🍎🍃
عطرِ سیبِ حَرمَت دل زِ دلم برده حسین
حسرتِ دیدنِ صحنت به دلم مانده حسین
این چه سرّیست که دلتنگِ حرم میگردم
سرنوشتم به ضریحِ تو گره خورده حسین
#السَلامُعَلَيَڪيااباعَبدالله
#روزتون_حسینی
@shahid_hajasghar_pashapoor 🕊🌹
🌱
✨آبان۹۳ نزدیکای تولدش بود که بهم زنگ زد. گفت: مهرداد از دستت کمکی بر میاد؟؟
گفتم : چی ؟؟
گفت : کمک مالی
گفتم : آخه به کی؟
گفت : تو دیگه کاریت نباشه
🔹گفتم حتما نیاز داره، یه مبلغی رو اومد و ازم گرفت. منم چون میدونستم که حتما واسه کار خیر میخواد دیگه نپرسیدم.
📲یه روز دیگه بازم بهم زنگ زد مهرداد بازم داری کمک کنی؟؟
گفتم: باشه حتما
🚶♂وقتی اومد بهش گفتم داداش من یه مقدار پول دارم که مال چند نفره ولی چون هرکدوم یه شهری هستن نمیتونم بهشون برسونم. چیکار کنم؟
گفت: الان حلش میکنم.
📞زنگ زد به دفتر یکی از مراجع و ازشون پرسید که چیکار میتونیم با این پول بکنیم؛ اونا هم جواب داده بودن که میتونیم به نیت اونا این پول رو احسان بدین.
💰اون پول رو هم دادم بهش به نیت اونا، بازم نپرسیدم چیکار میخواد بکنه.
بعدها با اصرار ازش پرسیدم و فهمیدم ۳ تا بچه بی سرپرست بودن که حامد بهشون کمک میکرد. ولی نام و نشونی نداد که کی هستن.
🌷حامد عادتش بود...
همیشه دست بخیر بود و به خیلی ها پنهونی کمک میکرد.
یه فرشته در قالب یک مرد روی این زمین خاکی
#شهید_حامد_جوانی❤️
@shahid_hajasghar_pashapoor 🌹🍃
1_441074227.mp3
4.03M
▪️🍃
به آتیش کشیدن حرم رو
یا مظلوم
نبودی شکستن سرم رو
یا مظلوم
حسین جان...😔💔
🎙 محمدحسین پویانفر
#محرم🏴
@shahid_hajasghar_pashapoor 🕊🌹
شهیدان حاج اصغر پاشاپور و حاج محمد پورهنگ
❣ #سفر_عشق... #قسمت_ششم یکی دو روز مانده بود به #عاشورا. دمق بود. کمی با هم حرف زدیم. 😔گفت: ظاهرا
❣ #سفر_عشق...
#قسمت_هفتم
روز #عاشورا، دل توی دلش نبود.
برای رفتن به حرم آماده شدیم. گفت : بیا مسیر را تغییر بدهیم و با دسته طویریج (۱) همراه شویم.
🚶♂رفتیم و با دسته طویریج همراه شدیم. هروله می کرد و گریه کنان یا علی (ع) و یا حسین (ع) می گفت.
✨رسیدیم نزدیک حرم. موقع نماز شد. توی آن جمعیت همدیگر را گم کردیم. نمازم را خواندم و برگشتم.
بعد از مدتی آمد. گفت: جمعیت من را با خودش برد کنار ضریح. خیلی راحت نمازم را خواندم.
😉گفتم: ارباب تو را جور دیگری می خواهد. این هم دلیل...
#ادامه_دارد...
راوی : دوست شهید
#شهید_حاج_محمد_پورهنگ
----------------------------------------
۱) طویریج نام روستایی است تقریبا در ۳۰ کیلومتری کربلا. اهالی روستا وقتی متوجه مددخواهی امام حسین (ع) می شوند، هروله کنان با ذکر لبیک یا حسین (ع) به سمت کربلا می روند اما زمانی می رسند که کار از کار گذشته است. هر ساله این کار به عنوان یک سنت اجرا می شود و بسیاری از علما حضرت ولی عصر (عج) را در این دسته مشغول هروله و عزاداری دیده اند.
@shahid_hajasghar_pashapoor 🌹🕊
❤️🌱
امام صراحتا اعلام می کند :
"هرکس که بیشتر برای خدا کار کرد، بیشتر باید فحش بشنود، و شما پاسدارها، چون بیشتر برای خدا کار کردید، بیشتر فحش شنیدید و می شنوید."
✔️ما باید برای فحش شنیدن ساخته بشویم! برای تحمل تهمت و افترا و دروغ! چون ما اگر تحمل نکنیم، باید میدان را خالی کنیم.
❌فکر نکنید افرادی مثل خوارج دوران حکومت امام علی الان در اطراف ما وجود ندارند؛ وجود دارند! خوارج چه کسانی بودند؟ خوارج آمدند و ابتدا به علی (ع) گفتند : یا علی (ع) ما با تو هستیم.
⚠️بعد همین ها از پشت به علی ضربه زدند! این نیست که ما هم در اطراف خودمان چنین آدم هایی را نداشته باشیم. الان هم مثل زمان حکومت حضرت علی (ع) خوارجی هستند که دارند اذیت می کنند...
#ما_ملت_امام_حسینیم✌️🍎
✍ #شهید_حاج_محمد_ابراهیم_همت
@shahid_hajasghar_pashapoor 🕊🌹
🦋🌱
در این زمانه،
که شرطِ حیات نیرنگ است
دلم برایِ رفیقان با وفا تنگ است...
🍃 #شهید_حاج_اصغر_پاشاپور🌹
🍂 #شهید_حاج_محمد_پورهنگ🥀
@shahid_hajasghar_pashapoor 🌹🕊
🌱
فتاده در دل تنگم،
هوای چون تو شَهی...
هوا هوای حسین
هوای در به دری...
#السَلامُعَلَيَڪيااباعَبدالله
#روزتون_حسینی
@shahid_hajasghar_pashapoor 🕊🌹
🦋
#شهید_سید_مرتضی_آوینی :
شرط ورود در جمع #شهدا اخلاص است..
و اگر این شرط را داری؛
چه تفاوتی میکند که نامت چیست و شغلت؟
@shahid_hajasghar_pashapoor 🌹🕊
شهیدان حاج اصغر پاشاپور و حاج محمد پورهنگ
❣ #سفر_عشق... #قسمت_هفتم روز #عاشورا، دل توی دلش نبود. برای رفتن به حرم آماده شدیم. گفت : بیا مسیر
❣ #سفر_عشق...
#قسمت_هشتم (آخر)
کمی استراحت کردیم.
گفت: دوباره برویم حرم.
راهی شدیم. به سر و صورت و شانه هایش گل مالیده بود. ناله می کرد. می گفت :
😢الان قلب امام زمان (عج) در فشار است. برای سلامتی اش دعا کنید و صدقه بدهید. بی کار نباشید. خیلی ها آرزو دارند چنین روزی در کربلا باشند، پس قدر بدانید که بعدا حسرت نخورید.
🌤روز بعد، صبح زود قرار بود برگردیم. همه ناراحت بودند. تصمیم گرفتیم وسایلمان را جمع کنیم و تا صبح در حرم بمانیم.
شام غریبان بود. انگار تمام غم های عالم آمده بود سراغمان. گوشه ای در حرم نشسته بودیم.
💔گفت: این حرم با تمام جاهای دنیا فرق دارد. نه احساس غربتی هست و نه دلتنگی. از امام رضا (ع) عذرخواهی کردم و عرض کرده ام که حرم شما در برابر حرم ارباب قطره ای است در برابر دریا. البته این حرف خود امام رضا (ع) هم هست.
✨زمان وداع فرا رسید. ایستاده بود روبروی ایوان طلای سیدالشهدا (ع) و گریه می کرد. منتظرش بودیم. چند قدم به سمت ما آمد و دوباره برگشت سمت حرم. شاید بیشتر از ده بار این کار تکرار شد. می آمد و بر می گشت و گریه می کرد. این گریه را تا به حال از او ندیده بودم. انگار دل کندن از ارباب برایش خیلی سخت بود...
😔حالا فکر می کنم، آن اشک ها و رابطه اش با ارباب، کارش را درست کرد و ارباب جور دیگری او را خواست...
راوی : دوست شهید
#شهید_حاج_محمد_پورهنگ
@shahid_hajasghar_pashapoor 🌹🕊
اِنّی اُحِبُّ النَّبی مُحَمَّد
من حضرت محمد را دوست دارم
I love the Prophet Muhammad
❣🌱
ما دوستدار مصحف و در دین احمدیم
اندر جهان به خلق دو عالم سرآمدیم
زیر لوای آل علی صف کشیده ایم
چشم انتظار قائم آل محمدیم
#من_محمد_را_دوست_دارم❤️
@shahid_hajasghar_pashapoor 🌹🕊