شهید مدافع حرم «محمود رادمهر» سال ۱۳۵۹ در «ساری» متولد شد. از سال ۱۳۶۳ تحصیل را از سر گرفته و دیپلمش را کسب کرد و دروسی نظیر تفسیر آیات و روایات را خدمت پدرش که یک روحانی انقلاب است، فرا گرفت. بعد از پایان دبیرستان در کنکور شرکت کرد و در دانشگاه «شهید ستاری» ارتش قبول شد؛ اما بهدلیل اینکه دچار مشکل جسمی شد، نتوانست به دانشگاه شهید ستاری برود؛ با این حال سال بعد، بورسیه دانشگاه امام حسین (ع) سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شد و از دانشگاه علوم و فنون اصفهان مدرک فوق دیپلم گرفت.
وی برای ادامه تحصیل در رشته «جغرافیای سیاسی» در دانشگاه امام حسین (ع) «ساری» پذیرفته شد و از آنجا لیسانس گرفت و در حین تحصیل برای اولینبار در سپاه «بهشهر» مشغول به خدمت شد، پس از آن به توپخانه «نکا» منتقل و بعد در لشکر ۲۵ کربلا و بعد هم در پادگان «قدس» خدمت کرد.
شهید «محمود رادمهر» آبان سال ۹۴ به مدت ۵۸ روز بههمراه برادرش «محمدرضا» برای نخستینبار به سوریه رفت و در مرحله دوم نیز ۱۴ فروردین سال ۹۵ به جبهه مقاومت اعزام شد و سرانجام در ۱۷ اردیبهشت همان سال در منطقه «خانطومان» به شهادت رسید.
@shahid_modafe_haram_miladheidari
با اینکه شغلش نظامی بود و جایگاهی برای خودش داشت؛ اوقات فراغتش را برای مردم بی بضاعت بنایی می کرد.🍃
هر مقدار که میتوانست خانه شان را تعمیر میکرد. بدون اینکه اجرتی برای کارش طلب کند.
تمام این کارها را طوری انجام می داد که کمتر کسی متوجه شود تا اخلاص و گمنامی برایش باقی بماند
شاید به همین خاطر بود که به همسرش سفارش کرده بود:
بعداز شهادت نبینم جایی بری و از من تعریف کنی..💕
#شهید_محمود_رادمهر❤️🕊
@shahid_modafe_haram_miladheidari
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📱 #کلیپ ؛ #استوری
👤 شهید محمود رادمهر
☀️ اگر مردم این انتظاری را که بهخاطر مال دنیا و دنیا میکشند، کمی از آن را برای امام زمان میکشیدند ایشان تاحالا ظهور کرده بودند.
@shahid_modafe_haram_miladheidari
#خاطرات_شهدا
خاطره ای به نقل از همسر بزرگوار شهید مدافع حرم محمود رادمهر
@shahid_modafe_haram_miladheidari
🔴به عبدالله بگو نماز صبحش قضا نشه...
▪️بعد از شهادت محمود بود یک روز به علت کار در زمین روستا، خسته و مانده برگشتم خانه که استراحت کنم. از قضا مهمان آمده بود و نتوانستم زود بخوابم. دیگر تا بخوابم دیروقت شد و باعث شد، نماز صبحم قضا شود...
▪️بیدار که شدم، نمازم را خواندم و دوباره رفتم روستا مشغول کار در زمین بودم که عباس_ر ، از رفقای مشترک من و محمود که در عملیات جعفرطیار در خانطومان با ما بود، با من تماس گرفت.
▪️بعد از احوال پرسی گفت: «حاجی! راستش موضوعی هست که روی گفتنش را به شما ندارم!». از او خواستم راحت باشد و مطلبش را بگوید. گفت: «دیشب خواب محمود را دیدم. به من گفت: «به عبدالله بگو هیچ وقت نگذارد نماز صبحش قضا شود!».
▪️با شنیدن حرف های عباس پاهایم سست شد و روی پاهایم نشستم. دو ساعت همانجا نشسته بودم. دیگر نتوانستم به کارهایم ادامه دهم. برایم یقین شده بود که محمود زنده است و کنار ما بر کارها و اعمالم ناظر است...
📚 منبع : #کتاب_شهید_عزیز "مجموعه خاطرات شهید رادمهر" به روایت برادر صالحی ، جانشین وقت لشگر (۲۵) کربلا در منطقه عملیاتی خانطومان.
@shahid_modafe_haram_miladheidari
🔖 قسمتی از وصیت نامه ... 🍃بار الها، در فرصتی که برایم در این دنیا مقرر کرده بودی تلاش کردم که خودم را برای ظهور امام زمان ( عليه السلام ) از نظر روحی و جسمی آماده کنم. ولی مطمئنم که در کارم قصور و تقصير فراوان است. اولا از تمام آنها به درگاه تو « توبه می کنم و ثانیا از امام زمان ( روحی و ارواح العالمين له الفدا) عاجزانه تقاضا دارم که مرا به خاطر مادر بزرگوارشان حضرت زهرای مرضیه ( سلام الله عليها) عفو کنند. 🍃همچنین از نائب برحق ایشان، ولی امر مسلمین جهان، رهبر معظم انقلاب اسلامی و پرچمدار اسلام در زمان غیبت کبری تقاضا دارم که ایشان نیز مرا ببخشند و شفاعت مرا نزد امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشريفه) بکنند.
♥️ شهید محمود رادمهر
@shahid_modafe_haram_miladheidari