🍃لا أجِدُ مَفَرّاً إلّا الحُسَین.. ✨من جز حسین (ع) راه گریزی نمیبینم... #السَلامُ‌عَلَيَڪ‌يا‌اباعَبدالله✋ @shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊

مادر #شهید_حاج_اصغر_پاشاپور: دنیای با اصغر بودن به ما نیاموخت که بی او چه کنیم.... @shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊

📹آخرین حرف خادم حرم #حضرت_معصومه(س)، مدافع حرم #شهید_مهدی_ایمانی پ‌ن: ایشون باجناق #شهید_قاسم_غریب(مهدی) هم هستند. وقتی آقاقاسم شهید شد ایشون خیلی حسرت داشتند... که آخر سر به باجناقشون پیوستند. میگن باجناق فامیل نمیشه😉 اما اینا بدجور همه این حرفا رو ریختن بهم و هم اکنون در بهشت برین کنار هم هستند... @shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊

اقبال عجم بود قدم رنجه نمودید... یک فاطمه هم قسمت ایران شده باشد... دختر امام موسی کاظم(ع) و خواهر امام رضا (ع) تولدتون مبارک❤️ @shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊

🎧 بیانات صبح امروز رهبر معظم انقلاب در گفت‌وگو با خبرنگار صداوسیما پس از شرکت در دور دوم انتخابات مجلس شورای اسلامی ۱۴۰۳.۰۲.۲۱ #من_رای_میدهم🗳 @shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊

می گویند اگر خدا برای خانواده ای رحمت بخواهد به آن ها دختر عنایت می کند رحمت خانه روزت مبارک...💐 #روز_دختر بر فاطمه و ریحانه دختران #شهید_حاج_محمد_پورهنگ و زهراخانم دختر گرامی #شهید_حاج_اصغر_پاشاپور مبارک❤️ @shahid_hajasghar_pashapoor🕊🌹

اندر احوالات بعضی ها... :) #میلاد_حضرت_معصومه(س)🌹 @shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊

🍃🌸 در زمان انتخابات مجلس، ایشان در سوریه حضور داشت و ما در ایران بودیم. تماس می گرفت و باهم لیستی که اصلح بود را چک می کردیم. وقتی لیست را انتخاب کرد به من سفارش کرد تا آن را به فامیل و آشنایان هم بدهم. چون بستگان هم برایشان اهمیت داشت بدانند آقا محمد به چه کسی رای می دهد. #انتخابات🗳 #شهید_حاج_محمد_پورهنگ #روایت_بانو_پاشاپور_همسر_شهید (خواهر حاج اصغر) دفاع پرس📲 @shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊

📖 #سه_دقیقه_در_قیامت #یازهرا #فصل_بیست_و_سوم #قسمت_چهارم نه فقط ايشان (حضرت زهرا (س)) که تمام معصومين را در آنجا مشاهده کردم! براي يک شيعه خيلي سخت است که در زمان بررسي اعمال، امامان معصوم در کنارش باشند و شاهد اشتباهات و گناهانش باشند. از اينكه برخي اعمال من، معصومين را ناراحت ميكرد. ميخواستم از خجالت آب شوم... خيلي ناراحت بودم. بسياري از اعمال خوب من از بين رفته بود. چيز زيادي در كتاب اعمالم نمانده بود. از طرفي به صدها نفر در موضوع حق الناس بدهکار بودم که هنوز به برزخ نيامده بودند. براي يك لحظه نگاهم به دنيا و به منزل خودمان افتاد. همسرم كه ماه چهارم بارداري را ميگذراند، بر سر سجاده نشسته بود و با چشماني گريان، خدا را به حق حضرت زهرا (س) قسم ميداد كه من بمانم. نگاهم به سمت ديگري رفت. داخل يك خانه در محله خود ما، دو كودك يتيم، خدا را قسم ميدادند كه من برگردم. آنها به خدا ميگفتند: خدايا، ما نميخواهيم دوباره يتيم شويم. اين را بگويم كه خدا توفيق داد كه هزينه هاي اين دو كودك يتيم را ميدادم و سعي ميكردم براي آنها پدري كنم. آنها از ماجراي عمل خبر داشتند و همينطور با گريه از خدا ميخواستند كه من زنده بمانم. به جواني كه پشت ميز بود گفتم: دستم خالي است. نميشود كاري كني كه من برگردم؟ نميشود از مادرمان حضرت زهرا (س) بخواهي كه مرا شفاعت كند. شايد اجازه دهند تا من برگردم و حق الناس را جبران کنم. يا كارهاي خطاي گذشته را اصلاح كنم. جوابش منفي بود. اما باز اصرار كردم. گفتم از مادرمان حضرت زهرا (س) بخواه كه مرا شفاعت كنند. لحظاتي بعد، جوان پشت ميز نگاهي به من كرد و گفت: به خاطر اشكهاي اين كودكان يتيم و به خاطر دعاهاي همسرت و دختري كه در راه داري و دعاي پدر و مادرت، حضرت زهرا (س) شما را شفاعت نمود تا برگرديد. به محض اينكه به من گفته شد: "برگرد" يكباره ديدم كه زير پاي من خالي شد! تلويزيون هاي سياه و سفيد قديمي وقتي خاموش ميشد، حالت خاصي داشت، چند لحظه طول ميكشيد تا تصوير محو شود. مثل همان حالت پيش آمد و من يكباره رها شدم... ادامه دارد... @shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊