eitaa logo
شهیدان حاج اصغر پاشاپور و حاج محمد پورهنگ
210 دنبال‌کننده
5.1هزار عکس
1.5هزار ویدیو
6 فایل
حاج اصغر : ت ۱۳۵۸.۰۶.۳۱، ش ۱۳۹۸.۱۱.۱۳ - حلب رجعت پیکر حاج اصغر به تهران: ۱۳۹۸.۱۲.۰۴ حاج محمد (همسر خواهر حاج اصغر) : ت ۱۳۵۶.۰۶.۱۵، ش ۱۳۹۵.۰۶.۳۱، مسمومیت بر اثر زهر دشمنان 🕊ساکن قطعه ۴۰ بهشت زهرا (س) تهران ناشناس پیام بده👇🌹 ✉️daigo.ir/secret/6145971794
مشاهده در ایتا
دانلود
شهیدان حاج اصغر پاشاپور و حاج محمد پورهنگ
💠 #جان_شیعه_اهل_سنت| #فصل_چهارم #قسمت_شصت_و_ششم نسیم خنکی به #صورتم دست میکشید و باز دلم نمیآمد از
💠 | از پریشانی قلب مجید خبر داشتم، ولی از حاج خانم کشیدم که سرم را انداختم و خدا میداند به همین کوتاه، چقدر دلم برای تنگ شده و دوباره بیتاب دیدنش شده بودم. صبحانه ام که تمام شد، با که حالا پس از روزها با کاچی گرم و شربت به بدنم بازگشته بود، از جا بلند شدم و خالی را به آشپزخانه بُردم که حاج خانم شد و با مهربانی کرد: 'تو چرا با این حالت شدی دخترم؟ خودم می اومدم!" سینی را روی گذاشتم و با شیرین زبانی پاسخ دادم: "حالم خوبه حاج خانم!" را گرفت و کرد تا روی صندلی کنار بنشینم و خودش مقابلم ایستاد تا نصیحتم کند: "مادرجون! تازه یه هفته اس مرخص شدی! باید خوب کنی! بیخودی هم نباید سبک کنی!" سپس خم شد، رویم را بوسید و با لحنی مهربانتر ادامه داد: "تو هم مثل میمونی، نمیخواد به من بگی حاج خانم! دخترم بهم میگه خدیجه! تو هم اگه دوست داری مامان خدیجه صدام کن!" و من در این مدت به بی مهری دیده بودم که از این محبت بی منت، پرده پاره شد و قطره اشکی روی گونه ام و نمیخواستم به روی خودم بیاورم که اشکم را پاک کردم و در عوض، من هم دخترانه تقدیمش کردم، ولی باز هم نمی خواست در زندگی ام کند که نپرسید چرا گریه میکنم و چرا با اینکه اهل بندرم، در این شهر و برای اینکه حال و هوایم را عوض کند، همچنانکه مشغول کارهای بود، برایم از هر دری حرف میزد تا کند که صدای زنگ در بلند شد. مجید بود که با کامیون وسایل آمده و به کمک آسید احمد و دو ، اسباب زندگیمان را داخل میگذاشت. ✍️نویسنده: @shahid_hajasghar_pashapoor 🌹🕊
پدرش حاج عزیزاله از جانبازان سرافراز شهرری ساکن محله ملک آباد جوانمرد بود، حاج اصغر از همان نوجوانی عاشق بسیج و انقلاب بود. در بسیاری از برنامه های فرهنگی بسیج حضور پررنگ داشت و حتی در این اواخر از فرمانده پایگاه کوثر مسجد ولیعصر همان محله نیز بود با شروع جنگ های تکفیری و ضد اسلامی، حاجی جز اولین کسانی بود که به قافله مدافعین حرم پیوست. ساجدین ری و نوید شاهد📲 @shahid_hajasghar_pashapoor 🌹🕊
بســ🌺ــم رب الشـ🕊ـهدا و الصدیـ🍃ـقین
. دل من باز حسیـ❤️ـن باز حسیـ❤️ـن میخواهد دل چه یکدندگی اش هست قشنگـ😍 سربلندی که سـ✨ـرش پای تو است چه سرافکندگیـ🌿 اش هست قشنگـ😭 سید علی اصغر پور🖌 عکس از: محمد القرعاوی📸 . . . @shahid_hajasghar_pashapoor 🌹🕊
💢من پرمدعای خاک برسر مانده بودم و نمی‌دانستم چه بگویم... 🤕من در بیماستان بستری بودم. وقتی فهمیدم [مجید قربانخانی] شهید شده خندیدم. بلند بلند می‌خندیدم. آنقدری که میرزا (کسی که آمده بود خبر را بدهد) فکر می‌کرد شوک عصبی به من دست داده است. پرستار را صدا می‌کرد. گفتم: «میرزا حالم خوب است. چه می‌گویی؟ مگر می‌شود این‌ها شهید شوند؟ مجید که دیگر شهید نمی‌شود؟» 🤦🏻‍♂واقعاً نمی‌خواستم قبول کنم. می‌گفتم اگر من زنده مانده‌ام، حتماً آن‌ها هم زنده هستند. پنج یا شش روز گذشت بعد که دیدم نه ماجرا جدی است، از فشار زیاد چند بار بالا آوردم. باورم نمی‌شد. 😭خیلی فشار به من آمده بود. از نظر من یک مشت لات و لوت شهید شده بودند و من پرمدعای خاک برسر مانده بودم و نمی‌دانستم چه بگویم... (شهید ذکر شده) tasnim📲 @shahid_hajasghar_pashapoor 🕊🌹
📲👆 براندازها خوب به این عکس ها نگاه کنند! ۳۹ سال پیش مردم اصفهان تو یک روز ۳۷۰ تا شهید تشییع می کنند! شما اگه تونستید تو یه روز ۳۷۰ تا شهید بدید و تشییع کنید بعدش بیاید حرف از براندازی و رژیم چنج بزنید! ما گر زِ سر بریده میترسیدیم در محفل عاشقان نمی رقصیدیم! ✍ مُحَمّد نُصوحی پ.ن : دست به دست بشه برسه به اونی که بایدددد برسه!😁 @shahid_hajasghar_pashapoor 🕊🌹
بســ🌺ــم رب الشـ🕊ـهدا و الصدیـ🍃ـقین