eitaa logo
شهیدان حاج اصغر پاشاپور و حاج محمد پورهنگ
211 دنبال‌کننده
5.1هزار عکس
1.5هزار ویدیو
6 فایل
حاج اصغر : ت ۱۳۵۸.۰۶.۳۱، ش ۱۳۹۸.۱۱.۱۳ - حلب رجعت پیکر حاج اصغر به تهران: ۱۳۹۸.۱۲.۰۴ حاج محمد (همسر خواهر حاج اصغر) : ت ۱۳۵۶.۰۶.۱۵، ش ۱۳۹۵.۰۶.۳۱، مسمومیت بر اثر زهر دشمنان 🕊ساکن قطعه ۴۰ بهشت زهرا (س) تهران ناشناس پیام بده👇🌹 ✉️daigo.ir/secret/6145971794
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شهیدان حاج اصغر پاشاپور و حاج محمد پورهنگ
💠 تشرّف آیت‌الله شیخ اسماعیل نمازی شاهرودی خدمت امام زمان(علیه السلام) #قسمت_دهم در طیّ مسیر درباره
💠 تشرّف آیت‌الله شیخ اسماعیل نمازی شاهرودی خدمت امام زمان(علیه السلام) (آخر) ما حدود سه ساعت به ظهر مانده همراه آقا سوار ماشین شدیم و تا مغرب خدمت ایشان بودیم. امام عصر(علیه السلام) پیوسته مشغول ذکر بودند اما من متوجه نبودم که چه ذکری را می‌گویند. شالی به کمرشان بسته بودند و به هیئت اعراب حجاز شمشیری بزرگ در طرف راست و شمشیر کوچکی در طرف چپ خود آویخته بودند و چیزی مانند یشناق (نوعی سرپوش) که عرب‌ها بر سرشان می‌اندازند، به سر مبارک انداخته بودند اما پیشانی نورانی و ابروهای کمند و چشمان جذّاب‌شان کاملاً دیده می‌شود و خیلی خوش‌اخلاق بودند. در این هنگام من برای انجام کاری از ایشان اجازه خواستم. ایشان چند قدمی همراهی کردند و همین طور که مشغول صحبت بودم دیگر آقا را ندیدم، تازه فهمیدم که چه بر سرمان آمده است. رفقا را صدا زدم؛ حاج عبدالله! حاج محمد! کور باطن‌ها! از صبح تا حالا خدمت آقا بودیم اما او را نشناختیم... با گفتن این سخن و فهمیدن موضوع همه شروع به گریه کردند. صدای گریه حجّاج بلند شد. بر اثر گریه زیاد و سر و صدا، چند تا از شُرطه‌ها و پلیس‌ها با عجله در خیمه‌ای که برپا کرده‌ بودیم آمدند و گفتند: «کی مرده؟» آنان خیال می‌کردند کسی از گروه ما مُرده است و ما برای او گریه و زاری می‌کنیم. من گفتم: «کسی نمرده، ما راه را گم کرده بودیم، حالا که راه را پیدا کرده‌ایم، گریه می‌کنیم». یکی از آنان گفت: «خدا را شکر کنید که راه را پیدا کردید، این که گریه ندارد». در این حال که ما با شُرطه‌ها مشغول صحبت بودیم، صدای اذان بلند شد و مغرب شده بود. به راننده‌ها گفتم: «اسم شما را از کجا می‌دانست؟ اصغرآقا اسم تو را از کجا می‌دانست که فرمود: «اصغر آقا مقصّر است» اصغرآقا بنا کرد به سر زدن و گریه کردن و گفت: راست گفتید. تقصیر من بود، من سبب گم شدن شما شدم. گفتم: الحمدلله، عاقبتش بخیر شد، تو ما را گم کردی، اما الحمدلله به نعمت ملاقات مولایمان رسیدیم.... @shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
بســ🌺ــم رب الشـ🕊ـهدا و الصدیـ🍃ـقین
روضه‌ِ نمی‌خواهَد تَنی‌ که‌ِ سَر نَدارَد قُربان‌ِ آن‌ آقا که‌ِ اَنگُشتَر ندارَد @shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
🍃 [زمان شهادت حاج محمد] بچه‌ها یک سال و چهارماهشان بود. شلوغی شاید اذیتشان می کرد اما دخترهای من خیلی طعم پدر داشتن را نچشیدند چون دو ماهشان بود که پدرشان رفت و محمدآقا دو ماه سوریه بود و یک هفته برمی‌گشت. در این یک هفته تا می‌خواستند با هم خودمانی بشوند دوباره باید می رفت. در این دو ماهی که در سوریه بودیم شاید یک مقدار نزدیک شده بودند مخصوصا فاطمه. حتی حرف می زدند و اسم محمدآقا را می گفتند اما باز خاطره شان آنقدر پررنگ نبود که بچه ها را اذیت کند. حالا نمی دانم این لطف خدا بود یا... 🍃من دوست داشتم بزرگتر می بودند و خاطرات مشترکی با پدرشان می داشتند و خودشان تجربه می‌کردند و به شناختی می رسیدند. البته بعدا به این نتیجه رسیدم که انگار اینطوری راحت‌تر کنار آمدند. البته من به چشم دیده‌ام که به فرزندان شهدا یک عنایات ویژه‌ای می شود. بعدا فهمیدم این هم لطف خدا بود که دخترانم در این بازه زمانی پدرشان را از دست دادند. @shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
چه کسی وجود ایستادن مقابل ما را دارد؟پست اینستاگرامی امیرحسین زارع در واکنش به کری‌خوانی پتریاشویلی 🇮🇷 @shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
دعاکنید کربلام جور شه به حق این وقت مبارک و اذان قراره امروز خبر بدهند... التماس دعااااا
یک تسبیح ۱۰۰ تایی بگید الهی به رقیه بنت الحسین ع انشاالله تا تموم نشده کارتون حل میشه ------------------------ سلام خیلی ممنونم🌺🌱 حاجت روا بشید ارتباط ناشناس با کانال🌹👇 daigo.ir/secret/6145971794 @shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
سلام وعرض ادب این کمترین هم برای همه دوستداران زیارت دعا کردم مشرف بشن بویژه برای شما . خدا به عنایت و لطف امام رضا نصیبتون کنه زیارت اربعین برای ما هم دعا کنید ----------------------- علیکم سلام و رحمت الله زنده باشید، خیلی ممنونم از لطفتون🌹🍃 مشرف بشم که حتما و ویژه دعاگوی همگی هستم البته اِن شاءالله جمعمون و دوستداران همگی در کربلا حاضر باشند. ولی خب دعا در حق هم به اجابت نزدیکتر.... ارتباط ناشناس با کانال🌹👇 daigo.ir/secret/6145971794 @shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
به نظرم اینکه امام حسین حواسش بهت هست خودش خیلیه حتی اگر کربلا نری.... من دیروز خیلی غصم گرفته بود و واقعا اشکم بند نمی اومد بابت کربلا، یک دفعه ای خانواده از راه رسیدن و مادرم یه لیوان شربت که برای ایستگاه صلواتی ها بود رو برای منم آورده بود. خیلی دلگرم شدم واقعا حس کردم آقا با دستای خودش شربت رو فرستاد... چون دید خیلی ناراحتم.... انگار گفت حالا بیا اینو بخور آروم بگیر.... درسته اگر نرم بازم ناراحت میشم اما اون نگاه ویژه اشون آرام بخش هست حتما....😔
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
گاهی وقت ها برای داشتن "حال خوب" دو استکان چای کافیست... عصرتون بخیر ☕️🥯 @shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊