هدایت شده از خاطراتوکرامات شهید عاملو
سوالاتی که هر عضوی برای شروع در عرصه نویسندگیِ خاطرات شهدا باید پاسخ آنها را بداند.(در نظر داشته باشید در پاسخگویی به سوالات، بنا را به ایجاز و اختصار گذاشتهایم)
1- چرا باید خاطرات شهدا را جمعآوری کرد؟
2- کدام شهید را باید به عنوان «سوژه» مدنظر قرار داد؟(بهتر است کدام شهید را کار کنم؟)
3- در کُل نویسندگی خاطرات شهدا به چند مرحله تقسیم میشود؟
4- چگونه باید خاطرات شهدا جمعآوری گردد؟(روش یا روشهای جمعآوری کدامند؟)
5- مصاحبه چیست و چگونه باید انجام گیرد؟(روشهای مصاحبه کدامند؟)
6- نویسندگی را از کجا باید شروع کرد و نحوه پیادهسازی و نگارش خاطرات شهدا چگونه است؟
1- تاریخ جنگ تحمیلی یا دفاع مقدس پُر است از متن و حاشیههای جذاب و گاه باورنکردنی برای ما. نَقل و روایت خاطرات دفاع مقدس همواره میتواند باعث عبرت نسلهای آینده در پیشبرد اهداف انقلاب باشد. نسلی که در هر دورهای قاعدتاً گرفتار مشکلاتی در عرصههای مختلف اقتصادی، سیاسی و فرهنگی بوده و است. خاطرات شهدا نیز جزء مهمی از این تاریخ است. خاطراتی که سبک زندگی پاک و الهی مردانِ مرد و فرشتگان خاکی را به روایت میکشد؛ فرشتگانی در هیئت انسان. کافی است برویم به دنبالش و پیدایشان کنیم.
خاطرات شهدا را جمع میکنیم تا اولاً خودمان با آنها بیشتر آشنا شویم، به رفتارشان تأسی بجوییم و در وهله بعد به دیگران منتقلشان کنیم. تأسی از رفتار شهدا انسان را پاک میکند؛ آسمانی میکند و به خدا میرساند. هر چه در جامعه رنگ و بوی شهادت بیشتر بپیجد، آن جامعه برای ظهور حضرت ولیعصر(ع) بیشتر آماده میگردد.
2- برای جمع آوری خاطرات شهدا بهتر است ابتدا به سراغ شهیدی برویم که نسبت به او آشنایی داریم. این آشنایی از طُرق مختلف میتواند بدست آید. مثلاً ممکن است تمثال یا چهره نورانی شهیدی شما را به خود جذب کرده باشد؛ یا حتی اسم یک شهید(همچنان که برای «ژاکلین زکریا»، دانشآموز مسیحی پیش آمد و او را به سمت شناخت «شهید سید مجتبی علمدار» به شلمچه کشاند و مسلمان کرد!) شما را به سمت خود کشانده باشد. یا اینکه همیشه دوست داشتید از شهیدی که نامش در محله شماست بیشتر بدانید. و یا شهیدی که از اقوام دور یا نزدیک شماست و همیشه میخواستید او را بهتر بشناسید...
اینها همه دلیلی میشود برای انتخاب شهیدِ دلخواه خود به عنوان سوژه کار و کتاب. این را هم اضافه کنم اگر میخواهید در میانهی راه انگیزهتان ضعیف نشود، بگردید دنبال «سوالات ذهنیِ» خودتان از یک شهید. همان شهیدی که به نحوی شما را جذب کرده و فکر شما را به خود مشغول کرده است؛ خوبیاش این است که باعث میشود در بین راهِ تحقیق، اشتیاق شما را برای ادامه کار دوچندان میکند.
بعید میدانم کسی در این کشور زندگی کند و به شهیدی وابسته نبوده و علاقهمند نباشد!
3- نویسندگی خاطرات شهدا را میتوان به سه مرحله تقسیم کرد:
۱- جمع آوری خاطرات ۲- نگارش ۳- چاپ
اما شما ابتدا باید تمرکز کنید بر جمعآوری اطلاعات شهید. یعنی جمعآوری هرگونه مطلبی که منتسب به شهید شماست؛ از خاطره همرزمان و دوستان و آشنایان و وابستگان درجه اول گرفته تا عکس، دستونشه، فیلم و صوت و... .
در این صورت شما گام اول را برداشتهاید. یک نویسنده خوب(در هر زمینهای) ابتدا باید دستش از مطالب و محتوای کتابی که میخواهد بنویسد، پُر باشد. لذا شما نیز به عنوان نویسندهای که میخواهد از شهدا بنویسد، باید بروید به دنبال هر چیزی که از شهید موجود است. و در این مرحله، خاطرات نقشِ اساسی را دارد؛ خاطراتی که از شهید هست را بشنوید و آنها را ثبت و ضبط کنید تا آماده شوید برای مرحله بعدی.
مرحله دوم مربوط میشود به نگارش که خود دو مرحله را دارد. اول پیاده سازی فایلهای صوتی یا تصویری ضبط شده در مصاحبهها و سپس نگارش و قلمفرسایی و انتخاب نوع سبک در نگارش خاطرات.
تذکر جدی: به کسانی که در مرحله جمع آوری خاطرات هستند توصیه میکنم اصلاً به مرحله بعد فکر نکنند و مطلقاً به خود نگرانی راه ندهند. بسیاری مواقع اتفاق میافتد که کسی یا کسانی خاطرات شهیدی را جمعآوری کنند و بعد از آن به هر دلیلی انگیزهای برای نگارش خاطرات را نداشته باشند. مطمئن باشید زحمت آنها به هدر نرفته و نمیرود. چراکه ممکن است به فاصلهای-ولو کم یا زیاد-، نویسنده دیگری برود به دنبال نگارش کتابی از همان شهید. در این صورت میتواند از مطالب شخص مذکور بهره برده و قانوناً و شرعاً موظف است نام وی را نیز در کتاب خود برده و یا حداقل بدان اشاره کند. برای همین اصلاً نگران نباشید.
وقتی خاطرات را جمع آوری میکنید، شما فقط یک کار دارید؛ شما تنها مسئول جمعآوری خاطرات یک شهید هستید. پس متمرکز شوید بر جمعآوری خاطرات. وقتی کار تمام شد تصمیم با خودتان است؛ دوست دارید وارد عرصه نویسندگی شده و کتابی هم از همان شهید بنویسید یا خیر. به هر حال شما گام اول و مهمتر را برداشته اید... .👇
@shahid_ketabi
هدایت شده از خاطراتوکرامات شهید عاملو
4- جمعآوری خاطرات را میتوان به انحاء مختلف انجام داد.
اول: شنیدن و ضبط کردن خاطرات از طریق ضبط کنندههای صوتی(مثل رکوردر یا حتی گوشی تلفن همراه).
مصاحبهکننده در این روش، ابتدا نام و نامخانوادگی شخصِ مصاحبهشونده را برده و تاریخِ شمسی ضبط را نیز یادآور میشود. سپس دستگاه را در نزدیکترین جایی که شخص مصاحبهشونده نشسته قرار میدهد و سوالات خود را از ابتدا تا انتها میپرسد.(فرم سوالات در کانال قرار داده خواهد شد)
دوم: در این روش، شخص مصاحبهکننده از خودِ راوی یا مصاحبهشونده میخواهد که خاطرات خود را گفته و آنها را با یک دستگاه ضبط کند و –از طریق ایمیل یا یکی از شبکههای اجتماعی- بفرستد. این روش برای مواقعی مفید است که به طرف مقابلتان دسترسی ندارید یا امکان مصاحبه حضوری برای هر دو(مصاحبهکننده و راوی) فراهم نیست(مثلاً مصاحبه شونده خانم یا آقایی است که نمیتواند در حضور شما مصاحبه کند؛ به هر دلیلی) لازم بذکر است که شما قبل از هر چیز باید به مصاحبهشونده یادآور شوید که منظور شما از خاطرات دقیقاً چیست و دنبال چه چیزی هستید. این بدان جهت است که او ممکن است در گفتههایش به کلّیگویی بسنده کرده و مطالب غیرمفید را برای شما بازگو کند. (در مورد اینکه خاطره دقیقاً چیست بعداً مطالبی را در کانال به اشتراک خواهم گذاشت.)
سوم: در این روش از شخص راوی(روایتکننده خاطرات) میخواهد که خاطرات خود را به نگارش درآورده و به صورت مکتوب برای شما ارسال کند. این روش نیز مختص کسانی است که از قلمِ خوبی برخوردارند و به فنِ نویسندگی تا حدودی آشنا هستند. والّا ممکن است برای بازگو کردن مطالب دچار مشکل شده و نتوانند مطلب را به درستی برای شما بیان کرده و به اصطلاح «مطلب را نرسانند».
چهارم: هر روشی غیر از این روش یا جمع دو مورد از روشها. مثل اینکه مصاحبهکننده در حضور راوی –علاوه بر ضبط کردن- خود شروع به نگارش بیانات و مطالب راوی کند. یعنی علاوه بر ضبط کردن به صورت صوتی، همزمان خاطره را بنویسد... .
#مهم
#گام_اول
@shahid_ketabi
#کتاب «مثل آب خوردن»
«مثل آب خوردن (شیوههای خاطرهنویسی آسان)» به قلم حمید داودآبادی، کتابی درباره خاطرهنویسی جبهه و جنگ است. اما نویسنده در مقدمه کتاب اینگونه میگوید:
در نگاه اول، این کتاب و نسخهای که برای خاطرهنویسی نوشتهام، برای جبهه رفتههاست؛ ولی اگر زرنگ باشید، بسیاری از نکات آن برای شما هم مفید خواهد بود.
دغدغهٔ اصلی، آن دسته از رزمندگانی هستند که با گذشت قریب ۳۰ سال از پایان جنگ، هنوز زبان نگشودهاند و بسیاری از خاطرات، در سینهٔ آنها مدفون و مکتوم مانده است.
شما میتوانید بروید دورههای آموزشی، دانشگاه و کلاس؛ ولی آنها که یواشیواش باید برایشان عصا و ویلچر به عنوان کادوی تولد بگیریم، فرصت زیادی برای آموختن و نوشتن ندارند!
حالا شما زیاد حسودی نکنید.
کتاب را تا آخر بخوانید، قول میدهم خیلی به دردتان بخورد.
در این کتابچه، تلاش بر این بوده و هست تا هر آنچه برای راحتنویسی خاطرات لازم است، گرد هم آید.
#معرفی_کتاب
#خاطره_نویسی
@shahid_ketabi
"شیرصحرا" لقب که بود؟
فرمانده ای که صدام شخصا برای سرش جایزه تعیین کرد .
وی فقط با «هشت» نفر کلاه سبز در دشتعباس کاری کرد که رادیو عراق اعلام کرد که یک لشکر از نیروهای ایرانی در دشتعباس مستقرشده است!
درسال ۱۳۳۵ وارد ارتش شد و سریعا به نیروهای ویژه پیوست .
فارغ التحصیل اولین دوره رنجری درایران بود .
دوره سخت چتربازی و تکاوری را در کشور اسکاتلند گذراند.
دراسکاتلند در مسابقه نظامی بین تکاوران ارتشهای جهان اول شد و قدرت خود و ایران را به رخ کشورهای صاحب نام کشید .
وی اولین کسی بود که در دفاع مقدس نیروهای عراقی را به اسارت گرفت، و طی نامهای به صدام حسین وی را به نبرد در دشتعباس فراخواند.
صدام یک لشکر به فرماندهی ژنرال عبدالحمید را به دشت عباس فرستاد؛ عبدالحمید کسی بود که در اسکاتلند از این ایرانی شکست خورده و هفتم شده بود. پس از نبردی نابرابر و طولانی، عراقیها شکست خورده و او شخصا ژنرال عبدالحمید را به اسارت میگیرد.
این شهید در سال ۶۲ به فرماندهی قرارگاه حمزه و سپس فرماندهی لشکر ۲۳ نیروهای ویژه منسوب میشود و بخاطر رشادتش در جنگ به او لقب "شیرصحرا " دادند.
وی در عملیات «قادر» درمنطقه سرسول بر اثر اصابت ترکش توپ به شهادت رسید و زمان شهادتش رادیو عراق با شادی مارش پیروزی را پخش کرد!
اینها گوشه کوچکی از رشادت بزرگ مردی بود که اکثریت ایرانیان او را نمی شناسند؛ او سرلشکر شهید "حسن آبشناسان " است؛ فرمانده شجاع نیروهای ویژه ایران ...
#تلنگر
#بیوگرافی_شهید
#نمونه_خاطره
@shahid_ketabi
حضرت آیتالله خامنهای:
«خاطرات والدین و همسران شهدای دفاع مقدّس، مثل جواهر قیمتی در دسترس ما است که [اگر] غفلت کنیم، از دست ما خواهد رفت، کما اینکه بسیاری از والدین شهدا از دنیا رفتهاند؛ بسیاری از آنها دچار فراموشی شدهاند.»
۱۳۹۸/۰۷/۰۸
#آقا
#خاطره
@shahid_ketabi
اللهاکبر میرزا جوادآقا تهرانی پای خمپارهانداز!
گاهی یک روحانی مسن و پیرمرد، اثرش از روحانی جوان بیشتر است. یکی از علمای محترم مشهد، از مسنّین علمای مشهد که حتما اغلب آقایان میشناسند، آقای حاجمیرزا جوادآقای تهرانی، مردِ ملّا، پیرمردِ پشتخمیدهی با عصا، ایشان چند بار جبهه رفته.
یکبار ایشان از جبهه برگشتند آمدند تهران، میرفتند مشهد، با بنده ملاقات کردند؛ خدمت امام رسیدند. به من گفتند که من وقتی رفتم جبهه، دیدم بچهها من را به چشم یک پیرمرد نگاه میکنند، گفتم نخیر از من هم کار بر میآید. بعد به من گفتند که پس شما پای خمپاره بیایید، آقای آقامیرزا جوادآقا را بردند پای خمپاره. ایشان گلولهی خمپاره را میانداختند توی خمپاره و پرتاب میشد و میخورد به دشمن. خب خمپارهانداز، خوب است دیگر. خمپارهزنی، یک کار رزمی، شما ببینید چقدر در روحیهی این جوانها اثر میکند، چه جانی به اینها میدهد.
آن جوانی که میبیند این پیرمرد ۸۰ ساله با محاسن سفید، پشتِ خمیده، عصا بهدست آمده پای خمپاره ایستاده و خمپاره میزند، این جوان دیگر ممکن نیست که از مقابل دشمن برگردد عقب و احساس ترس بکند. آقایانی که بودند میدانند دیگر، چون خمپاره صدا دارد و معمولاً آن کسی که خودش خمپاره را میاندازد سرش را میبرد عقب و گوشها را میگیرد، ایشان میگفت خمپاره را که میزدم، برای اینکه صدای خمپاره توی گوشم نپیچد، وقتی گلوله خمپاره میخواست بیرون بیاید فریاد میزدم اللهاکبر. منظره را مجسم کنید یک پیرمردِ عالمِ محاسنسفیدی، پای خمپاره ایستاده هی خمپاره میزند، هی میگوید اللهاکبر.
خاطره #آقا از جنگ
@shahid_ketabi
✍️رهبر معظم انقلاب :
روزبهروز باید یاد شهدا و تکرار نام شهدا و نکتهیابی و نکتهسنجی زندگی شهدا در جامعهی ما رواج پیدا کند. و اگر این شد، آنوقت مسئلهی شهادت که به معنای مجاهدت تمامعیار در راه خدا است، در جامعه ماندگار خواهد شد. و اگر این شد، برای این جامعه دیگر شکست وجود نخواهد داشت و شکست معنا نخواهد داشت؛ پیش خواهد رفت ۹۳/۱۱/۲۷
#آقا
#خاطره
#شهدا
@shahid_ketabi
هدایت شده از KHAMENEI.IR
13950809_18517_128k.mp3
زمان:
حجم:
2.26M
🚨 در منزل من، همه افراد، هرشب در حال مطالعه خوابشان مىبرد
⚠️ همه خانوادههاى ايرانى بايد اينگونه باشند
📝 رهبر انقلاب: من اين را مىخواهم عرض كنم كه در منزل خودِ من، همه افراد، بدون استثنا، هرشب در حال #مطالعه خوابشان مىبرد. خود من هم همينطورم. نه اينكه حالا وسط مطالعه خوابم ببرد. مطالعه مىكنم؛ تا خوابم مىآيد، كتاب را مىگذارم و مىخوابم. همه افراد خانه ما، وقتى مىخواهند بخوابند حتماً يك كتاب كنار دستشان است. من فكر مىكنم كه همه خانوادههاى ايرانى بايد اينگونه باشند. توقّع من، اين است.
📚بايد پدرها و مادرها، بچهها را از اوّل با كتاب محشور و مأنوس كنند. حتّى بچههاى كوچك بايد با كتاب اُنس پيدا كنند.
📚بايد خريدِ كتاب، يكى از مخارج اصلى خانواده محسوب شود. مردم بايد بيش از خريدن بعضى از وسايل تزييناتى و تجمّلاتى - مثل اين لوسترها، ميزهاى گوناگون، مبلهاى مختلف و پرده و... -، به كتاب اهميّت بدهند.
📚اوّل كتاب را مثل نان و خوراكى و وسايل معيشتى لازم بخرند؛ بعد كه اين تأمين شد به زوايد بپردازند. ۱۳۷۴/۰۲/۲۶
#هفته_کتابخوانی
#آقا
@Khamenei_ir
@shahid_ketabi