❤️🍃
هِی أطْهَرُ بُقاعِ الْأرْضِ وَ أعْظَمُها حُرْمَهً وَ إِنَّها لِمَنْ بَطحاءِ الْجَنَّه؛
کربلا پاکترین بقعه روی زمین و از نظر احترام بزرگترین بقعهها است و الحق که کربلا از بساطهای بهشت است.
#حضرت_محمد (ص)|
بحارالانوار، ج۹۸، ص۱۱۵📖
🌱
#السَلامُعَلَيَڪيااباعَبدالله
#روزتون_حسینی
@shahid_hajasghar_pashapoor 🌹🕊
شهیدان حاج اصغر پاشاپور و حاج محمد پورهنگ
💠 #جان_شیعه_اهل_سنت| #فصل_سوم #قسمت_هفتم دقایقی به همان #حال بودم تا سرگیجه ام فروکش کرد و دردهایم
💠 #جان_شیعه_اهل_سنت| #فصل_سوم
#قسمت_هشتم
درد عجیبی در سرم #پیچید و برای چند لحظه احساس کردم گوشهایم هیچ #صدایی نمیشنود که هنوز باورم نمیشد چه کلامی از دهان #پدرم خارج شده و نمیفهمیدم چه میگوید و با زنی #ناشناس به نام نوریه چه ارتباطی دارد که همانطور که سرش پایین بود، در برابر #چشمان بُهت زده ما، توضیح داد: "خواهر یکی از همین چند تا تاجریه که باهاشون قرارداد دارم. اینا اصالتاً #عربستانی هستن، ولی خیلی ساله که اینجا زندگی میکنن..."
که ابراهیم به میان #حرفش آمد و با صورتی که از #عصبانیت کبود شده بود، اعتراض کرد: "لااقل میذاشتی کفن #مامان خشک شه، بعد! هنوز سه ماه نشده که مامان مُرده..." و پدر با صدایی بلند #جواب داد: "سه ماه نشده که #نشده باشه! میخوای منم #بمیرم تا خیالت راحت شه؟!!!" چشمان عطیه و لعیا از حیرت گرد شده و محمد در #سکوتی سرد و سنگین سر به زیر انداخته بود.
#ابراهیم همچنان میخروشید، صورت غمزده #عبدالله در #بغض فرو رفته بود و میدیدم که مجید با چشمانی که به غمخواری و دلداری من به غصه نشسته، تنها نگاهم میکند و سوزش #قلبم را به خوبی حس کرده بود که با نگاه مهربانش التماسم میکرد تا #آرام باشم، ولی با نمکی که پدر بر زخم دلم #پاشیده بود، چطور میتوانستم آرام باشم که چه #زود میخواست جای خالی مادرم را با حضور یک زن غریبه پُر کند و هنوز مات و مبهوت سخنان سرمستانه اش مانده بودم که با شعفی که زیر #نگاه حق به جانبش پنهان شده بود، مشتلق داد:
"من الان دارم میرم #نوریه رو عقد کنم! البته #قرارمون امروز نبود، ولی خُب قسمت #اینطوری شد. خلاصه من امشب نوریه رو میارم خونه." پدر همچنان میگفت و من #احساس میکردم که با هر کلمه #سقف اتاق در سرم کوبیده میشود.
از شدت سردرد و #سرگیجه، حالت تهوع گرفته و آنچنان رنگ #زندگی از چهره ام رفته بود که نگاه مجید لحظه ای از چشمانم جدا نمیشد و با دلشوره ای که برای حالم به #جانش افتاده بود، نمی توانست سر جایش بنشیند که پدر #نگاهی گذرا به صورت گرفته عبدالله کرد و ادامه داد:
"من میخواستم #زودتر بهتون بگم تا عبدالله برای خودش دنبال یه جایی باشه، ولی حالا که اینجوری شد و باید همین امشب یه #فکری بکنه. من نظرم این بود که مجید و #الهه از اینجا برن و عبدالله بره بالا بشینه، ولی حالا هر جور #خودتون میخواید با هم #توافق کنید."
از شنیدن جمله آخر #پدر، چهارچوب جانم به لرزه افتاد که من تاب #دوری از خانه و خاطرات مادرم را نداشتم و عبدالله اضطراب #احساسم را فهمید که در برابر نگاه منتظر پدر، زیر لب #پاسخ داد: "من میرم یه جایی رو اجاره میکنم."
و مثل اینکه دیگر نتواند #فضا را تحمل کند، از جا بلند شد که پدر #تشر زد: "هنوز حرفام #تموم نشده!" و باز عبدالله را سرِ جایش نشاند و با #لحنی گرفته ادامه داد: "اینا #وهابی هستن! باید رعایت حالشون رو بکنین، با همه تون هستم!"
#ادامه_دارد
✍️نویسنده: #فاطمه_ولی_نژاد
@shahid_hajasghar_pashapoor 🌹🕊
سردار دلها از میدان و دیپلماسی میگوید.mp3
1.42M
🎙صوت | سردار دلها از میدان و دیپلماسی میگوید...
❤️جواب کوبنده #مرد_میدان #حاج_قاسم به نامردمیدان #ظریف▪️
@shahid_hajasghar_pashapoor 🌹🕊
خلیج فارسـ🌊
یعنی قلبمـ❤️ ایران
نامی که یک عمریستـ🌱 آزادست و گلگون از خون سرخـِ🌷 رادمردان و شهیدان...
#روز_ملی_خلیج_فارسـ🇮🇷
@shahid_hajasghar_pashapoor 🌹🕊
التماس دعا✨🌹
شبتون شهدایے✨🌹
اَللهُمَ لَیِّن قَلبے لِوَلےِّ اَمْرک🦋🌱
❤️🍃
گفتم ای عشق،
مرا دستِ نياز است دراز
طلبِ خويش به نزدِ كه برم؟
گفت حسين...
#السَلامُعَلَيَڪيااباعَبدالله
#عصرتون_حسینی
@shahid_hajasghar_pashapoor 🌹🕊
✨شهید ورزشکار، محمد کاظم توفیقی در دهم بهمن ماه سال ۱۳۷۰ در شب میلاد امام موسی کاظم (علیه سلام) متولد شد. از کودکی به ورزش علاقه داشت و در این زمینه موفقیت های زیادی کسب کرد.
🛵در سال ۸۸ در رشته موتور کلاس مقام اول استانی را کسب کرد و در سال ۸۹ موفق شد مقام اول استانی و سوم کشوری را کسب کند.
🚲و در رشته دوچرخه سواری در سال ۹۱ مقام اول را به خود اختصاص داد. شهید کاظم توفیقی در ۱۶ بهمن ماه سال ۹۴ در دفاع از حرم حضرت زینب در سوریه به شهادت رسید...
#شهید_محمدکاظم_توفیقی🌱
@shahid_hajasghar_pashapoor 🌹🕊
🌙🏴
در این #شب_قدر شهدا را شفیع قرار دهیم...
شهدایی که در نزد خدا و اهل بیت نامدارند...
یا حَبیبَ مَن لا حَبیبَ لَه...
#شهید_علی_امرایی🌱
سمت چپ اولین نفر (بالا)
#شهید_حاج_اصغر_پاشاپور🌱
تقریبا نفر وسط (پیراهن قهوه ای رنگ)
#شهید_حاج_محمد_پورهنگ🌱
سمت راست سومین نفر (پایین)
@shahid_hajasghar_pashapoor 🌹🕊