eitaa logo
خاطرات و کرامات شهید عاملو
2هزار دنبال‌کننده
842 عکس
350 ویدیو
21 فایل
مؤلف: @alirezakalami صاحب ۱۲ عنوان کتاب ازخاطرات #شهدا نویسنده سه کتاب از شهید عاملو با عناوین #سه_ماه_رویایی و #رویای_بانه و #شهید_کاظم_عاملو 👈برای دسترسی سریع به #فهرست مطالب کانال، ابتدا پیام «سنجاق‌شده» را کلیک کنید، سپس به سراغ #هشتک‌ها بروید 🫡
مشاهده در ایتا
دانلود
❤️ امام رضــا علیه السلام : کسی که را گرامی بدارد، خداوند خطاهای‌کوچک‌و بزرگ او را می‌بخشد و اگر از دنیا برود در زمره اســت. ➫ @shahid_ketabi
با دیدن این عکس فرموده بود: عکس عجیبی است. نشسته‌ها پرواز کردند، ولی ما ایستاده‌ها، هنوز هم ایستاده‌ایم! کاشکی من هم توی این عکس، آن روز می‌نشستم، بلکه تا امروز شهید شده بودیم! • یاد همه شهدا، سردار شوشتری و جانشین نیروی زمینی سپاه و سردار محمدزاده فرمانده سپاه سیستان و بلوچستان گرامی باد ایستاده از راست: ناشناس(از برادران راوی)، مهندس نصرت الله کاشانی، سردار عزیز جعفری، سردار مرتضی قربانی، شهید نور علی شوشتری نشسته از راست: شهید مهدی باکری، شهید محمد ابراهیم همت، شهید مهدی زین الدین فرزند رشید شهید شوشتری در مورد این عکس صحبت کردم، این تنها عکسی‌ست که شهید شوشتری قاب و در اتاقش نصب کرده بود. مواظب باشیم کجا می‌نشینیم، کجا می‌ایستیم... @shahid_ketabi
⭕️ هر وقت در مناطق جنگی راه را گم کردید، نگاه کنید آتش دشمن کدام سمت را می‌کوبد، همان جبهه خودی است. «» @shahid_ketabi
..صورتش سرخ شده بود و اشک توی چشم‌هایش برق می‌زد. آلبوم را گرفتم و خواستم آنرا کنار بگذارم. آلبوم را از دستم کشید و گفت: «گُلم! ولش کن؛ این آلبوم تمام زندگی منه؛ انگیزه ماندن و جنگیدن منه.» گفتم: «خودت رو اذیت می‌کنی.» اشک‌هایش دانه‌دانه می‌چکید روی گونه‌هایش. 🔸 گفت: «فرشته؛! اینا همه عاشق آقا اباعبدالله(ع) بودن. بخاطر آقا خیلی عرق ریختن؛ خیلی زخمی شدن؛ خیلی بیخوابی کشیدن؛ خیلی تشنگی و گرسنگی کشیدن؛ خیلی زیر آفتاب سوختن؛ اما یه بار نگفتن خسته شدیم؛ تشنه‌ایم؛ خوابمان میآد. 🔸 به این عکس‌ها نگاه می‌کنم تا اگه خسته شدم، یادم نره شب‌ها به جای خواب و استراحت، نماز شب و زیارت عاشورا می‌خواند و های‌های گریه می‌کرد. 🔸 به اینا نگاه می‌کنم تا اگه یه وقت آرزو کردم کاش منم خانه و زندگی داشتم، یادم بیاد مصیّب می‌گفت: 'زیاد آرزو نکنین؛ چون مرگ به آرزوهای شما می‌خنده.' 👈 یادم باشه امروز زمان آرزو نیست زمان حرف نیست؛ باید عمل کنیم. هر کسی سَری داره باید هدیه بده؛ دست داره باید بده؛ اگه پیره و نمی‌تونه بیاد جبهه، باید از جبهه پشتیبانی کنه.» 🔹 می‌دانستم خسته و غصه‌دار است. به قول خودش از اول جنگ، یک گردان از دوستانش شهید شده بودند. کنارش نشستم و با هم به عکس‌های شهدا نگاه کردیم. او بدون رودربایستی از من، اشک می‌ریخت و من از گریه او بغض می‌کردم و می‌گریستم. راوی: همسر شهید 📚 برگرفته از کتاب « گلستان یازدهم» بقلم بهناز ضرابی‌زاده / نشر سوره مهر @shahid_ketabi
🔸 هــزاران سـال از آغاز حیـات بشـر بر این کـره خـاکی می‌گذرد و همۀ آنان تا به امـروز مـرده‌اند و ما نیز خواهیـم مُـرد و بر مـرگ ما نیز قـرن‌هــا خواهد گذشت. 🔹 خوشـا آنـان که مــردانه مـرده‌اند و تو ای عــزیز می‌دانی که؛ تنهـا کسانی مــردانه می‌میرند کـه مــــردانــه زیـســته بـاشــند... @shahid_ketabi
حضرت زهرا (س) و سید مرتضی 🔻 یکبار سر چند قسمت از مطالب نشریه سوره، نامه تندی به سید نوشتم که یعنی من رفتم. حالم خیلی خراب بود و حسابی شاکی بودم. پلک که روی هم گذاشتم حضرت زهرا (س) را در عالم رویا دیدم و شروع به شکایت از سید کردم. ایشان فرمودند: « با پسـر من چکار داری؟ » 🔹 اما من باز هم از دست حوزه و سید نالیدم؛ باز ایشان فرمودند: « با پسـر من چکار داری؟ » بار سوم که این جمله را از زبان خانم شنیدم از خواب پریدم؛ وحشت سراپای وجودم را فرا گرفته بود. 🔸 مدتی گذشت؛ تا اینکه نامه سید به دستم رسید: «یوسف جان! (یوسفعلی میرشکاک) دوستت دارم! هر جا می خواهی بروی برو .. ولی بدان برای من پارتی بازی شده و اجدادم هوایم را دارند.» 📚 کتاب آوینی / نشر یا زهرا (س) @shahid_ketabi
– 🌺هـرموقع به بہشت زهرا می‌رفت، آبے برمی‌داشت و قبور شہدا رو می‌شست، ❇️می‌گفت با قرار گذاشتم که من غبار رو از رویِ قبر آنها بشورم 🦋 و آنها هم غبارِ گناه رو از روی دلِ من بشورند...😔 @shahid_ketabi
🥀🍂🍁🥀🍂🍁 🌷این سنگ قبر هر انسانی رو شوکه می‌کنه 😔😱 @shahid_ketabi
با دیدن این عکس فرموده بود: عکس عجیبی است. نشسته‌ها پرواز کردند، ولی ما ایستاده‌ها، هنوز هم ایستاده‌ایم! کاشکی من هم توی این عکس، آن روز می‌نشستم، بلکه تا امروز شهید شده بودیم! • یاد همه ، سردار شوشتری() و جانشین نیروی زمینی سپاه و سردار محمدزاده فرمانده سپاه سیستان و بلوچستان گرامی باد ایستاده از راست: ناشناس(از برادران راوی)، مهندس نصرت الله کاشانی، سردار عزیز جعفری، سردار مرتضی قربانی، شهید نور علی شوشتری نشسته از راست: شهید مهدی باکری، شهید محمد ابراهیم همت، شهید مهدی زین الدین فرزند رشید شهید شوشتری در مورد این عکس صحبت کردم، این تنها عکسی‌ست که شهید شوشتری قاب و در اتاقش نصب کرده بود. مواظب باشیم کجا می‌نشینیم، کجا می‌ایستیم... @shahid_ketabi
🔅 قبل از عملیات فــاو؛ بچه‌های گردان راهی مشهد الرضا (ع) شدند. در باغی که محل اسکان نیروها بود، بچه‌ها توسلی به ساحت مقدس حضرت پیدا کردند و سینه‌زنی مفصلی انجام شد. 🔸 ابراهیم خیلی تو عالم خودش بود. بچه‌ها که بیرون آمدند، ایشان هم با آن حالت معنوی خودش به برادر عزیزمان حاج عباس آهسته گفت : «آقـا، گـــرفـتی؟!» حاجی گفت: «چی؟» پاسخ داد : «من گــرفتـم؛ ولی مدیونی تا من زنده هستم به کسی بگی... .» 🌹 نمیدانم چه تماس و توسلی با حضرت برقرار کرد که همان جا امضای را از خود آقـــا گرفت.😔 ✓ وصیت شــهید:  .. و دشمنان مکتبم ببینند که گرچه چشم‌ها و دست‌ها و پاها و قلب و سینه و سرم را از من گرفته‌اند؛ اما یک چیز را نتوانسته‌اند از من بگیرند و آن ایمان و هدفم می‌باشد؛ که عشق به الله است و معشوقم به مطلق جهان هستی و عشق به شهادت و عشق به امام و اسلام است. خدایا جندالله را که با سوگند به ثارالله، در لشگر روح‌الله، برای شکست عدوالله، استقرار حزب‌الله، زمینه ساز حکومت بقیه‌الله است؛ حمایت کن. آمین یا رب‌العـالمین. 🌷 فرمانده گردان عمار لشکر حضرت رسول(ص)   @shahid_ketabi