🔰پانزده سال در خانه با حجاب کامل زندگی کردم
🔹همسر شهید سید رضی موسوی: حاج آقا بسیار مهماننواز بود. محل زندگی ما کمی با دمشق فاصله داشت، ساختمانی دو طبقه بود که 4، 5 اتاق داشت. میگفت هر کسی می آید اینجا، بیاید با ما زندگی کند تا بعد از چند ماه بتواند یک خانه خوب بگیرد.
در چند سال اخیر مخصوصاً قبل از شروع جنگ داعش، یکبار نشد در خانه خودمان چادر از سر من بیفتد یا روسری از سرم بردارم، چون هر کسی که به سوریه میآمد و خانه نداشت با ما زندگی میکرد، یا اگر کسی مجرد بود میگفت بیاید با ما زندگی کند که تنها نباشد. یک اتاق محل کارش بود، اتاقی دیگر دست یک زن و شوهر بود. و یک اتاق هم دست آقایی دیگر بود. تصور کنید! حدود 15 سال با حجاب کامل در خانه خودمان زندگی میکردم. سید رضی خیلی دوست داشت من بهترین لباس ها را بپوشم و شیک باشم.
البته مدل خودم هم همین است. حاج آقا می گفت: ما که اینجا را اجاره کردیم بگذار دیگران هم زندگی کنند، می گفتم الان همه زندگیشان جداست چرا من باید با همه زندگی کنم؟
میگفت تو به خاطر من این همه صبر و گذشت کردی اینجا هم برایم گذشت کن. خودم هم ناراضی از این موقعیت نبودم. در 10، 12 سال اخیر یادم نیست که صبحانه و ناهار و شام را تنها خورده باشیم. سر سفره هم باید همه می آمدند می نشستند و حواسش بود مبادا از روی خجالت کم بخورند، خودش برای آنها غذا میکشیدند و به ما میگفت جا باز کنید بچههای دیگر هم بیایند.
#خاطرات_شهدا
#سبک_زندگی
@ shahid_modafe_haram_miladheidari
انسان شناسی 003.mp3
11.72M
#انسان_شناسی ۳
#آیتالله_ضیاءآبادی
#استاد_شجاعی 🎤
← مگر من کیستم که خدا ، اصرار دارد حتماً فردی به عظمت #محمد_امین صلیاللهعلیهوآله ، از سوی خودِ او برایمان ، سبک زندگی بیاورد؟
📍مگر من کیستم ، که باید برای هر قدم که برمیدارم ، فردی به بزرگی امیرالمؤمنین و فرزندانش ، قواعد سلامتِ آن قدم را برایم تعریف کرده باشند؟
← مگر من کیستم که زندگی ، خارج از #سبک_زندگی مورد تأیید خالق من ، مرا در نظام ابدی دچار مشکل میکند؟
#من_کیستم
#خودشناسی
@shahid_modafe_haram_miladheidari
#خاطرات_شهدا
✨ نمازشب :
[میگفت : مامان ! نماز شب بخون ، نمیدونی چقدر خاصیت داره .
خودش میخواند، از خیلی سال پیش ؛
نمونهاش همان شبی که فکر کردم خانه نیامده ..
همیشه حواسم به بچه ها جمع بود . کی میروند،کی میآیند ..
خودشان هم میدانستند من نسبت به رفت و آمدشان حساسم و رعایت میکردند..
آن شب رختخواب هارو همانداخته بودیم ، اما از سعید خبری نبود ..
چادرم را سر کردم و دلنگران رفتم داخل حیاط .
میخواستم نگاهی به کوچه بندازم که دیدم از شیشه ی پنجرهی زیر زمین کور سوی نوری میزند..
آنموقع زیر زمین انباری بود ، آنموقع آرام و بی صدا از پله ها پایین رفتم .
دیدم وسط زیر زمین جانماز انداخته و با نور چراغ قوه ی موبایل دارد نماز شب میخواند ...]
راوی : مادر شهید 🌱
#سبک_زندگی
#شهید_سعید_کریمی
#شهیدالقدس
@shahid_modafe_haram_miladheidari