🌱❤️🌱❤️🌱
❤️🥀
🌱
#از_عشق_تا_عشق (۲۶)
💔دوست داشتم اصغر را دوباره ببینم. انگار دل او هم #تنگ شده بود که زنگ زد و من و پدرش را هم دعوت کرد که برویم سوريه.
😢تا حالا نرفته بودم حرم حضرت زینب(س). دلم هم برای #اصغر تنگ شده بود. با حاجعزیز رفتیم سوریه.
🌷اصغر و حاجمحمد آمدند استقبالمان و بردندمان #هتل. اصغر گفته بود کلی لباس گرم مردانه و زنانه و بچگانه با خودم ببرم. سفارش هم کرده بود که به قدر ده پانزده نفر برایشان #قیمه درست کنم، با کلی سیبزمینی سرخ کرده.
🍲غذاها را #يخزده کردم و بردم. خيلي اصرار کردم که خودشان هم بخورند ولي غذا را گرفتند و راهیمان کردند سمت حرم.
ادامه دارد...
✍در محضر مادر معزز #شهید_حاج_اصغر_پاشاپور
🖥جنات فکه
@shahid_hajasghar_pashapoor 🕊🌹
🌱❤️🥀🌱❤️🥀🌱❤️🥀🌱❤️🌱