eitaa logo
شهیدان حاج اصغر پاشاپور و حاج محمد پورهنگ
213 دنبال‌کننده
5.1هزار عکس
1.6هزار ویدیو
6 فایل
حاج اصغر : ت ۱۳۵۸.۰۶.۳۱، ش ۱۳۹۸.۱۱.۱۳ - حلب رجعت پیکر حاج اصغر به تهران: ۱۳۹۸.۱۲.۰۴ حاج محمد (همسر خواهر حاج اصغر) : ت ۱۳۵۶.۰۶.۱۵، ش ۱۳۹۵.۰۶.۳۱، مسمومیت بر اثر زهر دشمنان 🕊ساکن قطعه ۴۰ بهشت زهرا (س) تهران
مشاهده در ایتا
دانلود
شهیدان حاج اصغر پاشاپور و حاج محمد پورهنگ
در مورد نسب امامزاده سید اسماعيل(علیه السلام) نظرات مختلفی وجود دارد، براساس زيارتنامه ای که در بقعه موجود است، فرد در بقعه، اسماعيل بن جعفر بن امام محمد تقی(علیه السلام) است. كتاب كنزالانساب همچنین اين نسب را تأييد کرده و می‌نويسد، جعفر بن امام محمد تقی(علیه السلام) صاحب شش فرزند بود به نام هادی زين‌العابدين، مطهر، اسد، ابراهيم، داوود و اسماعيل. که در بین آنها اسماعيل(علیه السلام) به ولايت تهران آمد و توسط دشمنان زخمی مهلك برداشت. او مدت يك ماه در منزل فخرالدين حداد در حال نقاهت بود و فخرالدين به مداوای جراحت‌های او مشغول شد، تا اينكه يزدان عمر و فرزندان او اتفاق كرده امامزاده را به شهادت رسانيدند. پ.ن: پس ایشون از شهدای عزیز و همچنین نوه ی آقاامام هادی (ع) هستند. البته برخی روایات به امام موسی کاظم ایشون رو منتسب کردند. اما بقعه در محل به نام نوه ی امام هادی ثبت شده. نوه اصلی هم هستند نتیجه و نبیره و... نیستن☺️😅
یکی از همسایگان ساداتمون که مادر و همسر شهید هستند، قبلا سمت مولوی زندگی می کردند و از ایشون برای من گفته بودند. امامزاده عظیم الشانی هستند و سید بزرگواریند که خوبه برای حاجتتون نزد ایشون تشریف ببرید. تقریبا بعد از ۵ سال از حرفشون، قسمت شده و دارم میرم. شکرخدا توفیق شد‌. کلا امامزاده های به قول خودم نقلی صفاشون بیشتره، چون آنقدر مادیات بارشون نکردن که درگیر ظاهرشون بشی. خاکی صمیمی☺️😉 چند روزی بود که دلم پر می‌زد که برم، اما خب امکانش نبود‌. امروز سرکار با تمام خستگی، با دلم پیش رفتم. راستشو بخواید من نبودم که میرفتم دلم منو سمت امامزاده برد.😍 انگار دستتو بگیرند و بکشند سمتی. خوش گذشت❤️ البته بعد از کربلا باید برای عرض تشکر میرفتم چون خواسته بودم کربلا رو درست کنند برای عزیزی هم خواسته بودم‌. شکرخدا هم ایشون رفتن و هم من راهی شدم‌. به قول همکارم همه امامزاده ها رو مشغول کردم. ایشون و امامزاده عینعلی زینعلی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شهیدان حاج اصغر پاشاپور و حاج محمد پورهنگ
🍃🌺 🍃همسرم خيلی مهربان و خانواده‌ دوست بود. خيلی بچه‌هايش را دوست داشت. پسر كوچكمان را نذر حضرت عباس كرده بود. آقا رضا به اقتضای كارش شايد عصبي می‌شد اما عصبانيتش پنج دقيقه بيشتر نبود. يعني ۱۷ سال كه با هم زندگي كرديم شايد قهر و آشتي‌مان به نيم ساعت هم نمي‌كشيد. بعد از نيم ساعت مي‌گفت خانم پاشو چايی بيار. اصلاً كينه‌ای نبود، اهل صله رحم و رفت و آمد بود. می‌گفت وظيفه‌ام است صله ارحام را به جا بياورم. با دخترانم كوهنوردی و بازار می‌رفت. همه مي‌گفتند چون نظامی است لابد اخلاق خشكی دارد. اما وقتي اخلاق همسرم را مي‌ديدند تعجب می‌كردند. 🍃آقا رضا بیشتر مواقع نمازش را اول وقت می‌خواند و اهل غیبت و حسادت نبود. هرگز بدگویی همکار و یا آشنا را نمی‌کرد و روی این مسائل حساسیت بالایی داشت. مقید به روزی حلال بر سر سفره بود و اعتقاد داشت که روزی حلال باعث عاقبت به‌خیری می‌شود. زندگی را سخت نمی‌گرفت و با اخلاق بود. دل رئوفی داشت اگر مریض می‌شدم می‌نشست برایم‌گریه می‌کرد. خوبی‌هایش آن‌قدر زیاد بود که همیشه می‌گفتم اگر رضا به مرگ طبیعی از دنیا برود حیف است. مزار: امامزاده سیداسماعیل(ع)/ میدان مولوی تهران میلاد شهید: ولادت امام رضا(ع) شهادت: ۲۸ شعبان ۱۳۹۵ با زبان روزه ✍ وب نوید شاهد @shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
شهیدان حاج اصغر پاشاپور و حاج محمد پورهنگ
💠 تشرف یافتگان خدمت امام زمان(عج)/#جرعه‌ای_آب از دستان مبارک امام زمان(عج) #قسمت_اول هوا به شدت گرم
💠 تشرف یافتگان خدمت امام زمان(عج)/ از دستان مبارک امام زمان(عج) (آخر) 📝 دنباله ی این داستان را از زبان خود آن مرد بشنوید: جوان اسب سوار جلو آمد. آب گوارایی به کامم ریخت که از برف، خنک تر و از عسل، شیرین تر می‌نمود. او مرا از مرگ حتمی نجات داد. پرسیدم: سرورم، شما کیستید که نسبت به من چنین لطفی نموده و مورد احسان و محبتم قرار داده اید؟ فرمود: من حجت خدا بر بندگانش هستم، من بقیة الله در زمینش هستم. من همان موعودی هستم که زمین را سرشار از عدالت و انصاف سازم چنانکه مالامال از ظلم و ستم شده باشد. من فرزند حسن بن علی بن محمد بن علی بن موسی بن جعفر بن محمد بن علی بن الحسین، پسر امیر مومنان علی بن ابی طالب علیهم السلام هستم. سپس به من فرمان داد و گفت: چشم هایت را ببند. من به امر آن حضرت دیدگانم را فرو بستم. هنوز لحظه ای نگذشته بود که دستور داد: چشم هایت را باز کن. من بی درنگ دیدگانم را گشودم. وقتی نگاه کردم ناگهان خود را جلوی قافله یافتم و دیدم پیشاپیش کاروان قرار دارم، اما همین که روی از قافله برگرداندم تا امام زمان حضرت بقیة الله علیه السلام را بنگرم، متوجه شدم غایب گردیده و از نظرم ناپدید شده است. درودهای خدا بر او.... 📚منبع: ملاقات در صاریا، سید جمال الدین حجازی @shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
بســ🌺ــم رب الشـ🕊ـهدا و الصدیـ🍃ـقین
بِهِشت‌ جِلوه‌ای‌ اَز کَربلای‌ِ تُوست‌ حُسین بِهِشتِ‌ ما حَرَم‌ با صَفای‌ِ تُوست‌، حُسین... @shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
🍃فکر می‌کردم ازدواج حواسش را از کارهایی که قبلا می‌کرد پرت کند، اما هیچ‌کدام‌شان را ول نکرد. شده بود فرمانده بسیج پایگاه و همه‌جور برنامه‌اي راه می‌انداخت. بچه‌ها را جمع می‌کرد توی مسجد و به تناسب سن برای‌شان برنامه مي‌گذاشت. از آتش‌بازی چهارشنبه‌سوری و مولودی‌خوانی و اطعامِ عیدغدیر برای اولین‌بار تا برگزاری اردوهای خانوادگی و انواع مسابقات ورزشی. اين‌جور وقت‌ها توی مسجد جای سوزن انداختن نبود. 🍃مسجد آن‌قدر برای بچه‌ها جذاب شده بود که تا دیروقت آن‌جا می‌ماندند و آخر شب برمی‌گشتند خانه. آن‌قدر که گاهی صدای خادم مسجد درمی‌آمد.  📲جنات فکه @shahid_hajasghar_pashapoor🕊🌹
💠 این روزها بدجور هوایِ یک جایِ دنج به سرم زده جایی شبیهِ خانه ی مادربزرگ که صبحش بویِ سادگیِ قاجار می دهد و شب ، بساطِ آوازِ جیرجیرک ها میانِ حیاطش پهن است . می شود کنارِ حوض نشست و با عطرِ گل هایِ گلدانِ لب پریده ی شمعدانی اش مست شد ، می شود رویِ تخت چوبیِ کهنه اش لم داد و با صدایِ قارقارِ خش دار و جانانه ی کلاغِ بی پروایِ روی درخت ، عشق کرد . می شود ساعت ها نشست و زندگیِ مورچه هایِ سرخوشِ تویِ باغچه را تماشا کرد ، می شود کودکانه شاد بود ، می شود نفس کشید ! 📝 @shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
برای عصرت شادی دم کرده ام بخند و یک فنجان دعا مهمان من باش روزت آرام و شاد و سرشار از خوشبختی و عشق و آرامش عصرت بخیر☕️🍰 @shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
9.38M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 آرزوی به واقعیت پیوست 🍃حضور شهید مالک رحمتی در اردوی تیم ملی والیبال نشسته کشور ۲اردیبهشت ۱۴۰۳ 🏐تیم ملی والیبال نشسته، امسال در قهرمان شد... @shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا