1_36887767.mp3
4.12M
آسمون عصرهای جمعه
مثل من بهونه گیره
🎤جواد_مقدم
╭━═━⊰🍃💔🍃⊱━═━╮
@SHAHID_MOEZEGHOLAMI
╰━═━⊰🍃💔🍃⊱━═━╯
قرار عاشقی...
💚یا ضامن آهو💚
🌱 #به_نیابت_از
#شهید_محمدرضا_تورجی_زاده
#صلوات_خاصه_امام_رضا_ع
اَللّهُمَ صَلِّ عَلی عَلیِّ بنِ موسَی الرِّضَا المُرتَضی
اَلاِمامِ التَّقیِّ النَّقی
وَ حُجَّتِکَ عَلی مَنْ فَوقَ الارْضِ
وَ مَن تَحتَ الثّری الصِّدّیقِ الشَّهید
صَلوةً کَثیرَةً تامَّةً زاکیَةً مُتَواصِلَةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَةً
کَاَفْضَلِ ما صَلَّیتَعَلیاَحَدٍ مِنْ اَوْلیائِک
#ڪانال_شهیدحسین_معزغلامے
╭━═━⊰🍃💔🍃⊱━═━╮
@SHAHID_MOEZEGHOLAMI
╰━═━⊰🍃💔🍃⊱━═━╯
4_5848216203981489695.mp3
1.48M
🎵 جوشنکبیری که شیطان دم گوش انسان میخواند!
#کلیپ_صوتی
#استادپناهیان
📌پیشنهاد دانلود
🕊🍃✨_🌺_✨🍃🕊
@SHAHID_MOEZEGHOLAMI
🕊🍃✨_🌺_✨🍃🕊
شهید حسین معز غلامے³¹⁵
#رمان_هادےدلها 💔 #قسمت_دوازدهم ساعت6غروب بود جلوی در ساختمان منتظر خانم رضایی بودم پنج دقیقه بعد خا
#رمان_هادےدلها 💔
#قسمت_سیزدهم 3⃣1⃣
راوی : خانم رضایـے
صدای جیغ های زینب😭 کل معراج برداشته بود بدو رفتم سمت حسینیه😰
تو راه به مهدیه گفتم :
زنگ بزن آمبولانس🚑 بدو
در که باز کردم دیدم فقط داد میزنه
حســــــــــین📢
حســــــــــینم کجا دنبالت بگررررردم؟؟
وقتے رسیدم بهش فقط براے آرام ڪردنش زدم زیر گوشش
افتاد تو بغݪم
ــ مهدیهههه آمبولانس🚑 اومد
مهدیه : آره
بهار خوب میشه مگه نه؟
هیچیش نیست مگه نه؟
ــ دل درد باید میگفتم دو تا برانکارد بیارن
هیچیش نیست فقط داغے که دیده
بیش تر از حدش بود😞
برو زنگ بزن مامانش...یهو نگیا😮
اون بنده خدا هم بترسه..من باهاش میرم بیمارستان
وقتی دکتر معاینه اش کرد گفت ::
خیلی شوک شدیدی بهش وارد شده باید امشب بمونه اینجا
مامان بابا رسیدن
«معراج»
مستقیم از سوریه اومده بود معراج🌹
میگفت باهاش قهری
خیلی حالش بد بود😔
شهدا شب میموندن معراج
حسینم موند...وقتی بهش گفتم : آقای عطایی فرد مشکلی پیش اومده؟🤔
حسین : خانم رضایی خواهرم
خیلی دعا کنید
بعدها فهمیدم تو خیلی ضعیفے.
همه نگرانے حسینی و حسین تو آخرین اعزامش تو رو سپرد دستم
زینب : خیلی مهربونید☺️😊
ــ زود خوب شو خیلی کارا داریم با هم😉...
بابا : سلام دخترم خوبی؟
ــ ممنون وسایلی که حسین گفته بود بهش دادم شوکه شد
مادر : بخدا دارم پیر میشم اون بچه ام شهید شد فدای بی بی😭..اینم که داره جلوی چشام آب میشه
ــ درست میشه
اگه اجازه میدید من بمونم پیشش
مادر : آخہ
پدر : اره باباجان تو بمون
نیمه های شب داشتم بالای سرش قرآن میخوندم چشماش باز کرد
#ادامہ_دارد...
#قلم_بانومینودری
#کپی_اشکال_شرعی😊
╭━═━⊰🍃💔🍃⊱━═━╮
@SHAHID_MOEZEGHOLAMI
╰━═━⊰🍃💔🍃⊱━═━╯
هنوز هم برای #شهادت دیر نیست
دل را باید صاف کرد...
#التماس_دعاےشهادت🌹
صبحی ڪه نبینم رخ دلدار
نه صبح است
بیروشنی چهره دلدار
نه صبح است
✿ خورشید چه باشد چه نباشد
به چه سـودم
چون دیده ندوزم به رخ یار
نه صبح است
#صبحتون_شهدایی
#شهیدحاج_حسین_معزغلامے 🌹💔
╭━═━⊰🍃💔🍃⊱━═━╮
@SHAHID_MOEZEGHOLAMI
╰━═━⊰🍃💔🍃⊱━═━╯
#پروفایل_دخترونه😍
╭━═━⊰🍃💔🍃⊱━═━╮
@SHAHID_MOEZEGHOLAMI
╰━═━⊰🍃💔🍃⊱━═━╯
⭕️ #خیابان_شهدا ⭕️
از خیابان شهدا آرام آرام در حال گذر بودم!
🌸اولین کوچه به نام شهید همت؛
محمد ابراهیم با صدایی آرام و لحنی دلنشین...
نامم را صدا زد!
گفت: توصیه ام #اخلاص بود!
چه کردی...
جوابی نداشتم؛سر به زیر انداخته و گذشتم...
🌸دومین کوچه شهید عبدالحسین برونسی؛
پرچم سبز یا زهرا سلام الله علیها بر سر این کوچه حال و هوای عجیبی رقم زده بود!
انگار #مادر همین جا بود...
عبدالحسین آمد!
صدایم زد!
گفت: سفارشم توسل بود به حضرت زهرا و رعایت #حدود خدا...
چه کردی؟
جوابی نداشتم و از #شرم از کوچه گذشتم...
🌸به سومین کوچه رسیدم!
شهید محمد حسین علم الهدی...
به صدایی ملایم،اما محکم مرا خواند!
گفت: #قرآن و #نهج_البلاغه در کجای زندگی ات قرار دارد؟!؟
چیزی نتوانستم جواب دهم!
با چشمانی که گوشه اش نمناک شد!
سر به گریبان؛ گذشتم...
🌸به چهارمین کوچه!
شهید عبدالحمید دیالمه...
آقا وحید بر خلاف ظاهر جدی اش در تصاویر و عکس ها!
بسیار مهربان و آرام دستم را گرفت؛
گفت: چقدر برای روشن کردن مردم!
#مطالعه کردی؟!
برای #بصیرت خودت چه کردی!؟
برای دفاع از #ولایت!!؟
همچنان که دستانم در دستان شهید بود!
از او جدا شدم و حرفی برای گفتن نداشتم...
🌸به پنجمین کوچه و شهید مصطفی چمران...
صدای نجوا و #مناجات شهید می آمد!
صدای #اشک و ناله در درگاه پروردگار...
حضورم را متوجه اش نکردم!
#شرمنده شدم،از رابطه ام با پروردگار...
از حال معنوی ام...
گذشتم...
🌸ششمین کوچه و شهید عباس بابایی...
هیبت خاصی داشت...
مشغول تدریس بود!
مبارزه با #هوای_نفس،نگهبانی #دل...
کم آوردم...
گذشتم..
🌸هفتمین کوچه انگار #کانال بود!
بله؛
شهید ابراهیم هادی...
انگار مرکز کنترل دل ها بود!!
هم مدارس!
هم دانشگاه!
هم فضای مجازی!
مراقب دل های دختران و پسرانی بود که در #دنیا خطر لغزش و #غفلت تهدیدشان میکرد!
#ایثارش را دیدم...
از کم کاری ام شرمنده شدم و گذشتم...
🌸هشتمین کوچه؛
رسیدم به شهید محمودوند...
انگار #شهید پازوکی هم کنارش بود!
پرونده های دوست داران شهدا را #تفحص میکردند!
آنها که اهل #عمل به وصیت شهدا بودند...
شهید محمودوند پرونده شان را به شهید پازوکی می سپرد!
برای ارسال نزد #ارباب...
🌸پرونده های باقیمانده روی زمین!
دیدم #شهدای_گمنام وساطت میکردند،برایشان...
اسم من هم بود!
وساطت فایده نداشت...
از #حرف تا #عمل!
فاصله زیاد بود...
🌸دیگر پاهایم رمق نداشت!
افتادم...
خودم دیدم که با #حالم چه کردم!
تمام شد...
#تمام
🔴از کوچه پس کوچه های دنیا!
بی شهدا،نمی توان گذشت...
🌹 #شهدا گاهی،نگاهی😔...🌹
💚╭━═━⊰🍃💔🍃⊱━═━╮
@SHAHID_MOEZEGHOLAMI
╰━═━⊰🍃💔🍃⊱━═━╯
روی زمین راه میرفت✨
اما...
مسیری که میرفت
از آسمان میگذشت🕊
#شهیدحسین_معزغلامی♥️
╭━═🌼━⊰🍃💔🍃⊱━🌼═━╮
@SHAHID_MOEZEGHOLAMI🕊🕊
╰━═🌸━⊰🍃💔🍃⊱━🌸═━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤وداع برادرانه❤
داداشش میخواد بره سوریه گریه میکنه ببینید برادرش چی بهش میگه😔
👈اگه دلت شکست اللهم عجل لولیک الفرج رو یادت نره👉
شهید علی اصغر الیاسی🌹
☘☘☘☘
#شادےروحش_صلوات🌸✨
╭━═━⊰🍃💔🍃⊱━═━╮
@SHAHID_MOEZEGHOLAMI
╰━═━⊰🍃💔🍃⊱━═━╯
شانس نیست که ما رو به اهدافمون میرسونه
ما خودمون تقدیر زندگیمونو رقم میزنیم گاهی متعجب میشیم که این همه مشکل چه جوری سر از زندگی مادر اورده 😭
یاد اون روزی بیافتین که میتونستین گره ای از کار کسی وا کنید و اما دست و دلش را پس زدین
یاد بیار میتونستی یه جا با یه نیت کوچیک دل امام زمانت و شاد کنی 😇 اما دل مولا رو همپس زدی
یاد بیار میتونستی یه جا پا رو نفست بزاری اما نکردی 😖
یاد بیار که میتونستی اما....بگذریم خودت بگو
هی... در نفس هایت نباشد همسنگری
جبران کن
هنوز تا شهادت راهــــ🚶ـــــ..... داری 😊
تقدیر خودت رو رقم بزن اما با شهادت 😉
#اندکی_تأمل_کنیم
╭━═━⊰🍃💔🍃⊱━═━╮
@SHAHID_MOEZEGHOLAMI
╰━═━⊰🍃💔🍃⊱━═━╯