ثبت خاطرات با قرص معده روی دیوار !
اسارات ما سالها طول کشید. پس از تنومه و زندان الرشید ما را به موصل و الانبار بردند. الانبار نزدیک بغداد بود؛ اتفاقاتی که در این مکانها رخ داد غیرقابل تصور بود. زمان اعتصاب غذا حتی ما را با باتوم میزدند تا حدی که خون از بدن مان خارج میشد و دقیقا فیلمهای کارتنی زمان بچگی برایمان تداعی میشد، مانند یکی از کارتنها که ستارهها دور سرشان میچرخید ما همینگونه بودیم.
زمانی که ما را شکنجه دادند، سر خانم ناهیدی شکست، انگشت خانم آباد زخمی شد، خانم بهرامی هم به شدت مورد شکنجه قرار گرفت، موقع شکنجه حتی سرمان را به حدی پایین میبردیم و در واقع وارد شکم میکردیم تا ضربه مغزی نشویم. فکر نمیکردیم که این قدر جلاد باشند! دو مرد ما را به این شدت کتک میزدند.
اعتصاب غذا خیلی طول کشید و من برای اینکه بتوانم خاطرات آن دوران را جایی ثبت کنم ادعا کردم که معدهام درد میکند. برایم قرص آوردند و با آنها خاطراتمان را روی دیوار ثبت میکردیم. آن زمان من و خانم ناهیدی شاغل بودیم البته من تنها زن کارمند بودم که به اسارت درآمدم. اما میتوان گفت که خاطرات آن دوران به هیچ عنوان شیرین نبود و بسیار تلخ میگذشت.
گوشه ای از خاطرات «#حلیمه_آزموده» یکی از زنان آزاده در سالهای اسارت در عراق
۲۶ مرداد سالروز ورود آزادگان سرافراز به میهن مبارکباد.
#نمونه_خاطره
@shahid_ketabi