شهید حسین معز غلامے³¹⁵
#رماݩ_هادےدلہا 💔 #قسمت_شانزدهم #راوےزینب نزدیک به ۲۲ بهمن و سی و سومین سال #شهادت_ابراهیم_هادے بود
🕊#رماݩ_هادےدلہا 💔
قسمت #هفدهم
☘راوےعطیه (توسڪا)☘
صبح ۲۲ بهمن همراه زینب،خانم رضایی و دوستانشون برای اولین بار رفتم راهپیمایی خیلی برام جالب بود.
آخرین مسیر راهپیمایی میدان آزادی بود.
سے و هفتمین سالگرد باشڪوه پیروزےانقلاب اسلامے مبارڪ🎈🎉🎊
بعداز راهپیمایی خانم رضایی گفت : بچه ها من میرم #معراج_الشهدا💔 مواظب خودتون باشین😊
_عه ماهم بریم دیگه خب زینب!
زینب: نه ما ڪار داریم
بهار مواظب خودت باش یاعلے✨✋
عطیه تو پیتزا میخوری؟؟
_وایییی آره عاشق فسفودم😋😍😍
زینب: پس بزن بریم ڪه باید با مترو 🚄بریم خیییلیی شلوغه
سر راهمون یڪ پیتزا خونواده گرفتیم.
ساعت ۳ بود ڪه زینب گفت :عطیه پاشو باید بریم جایی😉
_ڪجا میریم؟🤔
زینب:جایی ڪه تا الان نرفتی ولی از این به بعد عاشقش میشی😍
_چادرتو میدی سر کنم؟
زینب: نه پاشو دیرشد
دلم شکست😔💔
زینب:ناراحت نشوو بدوووو☺️😬
بعد از حدود یڪ ساعت
_ززززیییینب داریم میریم #بهشت_زهرا؟؟😳
زینب: بلی😊😁
وارد قطعه ۵۰ شدیم از اونجا رفتیم قطعه ۲۶ با انبوهی از جمعیت روبرو شدیم.
زینب: امروز #سےوسومین سالگرد شهادت دوست شهیدت #شهیدابراهیم_هادے🌹😊
تا آخر مراسم شوڪ بودم😧 ولی شوڪ جدیدترر......
واون...
خواهر شهید ابراهیم هادے: خواهرای عزیزم من اینجام تا خودم با دستای خودم #گوهرگرانبها✨ به ده خواهر ابراهیم تقدیم ڪنم😊❤️
#دهمین اسم
اسم من بود وقتی تو باڪس #چادر دیدم از حال رفتم😭
#ادامہ_دارد..
#قلم_بانومینودری
#ڪپےبا_آیدےڪانال_ونام_نویسنده_وگرنه_حرام_است
╭━═━⊰🍃💔🍃⊱━═━╮
@SHAHID_MOEZEGHOLAMI
╰━═━⊰🍃💔🍃⊱━═━╯