eitaa logo
شهیدان حاج اصغر پاشاپور و حاج محمد پورهنگ
244 دنبال‌کننده
4.7هزار عکس
1.3هزار ویدیو
5 فایل
حاج اصغر : ت ۱۳۵۸.۰۶.۳۱، ش ۱۳۹۸.۱۱.۱۳ - حلب رجعت پیکر حاج اصغر به تهران: ۱۳۹۸.۱۲.۰۴ حاج محمد (همسر خواهر حاج اصغر) : ت ۱۳۵۶.۰۶.۱۵، ش ۱۳۹۵.۰۶.۳۱، مسمومیت بر اثر زهر دشمنان 🕊ساکن قطعه ۴۰ بهشت زهرا (س) تهران ناشناس پیام بده👇🌹 ✉️daigo.ir/secret/6145971794
مشاهده در ایتا
دانلود
امروز مصادف با سالروز قیام خونین ۱۵ خرداد، تولد یک مدافع حرم هم بود که از او به عنوان کابوس دزدان دریایی نیز یاد می کنند... @shahid_hajasghar_pashapoor 🌹🕊
شهیدان حاج اصغر پاشاپور و حاج محمد پورهنگ
امروز مصادف با سالروز قیام خونین ۱۵ خرداد، تولد یک مدافع حرم هم بود که از او به عنوان کابوس دزدان در
❤️🍃 از لحاظ اخلاقی هم خیلی خوش برخورد بود و حسن خلق داشت. بردباری و متانت در معاشرتش با دیگران کاملاً مشهود بود. خیلی هم شوخ و با روحیه بود. ✌️در کنار اینها یک بچه هیئتی واقعی و خادم امامزاده علی اکبر چیذر بود و به اهل بیت و ولایت واقعاً عشق میورزید.  خیلی ساده زیست و بدون تکبر بود. به ریش هم فوق العاده علاقه داشت؛ نه اینکه ریش بگذارد که بگوید من حزب اللهیم تا تحویلش بگیرند. ریشهایش را بیش از حد بلند میکرد و ما هم همیشه به شهید گیر میدادیم که ریشهایت را کوتاهتر کن و میگفتیم با این ریشها شبیه داعشیها شده ای که میخندید. 😅حتی یک بار من بهش گیر دادم و گفتم نمیگذارم مأموریت بروی تا ریشهایت را کوتاهتر کنی که او هم به من کلک زد. رفته بود زیر ریشهایش را با ژل به زیر گلویش چسبانده بود و یک دستمال گردن هم انداخته بود و از دور میگفت نگاه کن ببین الان خوب شده. من هم وقتی این کارهایش را دیدم گفتم امیر را بفرستید به مأموریت برود. از اینهایی بود که ریش را برای بلند بودنش دوست داشت و این دوست داشتن هم برای دل خودش بود. 👌از نظر روحیه در بین بچه های تکاور همیشه در هر جمعی بود روحیه آن تیم و گروه خوب و بالا بود. به خاطر همین خصایص اخلاقی بچه ها دوست داشتند در مأموریتها با امیر باشند. مردمدار بود و مردم آزار نبود. خیلی به دیگران به ویژه پدر و مادر و خانواده اش احترام میگذاشت.  این احترام گذاشتن را هم همیشه به زبان می آورد. ▪️ایام محرم در چیذر ایستگاه صلواتی داشت و حتی یک سال هم تعطیلی نداشت و هر سال بدون وقفه دایر میکرد. فردی بود که مردم از دست و زبانش در امان بودند و کاملاً بچه ای مثبت و دوستداشتنی بود که وارد هر جمعی میشد با خودش روحیه مثبت میبرد. ✍راوی : جانباز شیمیایی @shahid_hajasghar_pashapoor 🌹🕊
🏴🌿 از ۲-۳ ماه مانده به روزشماری میکرد برای نوکری ابا عبدالله الحسین. با شوق خاصی برنامه ریزی میکرد. هر سال تو میدان امام زاده علی اکبر، جایی که اکنون مزار مطهرش در آنجاست، چای خانه راه اندازی میکرد. خرید ملزومات و وسائل چای خانه رو با وسواس و سلیقه خاصی خریداری میکرد. تمامی رو هم از بهترین ها. معتقد بود برای اهل بیت نباید کم گذاشت، تا زمانی که اونها دستت رو با بزرگواری میگیرند تو هم شرمنده نباشی که چرا میتونستی و بیشتر انجام ندادی. خادم امام زاده و هیئت بود. ولی همیشه جلوی در هیئت می ایستاد. معتقد بود دربانی این خاندان بهتره و خاکی بودن برای ائمه لطف بیشتری دارد. میگفت هرچی کوچکتر باشی برای (ع) بیشتر نگاهت میکند. 🌱 @shahid_hajasghar_pashapoor 🌹🕊