3.86M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
~♡~
می باره بارون
روی سر مجنون
توی خیابون رویایی
🌱یه فنجون کلیپ زیر بارون به یاد همه ی شهدا به خصوص آقاحامد جوانی
#یک_فنجون_کلیپ
#آقاحامدجوانی
🆔@shahid_hamed_javani313
~♡~
خاطره ای از آقاحامد به گفته ی برادرشون آقای جوانی
.......
روز پنج شنبه ۲۶ فروردین ۹۴ بود که از همه خداحافظی کرد. از پدر، مادر،زن داداشش و علی کوچولو سپس برگشت و مادر رو صدا زد که مامان بیا باهاتون کار دارم.
مادر میگفت: منو برد اتاق خودش و یه کاغذ بسته بندی شده بهم داد و گفت این وصیت نامه ی منه اگه برگشتم که هیچ، اگه برنگشتم باز کنید و بخونید.
سپس با ماشینِ من راهی مقری شدیم که قرار گذاشته شده بود و به بقیه خانواده هم گفت که دیگه شما نیایید.
وقتی به محل مورد نظر رسیدیم و همه همرزماشون اومدن و موقع خداحافظی شد من عین دفعه قبل باهاشون خداحافظی و رو بوسی کردم ولی دیدم اینبار حامد گفت: داداش اینطوری نه! بیا قشنگ آغوشم و سینه ات رو بچسپون به سینم چون به دلم افتاده این آخرین دیداری هست که باهم داریم ...
سپس باهم روبوسی کردیم و رفت... که این آخرین دیدارمون شد...
#شهیدابولفضلی
#آقاحامدجوانی
#شب_خاطره
@shahid_hamed_javani313
~♡~
یَا اَیّها الرِّفیق🌱
چقدر گاهی دلم بودنت را می خواهد
چقدر گاهی دلتنگ تر از قبل می شوم
و چقدر گاهی...
و چقدر گاهی تو می آیی...
همان گاهی که دلم بودنت را می خواهد و دلتنگ تر از همیشه ام
#دلتنگی
#یاایهاالرفیق
#ائوین_آباد_رفیق
@shahid_hamed_javani313
13.29M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#رزق_آخرشبی
#التماس_دعا
...همه ی زندگیم،شده امام حسین(ع)
#شب_های_دلتنگی
#مداحی_آسیدرضانریمانی
#آقاحامدجوانی
@shahid_hamed_javani313
~♡~
چقدر قشنگه🌱
همین که از خواب پا میشی
به جای چک کردن صفحه ی گوشیت
اول بگی😊
~اَلسَّلامُ عَلَیک یَا اَباعَبدِالله~🌱
#به_تو_از_دور_سلام...
#روزتون_امام_حسینی
#شهید_حامد_جوانی
@shahid_hamed_javani313
~♡~
بِسمِ رَبِّ الزِّینَب🌱
...خاطره ای از آقاحامد به روایت مادر بزرگوارشون:
تقریبا نزدیک چهل روز شده بود که حامد تو کما بود. بعضی اوقات پرستارها اجازه میدادن بریم بالاسر حامد...
یکی دو روز مونده به شهادت، بالاسرش با حاج آقا ایستاده بودیم انگار که حواسمون به خودمون نبود یه لحظه دستگاه ایستاد...کلا ضربان قلب قطع شد ولی نمی دونم چرا...فقط من و حاجی بدون هیچ واکنشی به هم نگاه کردیم، شاید یک دقیقه یا شایدم دو دقیقه طول کشید تا ضربان قلب برگشت... دستمو گذاشتم روی سینه حامد دیدم سفت و محکم شده...
تو دلم گفتم دیگه یکی دو روز بیشتر نمی مونه...
برگشتیم منزلی که اسکان داشتیم کنارش مسجدی بود و همیشه افطاری میدادن. حاجی هم میگفتن که افطار رو نمونیم خونه بریم مسجد و اونجا کنار جمع باشیم.
شبِ روزی که قرار بود حامد شهید بشه تو خواب دیدم.
کمی آرد دارم و به نیت افطاری دادن به مردم روزه دار مسجد می خوام نان بپزم. صبح که بیدار شدم تعبیر خواب رو نگاه کردم و دیدم نوشته عزیزی رو از دست میدی... دیگه یقینم کامل شده بود...خودمو دیگه آماده کرده بودم....
شب بعد افطار رفتیم بیمارستان دیدیم هرچی از حال حامد میپرسیم پرستارها پاسخی نمیدن!
یه لحظه حاجی گفتن اینا که همیشه تحویلمون میگرفتن چی شده یعنی؟!
نشستم گفتم انگار خبراییه....
همون لحظه یکی از فرماندهان سپاه وارد بیمارستان شد. مارو که دید اومد جلو، گفتم نمیدونم چرا پرستارا جوابمون رو نمیدن، گفت شما اینجا باشید من برمیگردم... گفتم آقای.... میدونم حامد شهید شده، نیازی به پنهون کاری نیست.
بغض فرمانده شکست، گفت: خانم جوانی خداروشکر کنید که حامد جلوی چشمانتونه...یه مدتی کنارش بودید...سه تا از بچه ها شهید شدن نمیدونم به خانواده هاشون چطور بگم که اصلا پیکری ندارن....
همون شب حامدم بردن معراج شهدا کنار سه شهید که فقط دو سه تا از اعضای بدنشون اومده بود....
#شهید_ابوالفضلی
#آقاحامدجوانی
#شب_خاطره
@shahid_hamed_javani313
4.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎙 صوت منتشر نشده شهید فخری زاده درباره حاج قاسم سلیمانی
#شهید_محسن_فخری_زاده
#انتقام_سخت
#ترور
#کـانال_شهـیدابوالفضلی_حامدجوانی
🆔 @shahid_hamed_javani313
~♡~
این اواخر روزهایی بود که حامد جان حس غریبی از زندگی داشت. انگاری از درون داشت همه رو به چشم دل می دید . مثل همیشه خنده های معروفش روی صورتش گل کرده بود از سفر اولش که اومده بود از حال وهوای روحانی اونجا می گفت معلوم بود یه چیزی هست که اونجا دامنگیرش کرده...
شاید میخواست بگه ...اما نگفت! بعد هیات طبق روال هر هفته اومد و گفت بیا بریم برسونمت.
حرفهایی می گفت که مفهومش برام سخت بود. حتما از پروازش خبر داشت. باورش برام سخت بود وقتی میخواستم از ماشین پیاده بشم، دستاشو انداخت دورگردنم و گفت: نمی خوای برای آخرین بار خوب تماشام کنی؟
بعد هم رفت..... تاجایی که حتی پرنده ها هم توان رفتن رو دارن.
«جوان غیور تبریزی25ساله» لقبی بود که اهالی پایتخت بهش داده بودن ویکی از روزنامه های محلی هم گفته بود «اولین شهید دهه هفتادی ایران».
#آقاحامدجوانی
#شهید_ابوالفضلی
#شب_خاطره
@shahid_hamed_javani313
~یاایهاالرفیق~
شب که می شود انگار یاد تو تازه جان می گیرد🌱...
بیا و به جای یادت،
خودت،
گهگاهی سری به ما بزن...
سخت دلتنگیم😔
#آقاحامدجوانی
#دلتنگی
@shahid_hamed_javani313