eitaa logo
شهیدان حاج اصغر پاشاپور و حاج محمد پورهنگ
211 دنبال‌کننده
5.1هزار عکس
1.5هزار ویدیو
6 فایل
حاج اصغر : ت ۱۳۵۸.۰۶.۳۱، ش ۱۳۹۸.۱۱.۱۳ - حلب رجعت پیکر حاج اصغر به تهران: ۱۳۹۸.۱۲.۰۴ حاج محمد (همسر خواهر حاج اصغر) : ت ۱۳۵۶.۰۶.۱۵، ش ۱۳۹۵.۰۶.۳۱، مسمومیت بر اثر زهر دشمنان 🕊ساکن قطعه ۴۰ بهشت زهرا (س) تهران ناشناس پیام بده👇🌹 ✉️daigo.ir/secret/6145971794
مشاهده در ایتا
دانلود
شهیدان حاج اصغر پاشاپور و حاج محمد پورهنگ
📖 #بدون_تو_هرگز #چهل_و_شش_تماس_بی_پاسخ #قسمت_شصت_و_هفتم نزدیک نیمه شب بود که به حال اومدم، سرگیجه ا
📖 برگشتم بیمارستان، باهام سرسنگین بود. غیر از صحبت در مورد عمل و بیمار حرف دیگه ای نمی زد. هر کدوم از بچه ها که بهم می رسید اولین چیزی که می پرسید این بود: - با هم دعواتون شده؟ با هم قهر کردید؟ تا اینکه اون روز توی آسانسور با هم مواجه شدیم، چند بار زیرچشمی بهم نگاه کرد و بالاخره سکوت دو ماهه اش رو شکست. - واقعا از پزشکی با سطح توانایی شما بعیده اینقدر خرافاتی باشه. - از شخصی مثل شما هم بعیده در یه جامعه مسیحی حتی به خدا ایمان نداشته باشه. - من چیزی رو که نمی بینم قبول نمی کنم - پس چطور انتظار دارید من احساس شما رو قبول کنم؟ منم احساس شما رو نمی بینم. آسانسور ایستاد، این رو گفتم و رفتم بیرون. تمام روز از شدت عصبانیت، صورتش سرخ بود. چنان بهم ریخته و عصبانی که احدی جرات نمی کرد بهش نزدیک بشه. سه روز هم اصلا بیمارستان نیومد، تمام عمل هاش رو هم کنسل کرد‌. گوشیم زنگ زد دکتر دایسون بود. - دکتر حسینی، همین الان می خوام باهاتون صحبت کنم، بیاید توی حیاط بیمارستان. رفتم توی حیاط خیلی جدی توی صورتم نگاه کرد بعد از سه روز بدون هیچ مقدمه ای: - چطور تونستید بگید محبت و احساسم رو نسبت به خودتون ندیدید؟ من دیگه چطور می تونستم خودم رو به شما نشون بدم؟ حتی اون شب ساعت ها پشت در ایستادم تا بیدار شدید و چراغ اتاق تون روشن شد که فقط بهتون غذا بدم. حالا چطور می تونید چشم تون رو روی احساس من و تمام کارهایی که براتون انجام دادم ببندید؟ این رو گفت و سریع از اونجا دور شد در حالی که ته دلم از صمیم قلب به خدا التماس می کردم یه بلای جدید سرم نیاد.... ادامه دارد... --------------------------- ✍زندگی شهید به قلم سید طاها ایمانی (اسم مستعار - شهید مدافع حرم) @shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
حاج محمود کریمیenc_16346865912024175983365.mp3
زمان: حجم: 16.16M
ای غصه مظلومی ات در انجمن ها مثل علی در جامعه تنهای تنها ای ماهی دریا برایت گریه کرده پیغمبر و زهرا برایت گریه کرده (ع)🏴 @shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شهیدان حاج اصغر پاشاپور و حاج محمد پورهنگ
🍃🕯🍃🕯🍃🕯 #حرکت_کاروان_اسراء_از_کربلا_به_شام #قسمت_بیست_و_پنجم رقیه بنت الحسین(ع) در خرابه در کنار حض
🍃🕯🍃🕯🍃🕯 نسیمی از مدینه برخاسته و بعضی که محبت خاندان وحی را در دل داشتند، در مسیر این نسیم قرار می گرفتند و می شکفتند. یکی از اینان، هند؛ زن یزید، دختر عبداللّه بن عامر بود. وقتی پدر هند از دنیا رفت، او در خانه امیرالمؤمنین (ع) ماند و همان جا به خدمت خانواده او در آمد. نقل شده است او در کودکی بر اثر یک بیماری، فلج گردید و هرچه او را درمان کردند، اثری نداشت. سرانجام به چشمه زلال امامت، امیر مؤمنان علی (علیه السلام) متوسل شدند و شفایش را از حضرت خواستند. حضرت فرمود : طبیب دل های شیعیان - حسین (ع) - بیاید. وقتی امام حسین (ع) آمد، امام ظرفی را پر از آب کرد و به جگر گوشه اش فرمود تا دستش را داخل آب بزند. سپس آب را به بدن هند پاشید. پس از مدتی، او از آن بیماری هلاک کننده نجات یافت.  هند به شکرانه این کرامت در خانه امیر المؤمنین علی (ع) به خدمت مشغول شد تا دین خود را به این خانواده ادا کند. خانواده او نیز با دیدن این معجزه، اسلام آوردند و از آیین یهودیت دست برداشتند. هند در محضر ائمه اطهار (علیهم السلام) پرورش یافت تا این که در زمان امام حسن (علیه السلام)، معاویه او را به ازدواج پسر خود یزید (لعنت الله علیه) درآورد. از آن روز، میان او و اهل بیت (علیهم السلام) جدایی افتاد تا آن که پس از مدت ها، در خرابه شام با دلبردگان واقعی اش دیدار کرد... @shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊 🍃🕯🍃🕯🍃🕯
هم اکنون منطقه صفر مرزی، شلمچه مسیر موکب انصار الزهراء علیها السلام ✉️ @shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
حاج قاسم یادته سر اومدن بشار اسد به ایران هم همینجوری قهر و قهربازی و بی صبری نشان داد... خدا حافظ مملکتمون باشد اِن شاءالله....
فردا سالروز شهادت امام حسن مجتبی طبق روایت معتبر.... اما طبق معمول این عزیز غریب مانده چه خوبه زمزمه روضه خوانی داشته باشیم تا دل مادرمون حضرت زهرا آرام بگیرد....💔
چقدر اسفناک هست وقتی انتظار داری همسرت مونس و همراهت باشه، اما با دشمن دست به یکی کنه به خاطر وعده و وعیدها کمر به قتل شوهرش که از امامان هست ببنده.... خائن در خانه....😔
روضه ای داشته باشیم هدیه به حضرت مادر باشد که قبول افتد.... روضه های ابتدایی امام حسن رو استاد فرحزاد گفتن
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا