دلنوشته مادر شهید به مناسبت #تولد #شهید_مسعود_عسگری
آسمانی من تولد زمینیت مبارک❤️
مسعود جان امروز سومین تولد بعد از آسمانی شدنته🌺
امسال تولدت رنگ و بوی عید به خودش گرفته اونم چه عیدی🌺عیدُ اللّٰهِ اکبر
عید ولایت و امامت 🌺
چه تقارنی عید ولایت، تولد پسر ولایی❤️
مسعود عزیزم امسال هم مثل پارسال شب تولدت شام خونه خاله جون مهمون بودیم
با یه تفاوت ، پارسال دایی مصطفی کنارمون بود
قبل از رسيدن ما داشتن با حسین از عکسات بنر طراحی می کردن ببره سوریه نصب کنه
خیلی براش مهم بود تو با توانمندی هایی که داشتی معرفی بشی
امسال خیلی جاش خالی بود🌺
خیلی به یاد دایی شهیدت بودیم🌺
دیشب خیلی دیر برگشتیم خونه
گوشیمو دستم گرفتم ، پر بود از پیام های تبریک تولدت🌺
مثل همیشه پیام ها زیاد بود و فرصتم کم
و باز مثل همیشه نتونستم جواب لطف و محبتها رو بدم و شرمنده شدم
مسعود جان ❤️
مسعود جانم❤️
مسعودم امروز با اولین باری که بعد از تولدت دیدمت یه حس مشترک دارم❤️
لحظه اول بخاطر سلامت و زیبایت حس افتخار و غرور داشتم ، امروزم بعد از گذشت نزدیک سه سال بعد از شهادتت
بخاطر لیاقتی که داشتی تا خدا خودش خریدارت بشه همون حسو دارم❤️
بازم با تمام وجود افتخار می کنم بخاطر هدیه بی نظری که خدای بزرگ بهم هدیه داده🌺
مسعود جان معمولاً مادرا روز تولد به بچه هاشون هدیه میدن ولی من ازت هدیه می خوام بگیرم
عزیز دلم روز تولدت ازت می خوام دستمو بگیری تا رسیدن بخودت ، راهنمام باشی
وقتی خیالم راحته که دستم به دستت باشه و کمکم کنی مدافع ولایت باشم
#عید_ولایت
#مدافع_حریم_ولایت
#تولد_شهادت
#مدافعان_حرم
#مدافعین_حرم
#شهید_مسعود_عسگری
#شهید_مصطفی_نبی_لو
#مدافعان_حرم_حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#مادر_پسر
#به_وقت_دلتنگی
#تولدت_مبارک_آسمانی_من
#شهید_مسعود_عسگری
https://eitaa.com/shahid_masoud_asgari
https://sapp.ir/shahid_masoud_asgari
اینستاگرام
@shahid_masoud_asgari
@shahid_masoud_asgari1
#يا_زينب
#دلنوشته
از وقتى يادم مياد ، توى روضه هاى اباعبدالله بيشترين كسى كه فكرمو به خودش مشغول مى كرد حضرت زينب سلام الله عليها بود💔و اينكه حضرت چطور تونستن اين همه داغ ببينن و آخر سر بگن : جز زيبايى نديدم
.
براى درك بهتر روضه ها خودمو جاى حضرت زينب (س) ميذاشتم
زمان دفاع مقدس شاهد جبهه رفتن پدر و برادرهام بودم
دورى و جانبازى برادرهارو تجربه كردم
هر لحظه منتظر شنيدن خبر سلامتى يا شهادت و مجروح شدنشون بودم.
.
بعد از گذشت سال ها ، بعد از جنگ تحميلى ...
تونستم اول با شهادت پسرم و بعد با شهادت برادرم قطره اى از درياى مصيبت حضرت زينب سلام الله عليها رو درك كنم
و بتونم به اندازه فهم كم خودم، معنى جمله حضرت كه فرمودند :جز زيبايى چيزى نديم رو بفهمم
و به مدد حضرت زينب ، تونستم چند لحظه بعد از شنيدن خبر شهادت برادرم توى دانشگاه ، براى اولين بار زينب وار ، پيام برادرِ شهيدم رو به گوش ديگران برسونم
و فرداى اون روز ، در معراج شهدا بالاى سرِ پيكر پاك برادر شهيدم...
از خدا مى خوام كمكم كنه تا زينب وار از ولايت دفاع كنم و جلوى دشمناى دين محكم و ثابت قدم باشم..
.
#سالگرد_شنيدن_خبر_شهادت_برادر_عزيزم
#مدافعان_حرم_حضرت_زينب_سلام_الله_عليها
#زمينه_سازان_ظهور
#مدافعان_حريم_ولايت
#شهيد_مصطفى_نبى_لو
#شهيد_مسعود_عسگرى
#ما_رَأَيتُ_اِلّا_جَمِيلا
#شهید_مسعود_عسگری
https://eitaa.com/shahid_masoud_asgari
https://sapp.ir/shahid_masoud_asgari
#سال_رونق_تولید
#سال_نو_مبارک
#تحويل_سال_١٣٩٨
#مادر_پسر_شهيد
مسعود جان چهارمين سال تحويل بعد از شهادتت با مهمونا و دوستانت كنار مزارت بوديم
.
با اينكه سال تحويل نيمه شب بود و هوا خيلى سرد بود، بازم دوستاى با معرفتت سال تحويل كنارمون بودن
.
وقتى داشتم از خونه حركت مى كردم مثل سال هاى گذشته دلم گرفته بود
با خودم قرار ميذاشتم بعد شش سال
پى در پى كه بخاطر از دست دادن عزيزانم سال تحويلو با اشك چشم شروع مى كردم
.
امسال اشكى نريزم ولى با فكرشم بغض مى كردم.
.
دوستاى با معرفتت پيام ميدادن و مى گفتن دارن ميان كنارت با اينكه از ته دل به وجودشون افتخار مى كردم و خوشحال بودم
ولى نمى تونستم دلمو آروم كنم، تا اينكه يه مهمون كوچولو و دوست داشتنى حالمو تغيير داد،
حسين كوچولو ، ظاهراً ديشب كوچكترين مهمونت بود
.
دوستاى با معرفتت، توى سرماى هوا با خانواده هاشون اومده بودن،
با بچه هاى كوچيك
.
امسال مهموناى جديدم زياد داشتى كه با نشستن نزديك مزارت ، راه جلو اومدن دوستارو سد كرده بودن.
.
مسعود جان از خدا براى دوستات و خانوادهاشون سلامتى و عاقبت بخيرى بخواه
دوستايى كه نزديك سه سالو نيمه وجودشون قوت قلبمون بوده
و دلمون به وجودشون گرمه
.
شرمنده خانواده دوستاى مجردتم هستم،
چهارمين ساله موقع سال تحويل كنار خانوادهاشون نبودن
براى اونها هم از خدا خوشبختى و عاقبت بخيرى بخواه
.
ان شاءالله امسال يكى يكى با خبر ازدواجشون دل امام زمان و مارو شاد كنن.
.
#اللهم_عجل_الولیک_الفرج
#با_ولايت_تا_شهادت
#سال_رونق_تولید
#شهيد_مصطفى_نبى_لو
#شهيد_مسعود_عسگري
#مدافعان_حريم_ولايت #گردان_سرافراز_حيدر_كرار
#مدافعان_حرم_زمينه_سازان_ظهور
#مدافعان_حرم_حضرت_زينب_سلام_الله_عليها
#ميثاق_با_شهدا
دلنوشته مادر شهید به مناسبت تحویل سال نو
#شهيد_مسعود_عسگرى
@shahid_masoud_asgari
#اشك_هاى_مسعود
#اللهم_رب_شهر_رمضان_الذى_انزلت_فيه_القرآن
.
حاج مسعود سعى مى كرد همه شب هاى ماه مبارك رمضان، مجلس حاج منصور حضور داشته باشه..
.
يادم نميره حاج منصور كه شروع مى كرد : اللهم رب شهر رمضان... مسعود اشك از چشماى قشنگش جارى مى شد...
.
مسعود واقعاً يك سال منتظر مى موند تا ماه رمضان برسه...
التماس دعا حاجى
..
#خاطره_از_دوست_شهيد
#شب_هاى_ماه_مبارك_رمضان
#حاج_منصور
#شب_هاى_عاشقى
#مدافعان_حرم_حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#مدافعین_حرم
#مدافعان_حريم_ولايت
#شهيد_مسعود_عسگرى
#شهيد_مصطفى_نبى_لو
لینک کانال #شهید_مسعود_عسگری 👇
@shahid_masoud_asgari
مصطفی جان داشتم عکس هارو میدیدم رسیدم به این عکس،
چهلمین روز شهادت مسعود بعد از مراسم موقع تمیز کردن مزار کنار هم نشسته بودیم، و تعریف می کردم چه غصه هایی بخاطر سنگ و طرز نوشتن متن هاش خوردم...
.
با دیدن این عکس خاطرات بعد شهادت مسعود اومد جلوی چشمم، روزایی که پدر و مادرمون هنوز زنده بودن روزایی که همه نگران و مراقبم بودید تا مبادا با از دست دادن مسعودم اذیت بشم،
و دل من که گرم بود به حضورتون...
.
با دیدنش یاد روزایی افتادم که توی مهمونی ها از جمع آقایون جدا می شدی و میومدی کنارمون می نشستی، می گفتیم و می خندیدیم،
وقتی خانمت می گفت بسه دیگه، برو پیش آقایون،
می گفتی می خوام پیش خواهرام باشم، اومدم خواهرامو ببینم،
مصطفی جان اون دنیا هم همینو از خدا بخواه،
بخواه خواهراتم بیارن پیشت، بگو می خوام پیش خواهرام باشم
.
به امید روزی که با شفاعت شما باز هم دور هم جمع بشیم.
.
#به_وقت_دلتنگی
#شهيد_مصطفى_نبى_لو
#شهید_مسعود_عسگری
#دایی_و_خواهرزاده
#مدافعان_حرم_حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#زمینه_سازان_ظهور
#محرم_و_صفر_است_که_اسلام_را_زنده_نگه_داشته_است
@shahid_masoud_asgari