من شجاعت برادرم را به چشم دیده بودم، مهربانیاش را هم، شوخیهای ریز و درشت خواهر و برادری را هم به یاد دارم، همانهایی که گاهی از ته دل میخنداندمان و گاهی تا مرز گریه و قهر و دعوا کارمان را پیش میبرد، اما مرور هیچکدامشان مثل روزهای ندیدن و ماموریتهای پیدرپی و مرخصیهای مختصرش دلم را نمیسوزاند.
#شهید_حاج_اصغر_پاشاپور
#روایت_بانو_پاشاپور_همسر_شهید_پورهنگ
@shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
.
🍃بین برادرها، اصغر آقا به نوعی سرگروه و مدیر ما به حساب میآمدند. حاج اصغر مثل پدر و مادرم، روحیه انجام کارهای جهادی و گروهی داشت و ما به تقلید و تبعیت از ایشان به انجام این امور تمایل بیشتری پیدا میکردیم.
🍃تصویر امام خمینی و مقام معظم رهبری همیشه در خانهمان بود اما خوب یادم هست که اولین بار آقا خطاب کردن رهبر را از زبان ایشان شنیدم و این خطاب به قدری به دلم نشست که مِن بعد من هم به ایشان آقا گفتم...
#شهید_حاج_اصغر_پاشاپور
#روایت_بانو_پاشاپور_همسر_شهید_پورهنگ
@shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
🍃وقتی آخرین بار برای دیدار برادرم به سوریه رفتم، فهمیدم آنجا مسئولیتی دارد، اما از جزئیات آن بی اطلاع بودم وقتی به شهادت رسید فهمیدیم یکی از فرماندهان ارشد منطقه بوده است. در واقع حاج اصغر روحیه نگفتن داشت. هیچ وقت از خاطرات منطقه و درگیری چیزی تعریف نمیکرد.
🍃بعد از اینکه حاجقاسم شهید شد، فیلمهایی از ایشان منتشر میشد که تصویر اطرافیانش را در فیلم محو میکردند تا شناسایی نشوند. ما همان موقع میان این افرادی که دور حاجقاسم بودند کسی را با قد و قواره برادرم میدیدیم و حدس میزدیم که حاج اصغر باشد، اما بعد از شهادت حاج قاسم فیلمها را کاملتر رویت کردیم و اط حضور او نزدیکی حاج قاسم به خوبی مطلع شدیم..
🍃یک ماهی که فاصله بین شهادت حاج قاسم با شهادت حاج اصغر بود برای برادرم روزهای سختی بود و آن طور که همسرش تعریف میکند به شدت تحت تاثیر حاجقاسم بوده و با ایشان بسیار صمیمی بود و از دست دادن حاجقاسم برایش داغ سنگینی بود.
#شهید_حاج_قاسم_سلیمانی
#شهید_حاج_اصغر_پاشاپور
#روایت_بانو_پاشاپور_همسر_شهید_پورهنگ
@shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊