eitaa logo
به یاد شهید محسن حججی
877 دنبال‌کننده
8.4هزار عکس
1.5هزار ویدیو
39 فایل
آرزویم، آرزوی زینب است جان ناچیزم، فدای زینب است... شهادت، شهادت، شهادت آرزومه... به یاد شهیدان سردار حاج قاسم سلیمانی، دانشمند هسته ای محسن فخری زاده، محسن حججی، نوید صفری، صادق عدالت اکبری، حامد سلطانی تاریخ تاسیس: ۱۳۹۷.۰۱.۲۹
مشاهده در ایتا
دانلود
برای رزمندگان اسلام، برای مرزدارانمون، برای مدافعان حرم، نیروهای انتظامی و نظامی برای تمام این عزیزان که باعث شدند ما با آرامش مراسم رو احیا کنیم دعا کنیم... برای سلامتیشون صلوات بفرستیم و برای شادی روح تمامی شهدا از اول تا به اکنون صلوات بفرستیم.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فردای قیامت چو سر از خاک برآریم پیش از همه کس طالب دیدار حسینیم این بر سر و بر سینه زدنها همه عشق است ما عاشق و سوداگر بازار حسینیم ما را نمی از تربت کویش بچشانید او عین شفا ما همه بیمار حسینیم هرگز ز بد حادثه از پای نیفتیم تا دست به دامان علمدار حسینیم کربلا خواهی اگر از وادی زینب بگیر... چون کلید کربلا در اختیار زینب است... جانم فدات زینب
4_5956183770473169486.mp3
10.33M
خدا اون روزو نیاره که برات گریه ام نگیره... خدا اون روزو نیاره بی تو قلبم بشه تیره... #اللهم_الرزقنا_حرم آرزومه کربلا برم... @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein #لبیک_یا_حسین
دعای روز بیست و سوم ماه مبارک رمضان به یاد شفیعمون باش... همونطور که دعاگوی ما هستی... @shahidmohammadkhani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام صبح و سحرتون بخیر 🌹
به یاد شهید محسن حججی
🍃🌟🌙🍃¤•¤•¤•••--- #کرامات_و_معجزات_شهدا 😕وقتی وارد دانشگاه شدم، از همان روز اول بی خیال درس و مشق شد
🍃🌟🌙🍃¤•¤•¤•••--- 💼یک روز که وارد دانشگاه شدم، چند دانشجوی جوان ریش دار، که مطمئن بودم از بچه های بسیج دانشجویی هستند، مشغول نصب پلاکارد بودند. 🎧هندزفری در گوشم بود و صدایش را تا آخر آخر بلند کرده بودم، صدای یک آهنگ خیلی خیلی شاد و به اصطلاح جاز! 🚪چند قدم از درب اصلی دانشگاه که همان بچه های بسیج در کنار آن درب در حال نصب پلاکارد بودند، رد شدم که ناگهان از جلو، یک دختر دانشجو به من اشاره کرد که از پشت سر صدایم می کنند. برگشتم و بدون کم کردن صدای آهنگم با اشاره سر و دست پرسیدم با من اند؟! متوجه شدم که با من کار دارند. کنارشان رفتم و هندزفری را از گوشم در آوردم ولی صدای آهنگ خیلی واضح شنیده می شد. وقتی پرسیدم چرا صدایم زده اند، یکی از همان بسیجی ها که لباس مشکی به تن داشت، سرش را پایین انداخت و گفت : 🔹زیپ کوله پشتی تان باز شده و چند قلم از لوازمتان حین رد شدن ریخت، لطفا برشان دارید. 😐راست می گفت، چند قلم از لوازم آرایشی ام روی زمین افتاده بودند و من اصلاً متوجه نشده بودم! بدون اینکه چیزی بگویم با طمأنینه آنها را جمع کردم و به راه افتادم ولی باز هم صدایی از پشت گفت : ببخشید خانم! برگشتم و با قلدری گفتم، چیه! امرتون؟! 😔باز هم سرش را پایین انداخت گفت، شاید نمی دانید، ایام شروع شده است... همین را گفت و به سرعت از آنجا دور شد! متوجه حرفش نشدم؛ ایام فاطمیه؟؟؟ چه ربطی داشت واقعا که بعدها ربطش را فهمیدم... ادامه دارد... 🔹قسمت سوم🔸 ! Anaj @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein ---•••¤•¤•¤🍃🌟🌙🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا