برابرى نكند. 📚شرح غررالحكم ، جلد 2، صفحه 236 ↳|•@shahid_hadi99 •|❥
هشتم شوال سالروز تخریب قبور ائمه مظلوم بقیع (علیهم السلام) تسلیت باد. @shahid_hadi99
شاید یک روز همین ۸ شوال بشود سالروز بازسازی بقیع!! به همین زودی‌ها میسازیمت با مهدی جان ... شکوهت را پس خواهیم گرفت اللهم عجل لولیک الفرج ‌ @shahid_hadi99
🕊 【 پیش‌بینے شهید ابراهیم‌هادی 】 اوایل جنگ، در ارتفاعات گیلان غرب، بر فراز یڪے از تپه‌های مشرف به مرز قرار گرفتیم . پاسگاه مرزے دست عراقیے ها بود و براحتے در جاده‌های اطراف آن تردد میےڪردند. ابراهیم ڪتابچه دعا را باز ڪرد و به همراه بچه‌ها زیارت عاشورا خواندیم، بعد با حسرت به مناطق تحت نفوذ دشمن نگاه میےڪردم و گفتم : ابرام جون، این جاده مرزی رو ببین عراقیها راحت تردد مےڪنند، بعد گفتم : یعنے میشه یه روز مردم ما راحت از این جاده عبور ڪنند و به شهرهای خودشون برن ! ابراهیم ڪه با نگاهش دوردست‌ ها را می‌ دید، لبخندی زد و گفت: چےمیگے! روزی میآد کڪه از همین جاده مردم ما دسته دسته به کربلا سفر میےڪنند! در مسیر برگشت از بچه ها پرسیدم اسم این پاسگاه مرزی رو میےدونید؟ یڪے از بچه‌ها گفت: مـرز خســـروی ↵منبع "کتاب‌سلام بر ابراهیم" ➣ @shahid_hadi99
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ي مدينه ي بقيعه.mp3
2.03M
🖤|° یه مدینه ، یه بقیع ، یه امامۍ ڪه حرم نداره....Γ ↳|•@shahid_hadi99 •|❥
↮شهید حاج‌علی‌چیت‌سازیان [💌]شهدا براے ڪسانے زنده هستند؛ ڪه ادامه دهنده ے راهشان باشند ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ →@shahid_hadi99
➖⃟●━━━━ ᵍᵒᵈ ᶤᶳ ᵉᶰᵒᵘᵍʰ ─ ⇆ تنھا خدا کافیست... . ⇃♥️⇂ @shahid_hadi99
مݩ برای یڪ دݪ سیرگریستن... به آغوشت محتاجم... منو... ذکرتویاعݪے... @Shahid_hadi99
🖤✨🖤 سلآم رفــــقا✨ خوبیـݩ ان شاءاللہ؟ •°• امیدوارم هرجایے از ایـݩ سرزمیـڹ عزیزموڹ هستید سالم وسلامټ باشـــید...🙃♥ خواهرا،برادرا....:) یڪے از خادمیـݩ ڪانال(مدیرمون)عزیزشۅ از دسټ دادهــ...🙃🖤 🔻عزیزۍ ڪہ با۱۸سال سنش...تۅیہ تصادف ناگهانے از ایــݩ دنیآ رفتہ..😔 وهنوزهــ ڪہ مادرش خبردارنشدهــ یڪے یہ دونش دیگہ پیشش نیس..😔💔 میخوایم باهم تۅ یہ ڪار شریڪ شیمــ❣🙃 تصمیم گرفتیم،یہ ختم صلوات براشۅن راه بندازیم...:) 💢۵۰۰۰۰صلواٺ بہ نیټ این دختر عزیزاز دست رفتہ... از دعاهاتوݩ خانوادشو دریغ نکنید...حالشون روبراه نیستــــ🖤 ارسال تعدادصلوات ها،بہ آیدی زیر: @Kheiybar97
تعدا صلواتها تا به الان:✨ 1613
به یاد آن حرمے که از او به غارت رفت... بگو به هر حرمے لحظه ے ورود: حسن♥️ @Shahid_hadi99
شهیدگل لاله ای است که هرکس نمیتواند اورا ببیند...🌹 @shahid_hadi99
شهادت گل🌹 سرخی است که هرکس نمیتواند اورا بدست اورد... @shahid_hadi99
شهادت لیاقت میخاد .... لیاقت=سعادت @shahid_hadi99
دوستان خیلی مهمه توجه کنید❌❌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سَلـٰام‌بَـرابراهـیم❀.•
#یڪ_ورق_زندگے.• براے خداحافظے بر میگردمـ↻•° #پارت‌بیست‌وهفتم سررسید را بست.محدثه را از من گرفت و
.• براے خداحافظے بر میگردمـ↻•° بابا خندید. در حالے ڪه مریم را در آغوش مےگرفت در جوابم گفت: _نه دخترم.ڪاهو نیست توتون است. اولین بار بود ڪه بوته هاۍ توتون را از نزدیڪ مےدیدم.مامان مشغول وجین بود. علف‌هاۍ هرز را از لابه‌لاۍ بوته مےڪند و دور مےریخت.به طرف ما آمد و مریم را بغل ڪرد و بوسید.رو به بابا گفت: _چرا بچه ها را آوردۍ اینجا؟چرا خانه نرفتید؟ براۍ اینڪه خستگے از تنش در برود،جواب داد: _سڪینه و مریم را آوردم تا ببینند مامان‌بزرگ چقدر زحمت مےڪشد. و همه خندیدیم. از بابا پرسیدم: _چرا چیز دیگرۍ نمےڪارید.گندم ،لوبیا،ڪلزا و...؟ _دخترم هرچیزۍ غیر از توتون نیاز به مراقبت و نگرانے دارد. آن هم از عهده‌ۍ پیرمردۍ مثل من بر نمےآید. دستے به پیشانے عرق ڪرده‌اش ڪشید. روۍ خاڪ حاصل خیز ڪشید. روۍ خاڪ مزرعه نشست و ادامه داد‌: _دیگه حوصله‌ۍ شب‌پایے ندارم. بابا راست مےگفت.گرازهاۍ وحشے همه ساله وقت رسیدن محصول به زمین‌ها حمله مےڪردند.هروقت نورعلے فرصتے پیدا مےڪرد و به مله مےآمد در شب‌پایے به بابا ڪمڪ مےڪرد. روۍ نفار مےایستاد و تا صبح سر و صدا مےڪرد تا گراز ها را فرارۍ بدهد. گراز ها به برگ توتون علاقه نداشتند.براۍ همین مردم روستا ترغیب شدند تا زمین‌هاشان را زیر ڪشت توتون ببرند. رفت‌وآمدم به مله این فرصت را برایم بوجود آورد تا ڪار در مزرعه توتون را یاد بگیرم. برگ‌هاۍ توتون را جدا مےڪردم و زیر سایه‌ۍ نفار آویزان مےڪردم تا خشڪ شود. وقتے برگ ها حسابے خشڪ مےشد آن‌هارا توۍ عدل مےگذاشتیم و بسته‌بندۍ مےڪردیم و تحویل مأمورهاۍ خرید مےدادیم. سیدابوصالح در آن روزها آب و برق نداشت.مریم را توۍ خانه مےگذاشتم پارچ به دست راهے چشمه‌ۍ روستا مےشدم.پارچ سنگین پر از آب را با زحمت تا در خانه حمل مےڪردم.اگرچه این ڪارها براۍ من سخت و طاقت فرسا بود،اما صفا و محبتے ڪه در روستا و بین اعضاۍ خانوادهۍ نورعلے بود به همه‌ۍ زحمت‌ها مےارزید. باید اعتراف ڪنم روستاۍ سید‌ابوصالح را خیلے بیشتر از روستاۍ زادگاهم ،زرویجان دوست داشتم.شاید به برڪت وجود امام‌زاده‌سیدابوصالح باشد. غیبت‌هاۍ طولانے نورعلے،اگرچه‌ برایم آزردهنده بود، اما سبب خیر مےشد تا من بیشتر ڪنار پدر و مادرش باشم. یڪے از روزها مشغول بسته‌بندۍ بر‌‌گ‌هاۍ توتون بودم ڪه‌ پیرمردۍ وارد حیاط شد.با بابا و مامان سلام و احوال پرسے ڪرد و گفت: _این خانم ڪربلایے است؟ مامان در جوابش گفت: _بله _ڪربلایے خودش ڪجاست؟ _سرڪار است. تعجب ڪردم.نمےدانستم منظور پیرمرد از خانم ڪربلایے چه ڪسے است.بعد از رفتنش از بابا پرسیدم: _اینجا خانم ڪربلایے نیست.این آقا چے مےگفت؟ _منظورش تو بودۍ. تعجبم بیشتر شد.گفتم: _مگر نورعلے ڪربلا رفت؟ بابا لبخند زد و در جوابم گفت: _نه ڪربلا نرفت..نورعلے وقتے بچه بود پسر با ایمان مؤدب و مظلومے بود..وقتے ڪسے با او هم‌ڪلام مےشد فڪر مےڪرد با یڪ آدم بزر‌گ‌سال صحبت مےڪند.براۍ همینادب و مظلومیتش لقب ڪربلایے گرفت ادامھ‌دارد... 📚بر اساس خاطراتے از سڪینھ عبدۍ همسر سردار شھید نورعلے‌ یونسے |° کپی به شرط دعای خیر ↝•°@shahid_hadi99
سَلـٰام‌بَـرابراهـیم❀.•
#یڪ_ورق_زندگے.• براے خداحافظے بر میگردمـ↻•° #پارت‌بیست‌و‌هشتم بابا خندید. در حالے ڪه مریم را در آ
.• براے خداحافظے بر میگردمـ↻•° یڪے از سررسیدهاۍ نووعلے را وقتے ورق مےزدم؛ زمانے ڪه او به‌عنوان جانشین واحد آموزشے نظامے و مربے تخریب خدمت مےڪرد_آبان‌ماه۱۳۶۱_به همراه‌ نیروهاۍ تحت آموزش براۍ ڪوه‌پیمایے و آموزش نظامے از گردنه‌ۍ گدوڪ حرڪت ڪردند و مسیر را مطابق گزارش و نقشه‌اۍ ڪه درسرسید ڪشیده طے مےڪند. در پایان ڪوه‌پیمایے براۍ نیروها سخنرانے مےڪند ڪه رئوس مطالب آن در دفترچه‌اش نوشته شده است.حیفم مےآمد ڪه این اسناد را به شما نشان ندهم. بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم در مورخه 1361/8/7برادران طرح جنگل را جهت آموزش ڪوه‌پیمایے به وسیله‌ۍ تویوتا و مینے‌بوس تا سرگردنه‌ۍ گدوڪ آورده‌ایم. از ساعت8:45از این منطقه به سوۍ واۍ‌سه‌گله و از واۍ‌سه‌گله به چیرین(چیرگ) و از چیرگ به دولت‌ڪده آمده‌ایم.در منطقه‌ ڪلیه‌ۍ برادران شروع به تیراندازۍ ڪرده‌اند.این تیراندازۍ تا ساعت4/5به طول انجامید.در آن‌جا برادران هیزم جمع ڪردند. آن شب در دولت‌ڪده خوابیدیم... دور تا دور پایگاه را تعداد شش نفر نگهبان گذاشتیم.مدت نگهبانے یڪ ساعت بود. آن شب برف و باد شدیدۍ بود. برادران همانطور ڪه نگهبانے مےدادند در آن شب دو نفر از برادران مریض شدندن ڪه نتوانستد نگهبانے بدهند. صبح ساعت۵ برپا دادیم. نماز را خواندیم و بعد از آن‌جل رفته‌ایم داخل غار،دینامیت را به اتفاق برادر سیفے،صالحے،بلباسے منفحر ڪردیم.بعد از آن برادران را جهت برنامه صبح‌گاهے به صبحگاه بردیم و تذڪرات لازم را به آن‌ها دادیم و بعد از آن‌جا (دولت‌ڪده)ڪه اطراف آن به فاصله‌ۍ هفت ڪیلومتر ڪوه بود به طرف ڪتالول رفتیم. از گردنه‌ۍ ڪتالول به طرف هلے‌چال و هلے‌چشمه راه‌افتادیم ڪه ساعت دو بعدظهر رسیدیم. در آن‌جا دو گروه را به چهار تیم تقسیم ڪردیم؛هر تیم داخل یڪ اتاق.گفتم اطراف خودشان را سنگر درست ڪنند.در آن‌جا ناهار خوردیم و براۍ نماز خواندن ، آن‌شب در آنجا بودیم. صبح مورخه1361/8/9ساعت چهار برادران را برپا دادم و گفتم صبحانه بخورند.تا ساعت پنج نماز خواندیم.پنج دقیقه به طرف وِرِسڪ حرڪت ڪردیم... اسامے ڪسانے ڪه تاڪنیڪ بلد نبودند: 1_اڪبرۍ 4_قربان‌علے 2_علے‌رضا 5_انتظاریان 3_میرۍ 6_آق‌جان‌زاده بسم‌تعالے 1363/4/24تاریخ 1_در مورد آموزش به برادران بسیجے باید احڪام به صورت عملے خیلے زیاد ڪار شود و درس ڪه مےدهد باید به صورت ڪلاسیڪ وار باشد و از آن آموزش امتحان به عمل آید. 2_در موقع صبحگاه بعد از قرآن آن چه مربوط به علے(‌؏)در مورد رزمنده مےگوید گفته شود. 3_در موقع سازماندهے نیرو، به مسئول گروه مسئولیت بدهید. 4_... 5_چگونه‌ آموزش دادن درس تخصصے و آرایش نیرو در موقعیت تثبیت. 6_مربے آموزشے باید الگو باشد. ادامھ‌دارد... 📚بر اساس خاطراتے از سڪینھ عبدۍ همسر سردار شھید نورعلے‌ یونسے |° کپی به شرط دعای خیر ↝•°@shahid_hadi99