💝🍃💝
🍃💝
💝
📜 #ما_تو_را_دوست_داریم
قبل انقلاب ما توی خیابان انقلاب می نشستیم. خب تقریبا تمام اهالی این محله ابراهیم را می شناختند.
☺️ ابراهیم یه اخلاق خیلی خوبی که داشت، به همه کمک می کرد. اصلا دنیا براش ارزش نداشت.
اگه شما می گفتی :
آقا ابرام، چقدر پیراهن شما قشنگه، باور کن اگر زیر پیراهن یا چیزی تنش بود، همانجا در می آورد و به شما می بخشید.
✅ یه ظهر تابستانی، از روی بیکاری آمدم سر کوچه نشستم. هوا خیلی گرم بود. دیدم فایده نداره، برم خونه و زیر باد پنکه بمونم بهتره.
همین که خواستم برم، دیدم از سمت ابتدای خیابان زیبا، که الان به اسم #شهید_مهدی_مشهدی_رحیم هست ابراهیم داره میاد.
ماندم تا ابراهیم را ببینم بعد بروم.
😳 همینطور که نزدیک میشد دیدم پابرهنه است....
ادامه دارد...
@shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein
🍃🌹 #شهید_ابراهیم_هادی
✊ #دفاع_مقدس
📚 سلام بر ابراهیم ج ۲
🔻قسمت نوزدهم - ۱🔺
💝
🍃💝
💝🍃💝
به یاد شهید محسن حججی
💝🍃💝 🍃💝 💝 📜 #ما_تو_را_دوست_داریم قبل انقلاب ما توی خیابان انقلاب می نشستیم. خب تقریبا تمام اهالی این
❤️ مهمانان جدید به خانه ی شهدا خوش آمدید.
💖 مهمانان قدیمی هم خوشحالیم که هستید.
🌹 دوستان ختم ۴۰۰۰۰ صلوات هم به پایان رسید، خدا حاجات ذکر شده و حاجات همگی شما دوستان رو بدهد. الهی آمین به حق سقای دشت کربلا
شبتون بخیر و نیکی 🌹
التماس دعای فراوان دارم
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج 🌸🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دوستان مزار شهدای بهشت زهرا (س) دعاگو هستم.
برای یکی از دوستان که برای پاشون عمل دارند لطف بفرمایید دعا کنید.
سهم شما ۵ امن یجیب
و ۱۴ صلوات
خدا خیر و سلامتی بهشون عطا کنه. الهی آمین 🌹
بشوی اوراق اگر هم درس مایی
که علم عشق در دفتر نباشد...
@shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein
🌹 بهشت زهرا (س)، تهران
❤️ مزار شهدا
📆 پنج شنبه ۹۷/۰۶/۱۵
#شهید_ابراهیم_هادی
🕊 حضرت عشق عجب کرب و بلایی دارد
💫 #شب_جمعه حرمش حال و هوایی دارد...
#شب_زیارتی_امام_حسین_ع
به یاد شهید محسن حججی
💝🍃💝 🍃💝 💝 📜 #ما_تو_را_دوست_داریم قبل انقلاب ما توی خیابان انقلاب می نشستیم. خب تقریبا تمام اهالی این
💝🍃💝
🍃💝
💝
📜 #ما_تو_را_دوست_داریم
توی این هوای داغ، همینطور پاش می سوخت. پایش را سریع از روی زمین بر می داشت...
سعی میکرد توی سایه راه برود، با تعجب نگاهش کردم. حدس زدم مسجد بود و کفش هایش را برده اند. وقتی رسید سلام کردم و دست دادیم. سریع اومد توی سایه. اشاره به پاهاش کردم و گفتم :
👞 پس کفشات کو، توی این هوای داغ چرا پابرهنه شدی؟ وایسا الان برات دمپایی بیارم، نکنه کفشاتو توی مسجد بردن؟
گفت : نه، خودم اون ها رو دادم.
با تعجب گفتم :
😳 به کی؟ آخه آدم توی این هوا هدیه میده و خودش پابرهنه راه میره؟
🔷 از بس سوال پیچش کردم مجبور شد بگه، اما معمولا این طور کارها رو برای کسی نمی گفت.
🌹 ابراهیم نگاهی به صورتم کرد و گفت :
"یه پیرمرد جلوی مسجد گدایی می کرد. خیلی وضع مالیش بد بود. پیرمرد به کفش پاهاش اشاره کرد که از بین رفته بود و چیزی برای پوشیدن نداشت.
می گفت :
😔 پام توی این گرما می سوزه. من هم پول همراهم نبود، کفش هام رو دادم بهش."
✅ تا من خواستم برایش دمپایی بیاورم، خداحافظی کرد و رفت.
@shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein
🍃🌹 #شهید_ابراهیم_هادی
✊ #دفاع_مقدس
📚 سلام بر ابراهیم، ج ۲
🔻قسمت نوزدهم - آخر🔺
💝
🍃💝
💝🍃💝
❤️ مهمانان جدید به خانه ی شهدا خوش آمدید.
💖 مهمانان قدیمی هم خوشحالیم که هستید.
برای یکی از اعضای کانال که ظهر گفتم هم دعا یادتان نرود. 😊🌹
شبتون بخیر و نیکی 🌹
التماس دعای فراوان دارم
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج 🌸🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام
دوستان گرامی، مهمانان عزیز شهدا
دیدار جانبازان، بیمارستان صدر؛ یادتون هستم🌹
و هنگامی که بندگان من، از تو درباره من سوال کنند بگو :
من نزدیکم...
@shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein
التماس دعا
هرکس دلش میگیره، میره پیش اونی که باهاش انس داره
میتونه هرچی باشه، حتی دیدن یه فیلم ممکنه یکی رو آروم کنه...
از اول صبح وقتی حال دلت خوب نباشه، دلت گرفته باشه یه چیزی توی مسیری میاد به ذهنت...
اونی که دوستش داری و بری پیشش آروم میشی.
توی تمام مسیر دلگیر بودم، یه بغضی که توی گلوم بود باید جایی خالی میشد.
یک دفعه یاد حاج محمد افتادم، شهید بامرام، محبوب من.
دل گرفته ی من، یک دفعه تبدیل شد به دلتنگی براشون.
و چه قدر خوب که با اینکه تازگی رفتم انقدر زود دلتنگ شدم.
حاج محمد میدانی که وقتی دل آدم زود به زود برای کسی تنگ میشه، مخصوصا کسی که دیگه نیست، زودتر میرسه اون چیزی که میخوای برسه
امام زاده علی اکبر چیذر تهران و امام زاده صالح تهران
به یادتون هستم اِن شاءالله 🌹
التماس دعا
#اللهم_الرزقنا_شهادت
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
❤️ #شهید_محمد_ناظری
#خادم_شهدا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حال و هوای امام زاده علی اکبر چیذر به مناسبت نزدیک شدن به محرم سیدالشهدا...
@shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein
📆 جمعه، ۹۷/۰۶/۱۶
⏰ ۱۱:۵۰ دقیقه ظهر
🌹 مزار شهدا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
زیارت شما عزیزان
امام زاده علی اکبر چیذر
⏰ ۱۲ ظهر
📆 جمعه، ۹۷/۰۶/۱۶
دلخوشیمون از این دنیا
پلاک و سربند و چفیه
خسته ی شهر زرق و برق
زمزمه داریم با گریه :
کجایید ای شهیدان خدایی...
@shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein
🌹 #شهید_محمد_ناظری
#جانباز_شیمیایی
#دفاع_مقدس
🌹 #شهید_مصطفی_والی_نژاد
#دفاع_مقدس
🌹 #شهید_محمدرضا_دهقان_امیری
#مدافع_حرم
🌹 #شهید_محمد_حسین_حدادیان
#شهید_امنیت
❤️ امام زاده علی اکبر چیذر - تهران
📆 جمعه، ۹۷/۰۶/۱۶
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹
💫 در خدمت #جانباز گرامی برادر یدالله نویدی مقدم هستیم...
🌹 #شهید_محمود_کاوه مجددا تأکید کردند که با سرعت و بدون توقف از رودخانه عبور کنیم.
با زحمت و مکافات زیاد خودمان را به کناره رودخانه رساندیم. وقتی از ماشین پیاده شدیم تا کمردر برف فرو رفتیم.
🌊 آب رودخانه نسبتٱ آرام بود. ما منتظر برادر کاوه بودیم که آنها هم با زحمت خودشان را به ما رساندند. برادر بهرامی که راننده شهید کاوه بودند نزد ما آمد و گفت :
شما اول عبور میکنید یا ما بریم؟
اما شهید کاوه فرمودند :
بگذارید ماشین دوشکا اول عبور کند.
💫 با خواندن چند مرتبه سوره قدر و صلوات به آب زدیم.
کف رودخانه با داشتن سنگهای بزرگ و کوچک مانع از سریع رفتن ما می شد. دائم ماشین را با تکانهای شدید بالا و پایین می کرد؛ تااینکه به وسطهای آب رسیدیم.
عمق آب آنقدر بود که به درون وانت شد تمام جوراب و شلوار خیس شد و برف همچنان کولاک می کرد.
😓 به هر زحمتی که بود به کناره آب رسیدیم. کناره و سطح خشکی حدود یک متر بود چارهای نداشتیم الا اینکه با بیل و کلنگ ارتفاع کناره را می کندیم.
💦 به درون آب کناره پریدیم و تمامی شلوار و پوتین خیس شد و به سرمای موجود اضافه گردید.
در آن حین که ما مشغول شدیم، شهید کاوه به مارسیدند و بلافاصله شهید گرانقدر با ما مشغول کندن شد.
🔷 کناره از شدت سرما یخ کرده بود و کار ما رو سختتر کرد.
😣 به هر مکافاتی که بود مقداری ارتفاع را کم کردیم. به هر حال خودمان را به جاده رساندیم و به بطرف میرآباد حرکت کردیم.
هر چه جلوتر میرفتیم ارتفاع برف بیشتر میشد تا جایی که برف حدود یک و نیم متر بود.
حرکت بسیار کند و سخت بود. حدود سه تا چهار کیلومتر به شهر میرآباد فاصله داشتیم.
🌺 شهید کاوه ایستادند و گفتند که هوشیار باش به دقت همه جا رو زیر نظر بگیر.
انگار شهید می دانست خبرهایی است، با توجه به اینکه کاملا مثل یک آدم برفی شده بودم اما به هشدار شهید کاوه دقت می کردم و همه جا رو تحت نظر داشتم...
@shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein
🔹 قسمت چهارم (۴)
✉️ ارسالی از رزمنده و #جانباز_شیمیایی عزیز و گرامی جناب آقای #یدالله_نویدی_مقدم
🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹
دوستان شرمنده، موقع ویرایش یه اشتباهی کرده بودم، پاک کردم؛ دوباره خاطره رو بخونید. 🙈😐
«مادر ندارم و به همین دلیل دخترم فاطمه را گاهی مادر صدا میکنم»
میگفت؛ فصل تابستان برای #جانبازان_شیمیایی خیلی سخت است. میگفت به غیر از اطرافیانم کسی نمیداند #جانباز هستم، قرار نیست منتی بر سر این ملت باشد.
ابوالفضل فراهانی، جانباز ۷۰٪ که سال ۶۶ در حلبچه شیمیایی شده بود شهید شد.
@BisimchiMedia
@shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein
🕊 #شهید_ابوالفضل_فراهانی
#جانباز_شیمیایی
#دفاع_مقدس
✉️ #خادم_الحسین