eitaa logo
کانال رسمی شهید جواد جهانی🇵🇸
293 دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
1.5هزار ویدیو
21 فایل
اولین کانال رسمی شهید جواد جهانی در ایتا ولادت:۱۳۶۰/۱۰/۰۷ شهادت:۱۳۹۵/۰۸/۲۰ پاسخ به ناشناس در کانالِ: @nashenas_jahani خادم: Yegane_ghorbani313@ تبادل: @kahani_m
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸🌸🌸🌸🌸🌸 سوال: 《من》مادی یا مجرد ؟🤔⁉️ در بحث های گذشته فهمیدیم ✅ که آنچه ما از عالم مادی می بینیم👀 مقداری از واقعیت است که ابزار های حسی ما توان دریافت آن را دارد و مسلماً بخش هایی از واقعیت هست که گیرنده های ادراکی ما آن ها را دریافت نمی کند و فقط عقل 🧠ماست که می تواند با تفکر بدان راه یابد ؛ مانند وجود امواج رادیویی و انرژی ها .⚡️ چیز هایی که در دامنه ادراک حسی ما در نمی آیند ، به نوعی مجرّد نامیده می شوند . 《مجرد》یعنی خالی و ندار🌪 . کسی که همسر 👫ندارد را مجرد میگن چون فاقد همسر هست و موجودی هم که از عالم مادی بیرون بوده و به اصطلاح فلسفی فاقد ماده است مجرد نیز نامیده می شود ✅ باید دانست که موجودات مجرد نیز دارای طبقه بندی هستند و برخی از برخی قوی تر هستند . قوی ترین موجود مجرد خداوند😍 است که نه فقط از ماده مجرد است بلکه از هر محدودیت و ضعفی نیز مجرد می باشد . 🌸🌸🌸🌸🌸 اکنون سوال این است که آیا انسان نیز بعدی مجرد دارد یا نه؟ آیا همه حقیقت انسان همین بدنی است که دیده می شود یا انسان مرتبه دیگری نیز دارد ؟ ╔∞♡🍃🌺🍃♡∞╗ @dorehamei ╚∞♡🍃🌺🍃♡∞╝ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠 💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠 𖣔 》 🌴 بیت المال 🌴 از ابتدای جوانی و از زمانی که خودم را شناختم به حق الناس و بیت المال بسیار اهمیت میدادم. پدرم خیلی به من توصیه می کرد که مراقب بیت المال باش! مبادا خودت را گرفتار کنی! از طرفی من پای منبر ها و مسجد بزرگ شدم و مرتب این مطالب را می شنیدم. لذا وقتی در سپاه مشغول به کار شدم سعی می‌کردم در ساعاتی که در محل کار حضور دارم به کار شخصی مشغول نشوم. اگر در طی روز؛ کار شخصی داشتم و یا تماس تلفنی شخصی داشتم به همان میزان و کمی بیشتر اضافه کاری بدون حقوق انجام می دادم که مشکلی ایجاد نشود. با خودم می گفتم که حقوق کمتر ببرم و حلال باشد خیلی بهتر است...! از طرفی؛ در محل کار نیز تلاش می کردم که کارهای مراجعین را به دقت و با رضایت انجام دهم. این موارد را در نامه عملم می‌دیدم. جوان پشت میز به من گفت: « خدا را شکر کن که بیت المال بر گردن نداری وگرنه باید رضایت تمام مردم ایران را کسب می‌کردی.» اتفاقاً در همان جا کسانی را می دیدم که شدیداً گرفتار هستند...!!! گرفتار رضایت تمام مردم...! گرفتار بیت‌المال...! این را هم بار دیگر اشاره کنم که بُعد زمان و مکان در آنجا وجود نداشت. یعنی به راحتی می توانستم کسانی را که قبل از من فوت کرده‌ و مرده بودند ببینم یا کسانی را که بعد از من قرار بود بیایند؛ حتی تاریخ مرگ آنها را هم می دیدم...! یا اگر کسی را می‌دیدم؛ لازم به صحبت نبود. به راحتی می فهمیدم که چه مشکلی دارد. یک باره و در یک لحظه می شد تمام این موارد را فهمید! من چقدر افرادی را دیدم که با اختلاس و دزدی از بیت المال به آن طرف آمده بودند و حالا باید از تمام مردم این کشور حتی آنها که بعدها به دنیا می آیند حلالیت می طلبیدند...!!! اما در یکی از صفحات این کتاب قطور؛ یک مطلبی برای من نوشته بود که خیلی وحشت کردم...!!! یادم افتاد که یکی از سربازان در زمان پایان خدمت؛ چند جلد کتاب خاطرات شهدا به واحد ما آورد و گذاشت روی طاقچه و گفت: اینها اینجا باشد تا سربازهایی که بعداً می آیند؛ در ساعات بیکاری استفاده کنند...! کتابهای خوبی بود. یک سال روی طاقچه بود و سربازهایی که شیفت شب بودند یا ساعات بیکاری داشتند استفاده می‌کردند. بعد از مدتی؛ من از آن واحد به مکان دیگری منتقل شدم. همراه با وسایل شخصی ام که می بردم؛ کتاب‌ها را هم بردم. یک ماه از حضور من در آن واحد گذشت. احساس کردم که این کتاب‌ها استفاده نمی شود. شرایط مکان جدید با واحد قبلی فرق داشت و سربازها و پرسنل؛ کمتر اوقات بیکاری داشتند. لذا کتاب‌ها را به همان مکان قبلی منتقل کردم و گفتم اینجا باشد بهتر استفاده میشود. جوان پشت میز اشاره ای به این ماجرای کتاب ها کرد و گفت: « این کتاب‌ها جزو بیت المال و برای آن مکان بود. شما بدون اجازه آنها را به مکان دیگری بردی. اگر آنها را نگه میداشتی و به مکان اول نمی آوردی باید از تمام پرسنل و سربازانی که در آینده هم به واحد شما می آمدند حلالیت می گرفتی.» واقعا ترسیدم...!!! با خودم گفتم: من تازه نیت خیر داشتم. من از کتاب‌ها استفاده شخصی نکردم. به منزل نبرده بودم. بلکه به واحد دیگری بردم که بیشتر استفاده شود. خدا به داد کسانی برسد که بیت المال را ملک شخصی خود کرده‌اند...!!! در همان زمان یکی از دوستان همکارم را دیدم. ایشان از بچه های با اخلاص و مومن در مجموعه دوستان ما بود. او مبلغ قابل توجهی را از فرمانده خودش به عنوان تنخواه گرفته بود تا برخی از اقلام را برای واحد خودشان خریداری کند اما این مبلغ را به جای قرار دادن در کمد اداره در جیب خودش گذاشت...!!! او روز بعددر اثر یک سانحه رانندگی در گذشت. حالا وقتی مرا در آن وادی دید به سراغم آمد و گفت: خانواده فکر کردند که این پول برای من است و آن را هزینه کرده‌اند. تو را به خدا برو و به آنها بگو این پول را به مسئول مربوطه برسانند. من اینجا گرفتارم! تو را به خدا برای من کاری بکن!!!»((( راوی کتاب سه دقیقه در قیامت گفت؛ بعدها این موضوع را به خانواده اش گفتم و این پیغام را به خانواده اش رساندم. ولی نتوانستم بگویم که چطور او را دیدم. الحمد الله مشکل ایشان حل شد.))) تازه فهمیدم که چرا برخی بزرگان دین؛ اینقدر در مورد بیت المال حساس هستند...!!! راست می‌گویند که مرگ خبر نمیکند. در سیره پیامبر گرامی اسلام صل الله علیه و آله و سلم نقل است که: روز حرکت از سرزمین خیبر؛ ناگهان به یکی از یاران پیامبر تیری اصابت کرد و همان دم شهید شد. یارانش همگی گفتند: بهشت بر تو گوارا باد...!!! خبر به پیامبر رسید. ایشان فرمودند من با شما هم عقیده نیستم؛ زیرا عبایی که برتن او بود از بیت المال بود و او آن را به قرضی خریده و هنوز پولش را نداده است و روز قیامت به صورت آتش او را احاطه خواهد کرد. در این لحظه یکی