eitaa logo
به یاد شهید محسن حججی
859 دنبال‌کننده
8.3هزار عکس
1.5هزار ویدیو
39 فایل
آرزویم، آرزوی زینب است جان ناچیزم، فدای زینب است... شهادت، شهادت، شهادت آرزومه... به یاد شهیدان سردار حاج قاسم سلیمانی، دانشمند هسته ای محسن فخری زاده، محسن حججی، نوید صفری، صادق عدالت اکبری، حامد سلطانی تاریخ تاسیس: ۱۳۹۷.۰۱.۲۹
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خانه دوست کجاست؟ نرسیده به درخت کوچه باغی است که از خواب خدا سبزتر است و در آن عشق به اندازه پرهای صداقت آبی است... سلام صبح و روزتون بخیر 🌹 @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein ✍ #سهراب_سپهری 
❤️خدا همیشه در همه حال برای من کافیست... @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein
970630-Panahian-HaghShenas-ControlZehnDarMasirTagharob-Moharam97-11-18k.mp3
6.12M
🔉 #کنترل_ذهن در مسیر تقرّب @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein 🍃🌺 #استاد_پناهیان
🌷🍃🌷🍃🌷 🍃🌷 🌷 🔷 به نزدیکی های توپخانه (میدان امام خمینی) که رسیدیم، عینک دودی کاملاً ماتی به من دادند، گفتم : «من عینکی نیستم» گفتند «عجب دیوانه ای است این...!» ✅ خلاصه عینک را به چشمم زدم و حرف های بی ربطی می زدم، تا خودم را بی خبر نشان دهم و گفتم : «آقا هرچه زودتر سؤال های مرا بپرسید، باید زود برگردم، بچه هایم هنوز شام نخورده اند، صبح زود باید برای رفتن به مدرسه بلندشان کنم.»     🔷 به کمیته مشترک رسیدیم، در کمیته فهمیدم ساواک اطلاعات زیادی از من در دست دارد، این که من با این تعداد بچه و مشکلات زیاد زندگی و با وجود زن بودنم دارای ارتباطات و فعالیت های سیاسی گسترده بودم، حساسیت شان را بیشتر برمی انگیخت.     😔 شکنجه ها با سیلی و توهین و به تدریج با شلاق و باتوم و فحاشی جان فرسا شروع شد. چند بار دست و پایم را به صندلی بستند و مهار کردند و کلاهی آهنی یا مسی بر سرم گذاشته و بعد جریان الکتریسیته با ولتاژهای متفاوت به بدنم وارد می کردند که موجب رعشه و تکان های تند پیکرم می شد. 〽️ شلاق و باتوم، کار متداول و هر روز بود که گاهی به شکل عادی و گاهی حرفه ای صورت می گرفت. در مواقع حرفه ای آنقدر شلاق بر کف پاهایم می زدند که از هوش می رفتم. بعد با پاشیدن آب هوشیارم کرده مجبور می کردند تا راه بروم که پاهایم ورم نکند. دردی که بر وجودم در اثر این کار مستولی می شد، طاقت فرسا و جانکاه بود... hawzah.net @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein مبارز انقلابی که در ۲۷ آبان ماه سال ۹۵ به ملکوت اعلی پیوست. 🔹 قسمت سوم 🔸 🌷 🍃🌷 🌷🍃🌷🍃🌷
به یاد شهید محسن حججی
🌷🍃🌷🍃🌷 🍃🌷 🌷 #اسارت_در_چنگ_شیطان 🔷 به نزدیکی های توپخانه (میدان امام خمینی) که رسیدیم، عینک دودی کامل
تا حالا انقدر از شروع کردن یه مجموعه پشیمون نشده بودم. 😔😔😔 دوستان ببخشید بابت قسمت های ناراحت کننده این مجموعه. میخواستم این قشر انقلابی کارشون نادیده گرفته نشه، ولی حقیقتا خودم خیلی اذیتم. با اینکه از اول تا آخر این مجموعه رو قبلا خوندم. ولی حالا بیشتر حالم بد میشه. توکل بخدا. خود شهدای انقلاب کمک کنند. به عنوان یه خانم خیلی اذیتم.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃🌸🍃🌸🍃 🌸🍃 🍃 🌊 ❤️ توصیف از زبان سردار عزیز ما با احمد خیلی رفیق بودیم من نمی دونم احمد منو بیشتر دوست داشت، یا من احمد و بیشتر دوست داشتم... وقتی تو جمع ما بود تداعی تمام زندگیمون رو می کرد... @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein 🔻 قسمت سی و هشتم 🔺 🌹 : ۱۳۳۷، نجف آباد - اصفهان : ۱۳۸۴، ارومیه 🍃 🌸🍃 🍃🌸🍃🌸🍃
▫️🔸▫️🔸▫️ 🔸▫️ ▫️ ❤️ از وساطتت آقا امام زمان (عج) است که ایشان واسطه همه رزق‌های معنوی و روزی‌های دنیایی ما هستند و محمدحسین هم رزق معنوی بود که خداوند به من داد. 🌹 ۲۲ سال یک گلی را به من دادند و من از وجودش لذت بردم بعد هم به سلامت و عافیت به لطف خودشان از ما گرفتند. خدا را شاکرم چه در بودن محمدحسین و چه در شهادتش Tasnimnews.com @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein 🔻 قسمت هشتم 🔺 🕊 🍃🌺 ، شهادت توسط داعش داخلی : ۷۴/۱۰/۲۴ : ۹۶/۱۲/۱، فتنه ی دراویش گنابادی، پاسداران تهران، فاطمیه دوم رزمنده ی و خادم امامزاده علی اکبر چیذر تهران - قیطریه ▫️ 🔸▫️ ▫️🔸▫️🔸▫️
حضور مقام معظم رهبری در خانه #شهید_محمد_حسین_حدادیان ❤️ به امید این روز که به بهانه ی شهادتم، مهمان خانه ی ما شوی... همونطور که مهمان قلب من هستی سید... الهی آمین🌹❤️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خاطره ای جالب و معجزه از زبان پدر موشکی ایران، نابودی تیپ مزدور رژیم بعثی عراق @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein فرمانده توپخانه و موشکی در دوران
⏱ لحظه به لحظه ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ چگونه گذشت؟ باما همراه باشید هرروز مهمترین خبرها همراه باتصاویر مربوط به همان دوران گذاشته میشود وقایع مهم هشتم بهمن 1357👇👇 eitaa.com/aks_jebhe
🌹 امام باقر (ع) : آن کس که در #انتظار امر ما بمیرد، از اینکه در وسط خیمه مهدی (عج) و لشکرش نمرده، ضرر نکرده است. @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein #یابن_الحسن_ادرکنی ❤️ 📚 کافی، ج ۱
🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹 💫 در خدمت گرامی برادر یدالله نویدی مقدم هستیم... ⬅️ ادامه خاطره ⏱ ساعت حدود سه از نیمه شب بود که ناگهان آتش توپخانه برسرمان آوار شد و ما هم ناچار شدیم به کانالها و سنگرهای عراقی‌ها پناه ببریم. لحظاتی گذشت بهم خبر دادند که مجروحین عراقی و اسرا رو چکار کنیم من هم دستور دادم که چند نفر از بچه‌های زبده و کمک امدادگرها به عقب انتقال داده شوند. با مقر گردان تماس گرفتم و احوالات منطقه رو جویا شدم. 🏔 ارتفاعات قلاویزان به شدت درگیر بودند و سمت راست ما که کله قندی بود، زیر شدیترین آتش توپخانه و کاتیوشا و انواع خمپاره‌ها قرار داشت. 💥 منورها آسمان منطقه رو روشن کرده بود، کاملا عراقیها غافلگیر شده بودند. 🔷 در سه جبهه مورد هجوم نیروهای دلاور ایرانی قرار گرفته بودند و سردرگم بودند همینطور آتش بر سر ما میبارید... @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein 💠 عملیات کربلای یک، منطقه عمومی مهران و ارتفاعات قلاویزان و کله قندی و شهر مهران، مقابل شهر زِرباتیه عراق 🔹 قسمت دهم (۶) ✉️ ارسالی از رزمنده و عزیز و گرامی جناب آقای 🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹
هوا بس ناجوانمردانه سرد است اما است دیگر... دارد. ☝️ 🍃 کانال شهیدمدافع حرم ابا حنانه روح الله طالبی اقدم https://eitaa.com/abahannane 🕊🌺
یا رب نصیب هیچ غریبی دگر مکن داغی که گیسوان حسن را سپید کرد... @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein 🏴 ❤️ یا زهرا (س)
🕊 پیکر شهید #مدافع_حرم #شهید_سید_سلیم_حسینی از لشگر فاطمیون بر دستان مردم ولایت مدار و انقلابی شهرستان شهریار تشییع و خاکسپاری شد. شهید سید سلیم حسینی در سال ۹۴ در دفاع از حرم و حریم آل الله در سوریه به شهادت رسید که پیکر مطهرش پس از ۳ سال تفحص در مناطق درگیری سوریه کشف و به آغوش خانواده اش در شهریار بازگشت. مردم ولایت مدار و با بصیرت شهرستان شهریار صبح دوشنبه ۹۷/۱۱/۰۸ با تشریفات خاصی پیکر این شهید را از مقابل مسجد صاحب الزمان (عج) بخش اسکمان شهریار تا آستان امامزاده عبدالله اسکمان تشییع و خاکسپاری کردند. @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein 🌹 روحش شاد
❤️ امشب به یاد صلواتی ختم کنیم...❤️ برای برگشت پیکر و دیگر شهدا ۱۴ صلوات و برای باخبر شدن از وضعیت و برگشتن ، ۱ آیت الکرسی بخوانید و هدیه کنید به آقاجان امام رضا (ع) 🌹 برای پیروزی رزمندگان، آسودگی و سلامتی مرزدارانمان دعا بفرمایید ۵ امن یجیب... 🌹 برای سلامتی خاله ی بانو سحر دعا بفرمایید. ۵ امن یجیب... ✅ صلوات ها ختم شد، از همه قبول باشه ✅ شبتون بخیر و زهرایی التماس دعای شهادت دارم 🌹 🌼🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍃🌺 #استاد_پناهیان : 🚫 خیال نکنیم اگر راضی نباشیم بهتر می‌توانیم دعا کنیم و اگر شاکی باشیم خدا بهتر مشکلات ما را می‌بیند. ☺️ لبخند زدن در اوج مشکلات و راضی بودن در هنگام دعا، رمز گشایش است. سلام روزتون بخیر 🌹 @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein
خب بعضی موقع ها انسان ها برای رسیدن به کشور خاصی یا گرفتن اقامت در جایی، خیلی خودشون رو به آب و آتش می زنند و بالاخره هم تعدادیشون میرسند. این بین تعدادی هم برگه ی اقامت یه جای دیگه رو میخوان که تنها با #شهادت میسر میشه. اِن شاءالله پرواز با موفقیت 😉❤️ #اللهم_الرزقنا_شهادت_فی_سبیلک
🌷🍃🌷🍃🌷 🍃🌷 🌷 🚫 خواندن این مجموعه برای دوستان کم طاقت و کم سن و سال پیشنهاد نمی شود. 🚫 🔷 یک بار وقتی در اثر درد ضربات شلاق بیهوش شدم و دوباره چشم باز کردم، خودم را در داخل اتاقی که در آن یک میز و صندلی بود، دیدم. پشتم به شدت درد می کرد و زخم هایم می سوخت. 😔 از وحشت و ترس خود را به دیوار چسباندم تا اگر دوباره برای شکنجه آمدند، پشتم از ضربات شلاق درامان بماند؛ از شدت خستگی چشم هایم را نمی توانستم باز کنم، صدای پایی شنیدم. چشم هایم را نیمه باز نگه داشتم، دیدم مأموری وارد شد خدا عذابش را زیاد کند چشم هایم را کاملاً بستم و به خدا توکل کردم.    🚶 مدتی ایستاد و رفت، طولی نکشید که دوباره بازگشت و باتومی در دست داشت؛ جلو آمد و مرا کتک زد؛ وحشی و نامتعادل به نظر می آمد، هرچه می پرسید اظهار بی اطلاعی می کردم. اثر باتوم برقی بر روی نقاط حساس بدن از جمله گوش، لب و دهان به قدری دردناک بود که کاملاً بی حس و بی نفس می شدم.     😓 یک مرتبه، مرا بر روی تختی خواباندند و دست ها و پاهایم را از طرفین بستند، وقتی شکنجه گر وارد اتاق شد، سیگار روشنی بر لب داشت، بلافاصله آن را روی دستم خاموش کرد و همراه با ضجه و ناله من به مسخره گفت «آخ! سیگارم خامومش شد!» و دوباره سیگار دیگری روشن کرد، این بار آن را بر روی جاهای حساس بدنم خاموش کرد که از تمام سلول هایم درد برخواست.     📆 حدود ۱۶ روز از بدترین و وحشتناک ترین شکنجه ها را تحمل کردم، ولی هنوز چیزی یا مطلب درخور و با اهمیتی به ماموران نگفته بودم؛ و این امر سخت بر مأموران و بازجوها گران آمد. از این رو دست به کاری کثیف و غیرانسانی و خباثت آمیز زدند؛ دختر دومم را که به تازگی به عقد جوانی درآمده بود دستگیر و به کمیته نزد من آوردند. 👥 آنها فکر می کردند با چنین اقدامی و ایجاد فشار روحی و روانی، مقاومت مرا در هم شکسته و مرا به حرف درمی آورند زهی خیال باطل! hawzah.net @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein مبارز انقلابی که در ۲۷ آبان ماه سال ۹۵ به ملکوت اعلی پیوست. 🔹 قسمت چهارم 🔸 🌷 🍃🌷 🌷🍃🌷🍃🌷
🌨 برف، سردشان نمی‌کرد! بس که گرمِ ایمان بود وجودشان... ☃ @aks_jebhe ❄️
بیهوده وَرق میخورَداین دفترِ خالی این غفلتِ مشهور به تقویمِ جلالی هرجا بِگُریزم،غمِ تو زودترآن جاست ازگریه پُرم،ای همه جا،جایِ تو خالی #شهید_روح الله_طالبی❤️ کانال شهیدمدافع حرم ابا حنانه روح الله طالبی اقدم https://eitaa.com/abahannane🕊🌺
🍃🌸🍃🌸🍃 🌸🍃 🍃 🌊 💠 از کجا و توسط چه کسی تماس گرفته بودند نمی‌دانم، اما حاج احمد خیلی ناراحت آمد و گفت که مردم از سرما داخل شهر دارند می­لرزند، سریع بروید از هر جا می‌تونید چادر تهیه کنید. 🛩 بالگردهای ما به دلیل کوهستانی بودن منطقه و عدم امکان ارتفاع بالای پرواز قادر به پرواز شبانه نبودند، شهید کاظمی‌با توکل بر خدا اجازه پرواز رو دادند. بالگردها شبانه به کرمان رفتند تا چادر بیاورند که برای اولین بار این پرواز در شب رقم خورد تا بتوان عملیات امداد رسانی رو تکمیل کرد. ✅ در مجموع ۶۰۰ سورتی پرواز انجام شد که در طول این مدت خلبان‌ها در محل عملیات امداد و نجات استراحت می­کردند و خلبانی تعویض نشد. تمام هم و غمش این بود که فشار از روی مردم با سرعت هرچه بیشتر برداشته شود. 🔷 یک روز شهید کاظمی‌آمد و گفت بچه ها این کنسروها و کمک‌های مردمی‌رو که مردم داده اند، برای این‌هایی است که داخل شهر هستند … امکان نداشت از این کمک‌های مردمی‌ استفاده بکند حتی آب خوردن. یک ماشین وانت رسید برای تخلیه کنسروها، سه یا چهارتا بچه ۴ یا ۵ ساله عقب وانت بودند با صورت‌های خاک آلود. 👤 به راننده وانت گفتم : میشه این بچه‌ها رو بگذارید جلو بخوابند که بتونیم تعداد بیشتری کنسرو رو بار بزنیم. 😔 راننده که پدر یا از بستگان آن­ها بود با اشاره­ دست و صورت به ما  گفت : همه شان مرده اند… حاج احمد همین جور که پای بالگرد ایستاده بود صورتش رو گرفت و از اونجا دور شد… لحظات سختی بر او گذشت. روزی که می‌خواستیم از بم خارج بشویم گفت : 🌺 آقا رضا بگردید داخل هواپیما کنسرو یا نان نمانده باشد که متعلق به مردم باشد و امروز که داریم بم را ترک می‌کنیم این­ها داخل هواپیما مانده باشد. 🔷 این قدر حساس بود که کمک‌های مردمی‌را فقط مردم زلزله زده استفاده کنند. 🌐 منبع : shahidkazemi.ir @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein 🔻 قسمت سی و نهم 🔺 🍃🌸 🌹 📋 خاطره بم : ۱۳۳۷، نجف آباد - اصفهان : ۱۳۸۴، ارومیه 🍃 🌸🍃 🍃🌸🍃🌸🍃