🍎🍃
وصیتم به مردم ایران و در بعضی از قسمتها برای مردم عراق این است که من الان حدود سه سال است که خارج از کشور زندگی میکنم مشکلات خارج کشور بیشتر از داخل کشور است قدر کشورمان را بدانند و پشت سر ولی فقیه باشند و با #بصیرت باشند چون همین ولی فقیه است که باعث شده ایران از مشکلات بیرون بیاید و از خواهران میخواهم که حجابشان را مثل حجاب #حضرت_زهرا رعایت بکنند نه مثل حجابهای روز، چون این حجابها بوی حضرت زهرا (س) را نمیدهد...
🌱فرازی از وصیت نامه #طلبه_شهید_محمدهادی_ذوالفقاری
۹۳.۱۱.۱۹
@shahid_hajasghar_pashapoor 🌹🕊
22.34M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❤️🍃
#شب_جمعه ست
و کمی بر دل زارم بنگر
مرغ دل، میل پریدن به حریمت دارد...
#به_تو_از_دور_سلام✋
#السَلامُعَلَيَڪيااباعَبدالله
#روزتون_حسینی
@shahid_hajasghar_pashapoor 🕊🌹
💞🌱💞🌱💞
🌱💍
💞
#زندگی_کوتاه_اما_شیرینِ_ته_تغاری (۲۳)
👌محمد هم با سواد بود و هم خوب حرف میزد. درباره هر مسئله ای که از او می پرسیدم #دقیق و با حساب و کتاب جواب می داد. #کتاب هم زیاد خوانده بود.
👤از امام موسی صدر طوری حرف میزد که اگر کسی نمی دانست فکر میکرد چندسالی با او #زندگی کرده و او را از #نزدیک می شناسد.
❤علایق شخصی و سیاسی مان هم به هم نزدیک بود. دلم می خواست محمد باز هم بیاید و با هم حرف بزنیم. حالا بعد از همه حرف ها و جلسه هایی که با هم داشتیم، دوست داشتم حرف #آخرم را به او بزنم...
ادامه دارد...
🦋روایت همسر #شهید_حاج_محمد_پورهنگ
📖برشی از کتاب بی تو پریشانم
@shahid_hajasghar_pashapoor 🌹🕊
💞🌱💍💞🌱💍💞🌱💍💞🌱
شهیدان حاج اصغر پاشاپور و حاج محمد پورهنگ
💠 #جان_شیعه_اهل_سنت| #فصل_اول #قسمت_سی_و_ششم از صدای ضعیفی که از بیرون اتاق خواب در گوشم میپیچید،
💠 #جان_شیعه_اهل_سنت| #فصل_اول
#قسمت_سی_و_هفتم
دلم میخواست او مرا با لباسهای مرتب تر و سر و وضع آراسته تری ببیند، ولی دیگر فرصتی نبود که با #اکراه از آشپزخانه خارج شدم و سلام کردم. با رویی خوش جوابم را داد و در برابر #عذرخواهی های مادر به خاطر پهن بودن بساط خیاطی، لبخندی زد و گفت: "شما ببخشید که من سرِ صبحی مزاحمتون شدم."
و مادر با گفتن "اختیار دارید! خیلی خوش اومدید!" به من اشاره کرد تا برایشان #چای بریزم و خودش کنار مریم خانم روی مبل نشست. با سینی چای که به اتاق بازگشتم، دیدم صحبتشان همچنان در مورد #میهمانی دیشب است و ستایش های مریم خانم و پاسخهای #متواضعانه مادر. مقابل مریم خانم خم شدم و با گفتن "بفرمایید!" سینی چای را با احترام تعارفش کردم که به رویم خندید و گفت: "قربون دستت عزیزم! بیا بشین کارِت دادم!"
با شنیدن این جمله، کاسه قلبم از #اضطراب سرریز شد و سعی کردم پنهانش کنم که سینی خالی را روی میز گذاشتم و مقابلش نشستم. از نگاه مادر هم میخواندم که کنجکاو و #منتظر، چشم به دهان مریم خانم دوخته تا ببیند چه میگوید و او با لبخندی که همیشه بر صورتش نقش بسته بود، شروع کرد: "راستش ما به خواست مجید اومدیم #بندرعباس تا جای پدر و مادرش که نه، به جای خواهر و برادر بزرگترش باشیم."
سپس نگاهی به مادر کرد و پرسید: "حتماً اطلاع دارید که پدر و مادر مجید، به رحمت خدا رفتن؟" و مادر با گفتن "بله، خدا رحمتشون کنه!" او را وادار کرد تا ادامه دهد: "خُب تا اون موقع که #عزیزجون زنده بودن، جای مادرش بودن و بعد از فوت ایشون، جواد غیر از عمو، مثل برادر بزرگترش بود. حالا هم روی همون احساسی که مجید به جواد داشت از ما خواست که بیایم اینجا و مزاحم #شما بشیم."
از انتظار شنیدن چیزی که برایش این همه مقدمه چینی میکرد، قلبم #سخت به تپش افتاده و او همچنان با چشمانی آرام و چهره ای خندان میگفت: "إنشاءالله که جسارت ما رو میبخشید، ولی خُب #سنت اسلامه و ما بزرگترها باید کمک کنیم."
مادر مثل اینکه متوجه منظور مریم خانم شده باشد، با لبخندی #ملیح صحبتهای او را دنبال میکرد و من که انگار نمیخواستم باور کنم، با دلی که در سینه ام پَر پَر میزد، سر به زیر انداخته و انگشتان #سردم را میان دستان لرزانم، فشار میدادم که سرانجام حرف آخرش را زد: "راستش ما مزاحم شدیم تا الهه خانم رو برای مجید #خواستگاری کنیم."
#ادامه_دارد
✍️نویسنده: #فاطمه_ولی_نژاد
@shahid_hajasghar_pashapoor 🌹🕊
❤️🍃
باز
آینه و آب و سینیِ چای و نبات
باز پنج شنبه
و یاد شهدا با صلوات
🌷مزار مطهر #شهید_حاج_اصغر_پاشاپور و #شهید_حاج_محمد_پورهنگ در قطعه ۴۰ بهشت زهرا (س) تهران
@shahid_hajasghar_pashapoor 🌹🕊
🌙شب عمليات والفجر ۸ كه با رمز يا زهرا (س) شروع شد؛ بچهها به آب میزنند...
🌊طوفانی سهمگين آب را فرا میگيرد و بچهها را بالا و پايين میبرد؛ بچهها با صدای بلند يا زهرا (س) میگويند...
بيم آن میرود با سر و صدای بچهها عمليات لو برود.
حسن شنا میكند و به طرف ساحل دشمن می رود و اولين كسی است كه به ساحل دشمن میرسد و فرياد میزند :
#حضرت_زهرا (س) را ديديد كه چگونه بچههای اسلام و قرآن را از امواج سهمگين نجات داد؟!!
#شهید_حسن_یزدانی🌱
--------------------------
پ.ن : چه روایت آشنایی...؛ #حاج_قاسم هم به مادران شهدا می گفتند وقتی شما نبودید، حضرت زهرا برای فرزندان شما مادری میکرد😭😭
صلی الله علیک یا فاطمه الزهرا🏴
@shahid_hajasghar_pashapoor 🌹🕊
❤️🍃
میفرستم دل خود را حرمت مهمانی
بُعد منزل نبوَد در سفر روحانی
✍مصطفی محمدی
#به_تو_از_دور_سلام✋
#السَلامُعَلَيَڪيااباعَبدالله
#صبحتون_حسینی
@shahid_hajasghar_pashapoor 🕊🌹
🌱
سرباز اسلام که باشی
گاه درحجره ی طلبگی با مباحثه
و گاه در معرکه جهاد با مبارزه
سـرباخته اسلام که باشی،
#شهید میشوی . . .
🥀طلبه ی #شهید_حاج_محمد_پورهنگ
@shahid_hajasghar_pashapoor 🌹🕊