eitaa logo
به یاد شهید محسن حججی
859 دنبال‌کننده
8.3هزار عکس
1.5هزار ویدیو
39 فایل
آرزویم، آرزوی زینب است جان ناچیزم، فدای زینب است... شهادت، شهادت، شهادت آرزومه... به یاد شهیدان سردار حاج قاسم سلیمانی، دانشمند هسته ای محسن فخری زاده، محسن حججی، نوید صفری، صادق عدالت اکبری، حامد سلطانی تاریخ تاسیس: ۱۳۹۷.۰۱.۲۹
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃🌸🍃🌸🍃 🌸🍃 🍃 🌾 💥 حساسیت فوق العاده ای نسبت به مصرف بیت المال داشت، همیشه نیروها را به پرهیز از اسراف سفارش می کرد و می گفت : 🔴 وسایل و امکاناتی را که مردم مستضعف در این دوران سخت زندگی جنگی تهیه می کنند و به جبهه می فرستند بیهوده هدر ندهید. ☺️ آنچه می گفت عامل بود، به همین جهت گفتارش به دل می نشست. hawzah.net @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein 🔻 قسمت بیست و یکم 🔺 🍃🌸 🌹 : ۱۳۳۶، اصفهان : ۶۵/۱۲/۰۸ 🍃 🌸🍃 🍃🌸🍃🌸🍃
🍃🌸🍃🌸🍃 🌸🍃 🍃 🌾 🌹 حاج حسین معتقد به نظم و ترتیب در امور و رعایت انضباط نظامی بود و از اهتمام به آموزش نظامی برادران و تربیت کادرهای کارآمد غافل نبود. 🌙 نیمه های شب اغلب از آسایشگاهها و محلهای استقرار نیروی لشکر سرکشی نموده و حتی نحوه خوابیدن آنها را کنترل می کرد. ☺️ گاه، اگر پتوی کسی کنار رفته بود با آرامش تمام آن را بر روی او می کشید. او به وضع تدارکات رزمندگان به صورت جدی رسیدگی می کرد. 💫 شهید خرازی یک عارف بود. همیشه با وضو بود. نمازش توام با گریه و شور و حال بود و نماز شبش ترک نمی شد. او معتقد بود : 👈 هرچه می کشین و هرچه که به سرمان می آید از نافرمانی خداست و همه، ریشه در عدم رعایت حلال و حرام خدا دارد. hawzah.net @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein 🔻 قسمت بیست و دوم 🔺 🍃🌸 🌹 : ۱۳۳۶، اصفهان : ۶۵/۱۲/۰۸ 🍃 🌸🍃 🍃🌸🍃🌸🍃
🍃🌸🍃🌸🍃 🌸🍃 🍃 🌾 #دوست_دارم_شهید_بشم 📸 تصویری از توصیه و دستنوشته #شهید_نوید_صفری_طلابری به خواندن زیارت عاشورا ❤️ زیارت عاشورا را بخوانید و ازطرف من به ارباب ابراز ارادت کنید. 😉 حتما هرکجا باشم خود را در کنار شما خواهم رساند. @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein 🔻 قسمت نوزدهم 🔺 🌹 #مدافع_حرم #تاریخ_ولادت : ۶۵/۰۴/۱۶، تهران #تاریخ_شهادت : ۹۶/۰۸/۲۰، بوکمال #شهید_بی_سر 🍃 🌸🍃 🍃🌸🍃🌸🍃
🍃🌸🍃🌸🍃 🌸🍃 🍃 #او_را_از_آستین_خالی_دستش_بشناس 💥 دقت فوق العاده ای در اجرای دستورات الهی داشت و این اعتقاد را بارها به زبان می آورد که : ✅ سهل انگاری و سستی در اعمال عبادی تاثیر نامطلوبی در پیروزیها دارد. 🚨 دائماً به فرماندهان رده های تابعه سفارش می کرد که در امور مذهبی برادران دقت کنند. ☺️ همیشه لباس بسیجی بر تن داشت و در مقابل بسیجی ها، خاکی و فروتن بود. صفا، صداقت، سادگی و بی پیرایگی از ویژگیهای او بود. hawzah.net @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein 🔻 قسمت بیست و سوم 🔺 🍃🌸 #شهید_حسین_خرازی 🌹 #دفاع_مقدس #تاریخ_ولادت : ۱۳۳۶، اصفهان #تاریخ_شهادت : ۶۵/۱۲/۰۸ 🍃 🌸🍃 🍃🌸🍃🌸🍃
🍃🌸🍃🌸🍃 🌸🍃 🍃 🌾 🌷 من به خاطر علاقه ای که به سبک زندگی شهدا و فرهنگ ايثار و شهادت داشتم هميشه به گلزار شهدا سر می زدم. در اين سال ها هم که شهدای مدافع حرم زياد شدند، يکی از کارهايم اين بود به قطعه شهدای هم سر بزنم. 🔷 در همين رفت و آمدها با خانواده شهيد مدافع حرم رسول خليلي در سر مزارش آشنا شدم و با مادرشان رفت و آمد پيدا کردم. عيد غدير پارسال (۹۵) هم با مادر شهيد خليلی همراه شدم و سر مزارش شربت و شيرينی پخش کرديم. ☺️ آن روز انگار آقا نويد هم سر مزار رسول حضور داشتند، اما ما آن موقع همديگر را نه ديده بوديم نه می شناختيم. بعدها آقا نويد برايم تعريف کرد همان روز که سر مزار بوده، با پدر شهيد خليلی همصحبت می شود و از او می پرسد حکمتش چيست مزار اين شهيد هميشه اين قدر شلوغ است؟ 🌹 پدر آقا رسول هم می گويد : رسول خيلی اخلاص و کرامت داشت و خيلی ها حاجت روا از سر مزارش بر می گردند. 🔸 آقا نويد هم همانجا رو به سنگ مزار آقا رسول می گويد من که با شما اين همه رفيقم و ارادت دارم، کاری کن که يک دختر مناسبی برای ازدواج برای من هم پيدا بشود. ✅ بعد دقيقا در همين هفته خاله آقا نويد و مادر من که از دوستان قديمی بودند، بعد از ۱۵ سال همديگر را پيدا می کنند و شش روز بعد از عيد غدير مراسم خواستگاری ما برگزار شد. magiran.com @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein 🔻 قسمت بیستم 🔺 ✍ به نقل از همسر 🌹 : ۶۵/۰۴/۱۶، تهران : ۹۶/۰۸/۲۰، بوکمال 🍃 🌸🍃 🍃🌸🍃🌸🍃
🍃🌸🍃🌸🍃 🌸🍃 🍃 🌾 🌹 او با آنکه یک دست بیشتر نداشت ولی با جنب و جوش و تلاش فوق العاده اش هیچ گاه احساس کمبود نمی کرد. ✅ برای تأمین و تدارک نیروهای رزمنده در خط مقدم جبهه، تلاش فراوانی می نمود. 💠 در بسیاری از عملیات ها حاج حسین مجروح شد. اما برای جلوگیری از تضعیف روحیه همرزمانش حاضر نمی شد به پشت جبهه انتقال یابد. hawzah.net @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein 🔻 قسمت بیست و چهارم 🔺 🍃🌸 🌹 : ۱۳۳۶، اصفهان : ۶۵/۱۲/۰۸ 🍃 🌸🍃 🍃🌸🍃🌸🍃
🍃🌸🍃🌸🍃 🌸🍃 🍃 🌾 🌹 سردار دلاوری که همواره در عملیات ها پیشقدم بود و اغلب اوقات شخصاً به شناسایی می رفت. در هر شرایطی تصمیمش برای خدا و در جهت رضای حق بود. 💫 او یار حسین زمان، عاشق جبهه و جبهه ای ها بود و وقتی به خط مقدم می رسید گویی جان دوباره ای می یافت؛ شاد می شد و چهره اش آثار این نشاط را نمایان می ساخت. ☺️ شهید خرازی پرورش یافته مکتب حسین (ع) و الگوی وفاداری به اصول و ایستادگی بر سر ارزشها و آرمانها بود. جان شیفته اش آنچنان از زلال مکتب حیات بخش اسلام و زمزمه خلوص، سیراب شده بود که کمترین شائبه سیاست بازی و جاه طلبی به دورترین زاویه ذهنش راه نمی یافت. hawzah.net @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein 🔻 قسمت بیست و پنجم 🔺 🍃🌸 🌹 : ۱۳۳۶، اصفهان : ۶۵/۱۲/۰۸ 🍃 🌸🍃 🍃🌸🍃🌸🍃
🍃🌸🍃🌸🍃 🌸🍃 🍃 🌾 💫 شبی که قرار بود خانواده آقا نويد به خواستگاری ام بيايند من به دلم افتاد عکس را در اتاقم بگذارم. 🌺 آقا نويد که برای صحبت وارد اتاق من شدند، چشمشان به عکس شهيد خليلی افتاد و کلا جلسه اول صحبت های ما، درباره ارادت مان به مخصوصا شهيد خليلی بود. 😍 برای هردوی ما اين عنايت يک مهر تاييد بود. magiran.com @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein 🔻 قسمت بیست و یکم 🔺 ✍ به نقل از همسر 🌹 : ۶۵/۰۴/۱۶، تهران : ۹۶/۰۸/۲۰، بوکمال 🍃 🌸🍃 🍃🌸🍃🌸🍃
🍃🌸🍃🌸🍃 🌸🍃 🍃 🌾 💠 در عملیات کربلای ۵، زمانی مه در اوج آتش توپخانه دشمن، رساندن غذا به رزمندگان با مشکل مواجه شده بود، خود پیگیر جدی این کار شد، که در همان حال خمپاره ای در نزدیکی اش منفجر شد و روح عاشورایی او به ملکوت اعلی پرواز کرد و این سردار بزرگ در روز هشتم اسفند ماه ۶۵ در جوار قرب الهی ماوا گزید. 🌷 این شهید سرافراز اسلام با علو طبع و همت والایی که داشت هلال روشن مهتاب قلبش، هرگز به خسوف نگرایید و شکوفه های سفید نهال وجودش را آفت نفس، تیره نگردانید. ❤️ در لباس سبز و میقات مسجد، مُحرِم شد، در عرفات جبهه وقوف کرد و در منای شلمچه و مسلخ عشق، جان به جان آفرین تسلیم نمود. روحش شاد 🌹 hawzah.net @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein 🔻 قسمت بیست و ششم 🔺 🍃🌸 🌹 : ۱۳۳۶، اصفهان : ۶۵/۱۲/۰۸ 🍃 🌸🍃 🍃🌸🍃🌸🍃
🍃🌸🍃🌸🍃 🌸🍃 🍃 🌾 👤 به من گفت تا حالا دوبار به سوريه اعزام شدم و باز هم اگر فرصتش پيش بيايد، می روم. من هم گفتم اگر من جای شما بودم همين کار را می کردم و حتما می رفتم. ✅ بعد هم که صحبت مراسم نامزدی و صيغه محرميت مطرح شد و خود آقا نويد پيشنهاد کردند سر مزار دايی شهيدشان، مراسم را بگيريم و در مراسم ما مادر شهيد خليلی هم حاضر بودند. 😍 البته آقا نويد يک روز قبل از مراسم آمده بود به گلزار شهدا و همه را هم به مراسم مان دعوت کرده بود. بعد هم از من خواست سر خطبه عقد دعا کنم شهيد بشود. 🔶 من گفتم شهادت که سعادت است، اما من کلمه زود را نمی گويم. گفتم اِن شاءالله وقتی به اوج مقام بندگی رسيدی و امام حسين (ع) بیتاب ديدارت شد، شهيد می شوی. بعد باز هم تاکيد کردم کلمه زود را نمی گويم. اگر می خواهی زودتر اين اتفاق بيفتد بايد تلاش کنی زودتر به اين جايگاه برسی. 🌹 ايشان هم گفت : اِن شاءالله که می رسم، اِن شاءالله که حضرت زهرا (س) خودش نظر می کند و می رسم. magiran.com @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein 🔻 قسمت بیست و دوم 🔺 ✍ به نقل از همسر 🌹 : ۶۵/۰۴/۱۶، تهران : ۹۶/۰۸/۲۰، بوکمال 🍃 🌸🍃 🍃🌸🍃🌸🍃
🍃🌸🍃🌸🍃 🌸🍃 🍃 🌾 #او_را_از_آستین_خالی_دستش_بشناس 🚨 از مردم می‌خواهم که پشتیبان ولایت فقیه باشند، راه شهدای ما راه حق است، اول می‌خواهم که آنها مرا بخشیده و شفاعت مرا در روز جزا کنند و از خدا می‌خواهم که ادامه‌دهنده راه آنها باشم. 💫 آنهایی که با بودنشان و زندگی‌شان به ما درس ایثار دادند. با جهادشان درس مقاومت و با رفتنشان درس عشق به ما آموختند. 🔴 از مسئولین عزیز و مردم حزب‌الهی می‌خواهم که در مقابل آن افرادی که نتوانستند از طریق عقیده، مردم را از انقلاب دور و منحرف کنند و الان در کشور دست به مبارزه دیگری از طریق اشاعه فساد و فحشا و بی‌حجابی زده‌اند؛ 👈 در مقابل آنها ایستادگی کنید و با جدیت هرچه تمامتر جلو این فسادها را بگیرید. navideshahed @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein 🔻 قسمت بیست و هفتم 🔺 ✍ #وصیت_نامه اول 🍃🌸 #شهید_حسین_خرازی 🌹 #دفاع_مقدس #تاریخ_ولادت : ۱۳۳۶، اصفهان #تاریخ_شهادت : ۶۵/۱۲/۰۸ 🍃 🌸🍃 🍃🌸🍃🌸🍃
🍃🌸🍃🌸🍃 🌸🍃 🍃 🌾 💥 شب عيد غدير من خواب ديدم جايی هستم که برايم آشنا نبود. يک فضای طاق مانندی داشت و مزار سه شهيد گمنام زير اين طاق قرار داشت. روی هر مزار هم يک پارچه سفيد کشيده بودند. من تک تک پارچه هار ا کنار زدم. ديدم روی هر مزار نوشته اند شهيد گمنام. 💠 اما مزار سوم يک عکس هم داشت که در خواب انگار به من گفتند اين همسر توست و حاجت روا شدی. 🤔 آن موقع که من اين خواب را ديدم هيچ ذهنيتی از آينده نداشتم، اما وقتی که با آقا نويد آشنا شدم، برايش خوابم را تعريف کردم و گفتم فکر کنم عاقبتت شهادت است. نويد هم خيلی خوشحال شد. اما من همان موقع گفتم ولی گمنام نشوي ها. گفت نه اِن شاءالله که برمی گردم. 🕊 وقتی خبر شهادت نويد رسيد و ما از او بی خبر بوديم من نگران اين بودم گمنام بشود، اما نويد به قولش وفا کرد و برگشت. 😔 بعد هم که شنيدم او همراه دو رزمنده سوری بعد از شهادت در بوکمال دفن شده بود که نيروهای ايرانی پيکرش را تفحص کرده و برگردانده بودند. انگار همان خواب من تعبير شده باشد. magiran.com @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein 🔻 قسمت بیست و سوم 🔺 ✍ به نقل از همسر 🌹 : ۶۵/۰۴/۱۶، تهران : ۹۶/۰۸/۲۰، بوکمال 🍃 🌸🍃 🍃🌸🍃🌸🍃
🍃🌸🍃🌸🍃 🌸🍃 🍃 🌾 😔 استغفرالله، خدایا امان از تاریکی و تنگی و فشار قبر و سوال نکیر و منکر در روز محشر و قیامت، به فریادم برس. ❤️ خدایا دل شکسته و مضطرم، صاحب پیروزی و موفقیت تو را می‌دانم و بس. و بر تو توکل دارم. خدایا تا زمان عملیات، فاصله زیادی نیست، خدایا به قول امام خمینی [ره] تو فرمانده کل قوا هستی، خودت رزمندگان را پیروز گردان، شر مدام کافر را از سر مسلمین بکن. 🌹 خدایا! از مال دنیا چیزی جز بدهکاری و گناه ندارم. خدایا! تو خود توبه مرا قبول کن و از فیض عظمای شهادت نصیب و بهره‌مندم ساز و از تو طلب مغفرت و عفو دارم ... 😔 می‌دانم در امر بیت المال امانتدار خوبی نبودم و ممکن است زیاده‌روی کرده باشم، خلاصه برایم رد مظالم کنید و آمرزش بخواهید. والسلام حسین خرازی - ۶۵.۱۰.۰۱ navideshahed @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein 🔻 قسمت بیست و هشتم (آخر) 🔺 ✍ دوم 🍃🌸 🌹 : ۱۳۳۶، اصفهان : ۶۵/۱۲/۰۸ 🍃 🌸🍃 🍃🌸🍃🌸🍃
🍃🌸🍃🌸🍃 🌸🍃 🍃 🌾 ✍ بسمه تعالی وصیت نامه پر از زحمات مختصر عرض که برای شما زحمات زیادی دارد سلام علیکم خدمت خوانندگان این متن اول‌ از همه این‌که بنده برای جهاد حرکت کردم و اگر در حین کار خداوند منت نهاد و سطح توفیق حقیر را بالا برد و اِن شاء الله از من در مورد شهادت پرسید و به اذن خودش لبیک گفتم از شما درخواست دارم. 🔹 اول ‌از همه اگر پیگیری بازگشت یعنی اگر جسمی از گناه لبریز برگشت او را به حرم اباالجواد (ع) حضرت علی بن موسی‌الرضا (ع) ببرید و طواف دهید طوری که پیکر ضریح را ببیند. 🔸 دوم اینکه حقیر را با لباس پاکیزه سبز پاسداری که دارم دفن کنید اگر شد بدون غسل. 🔹 سوم اینکه محل دفن و مدفن حقیر پشت سر و پهلوی شهید رسول خلیلی باشد اگر شد در باغچه کناری چسبیده به رسول. این را به مسئولین بگویید که اگر مخالفت کنند حلال نمی‌کنم اگر نشد پشت رسول در وسط راه که زیر پای زائران شهدا و رسول باشم طوری که مزارم با زمین هم‌سطح باشد امیدوارم که میسر باشد. tnews.ir @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein 🔻 قسمت بیست و چهارم 🔺 ✍ : ۶۵/۰۴/۱۶، تهران : ۹۶/۰۸/۲۰، بوکمال 🍃 🌸🍃 🍃🌸🍃🌸🍃
🍃🌸🍃🌸🍃 🌸🍃 🍃 🌾 ❤️ خداوندا! 😔 این حدیث قدسی تو مرا به لرزه انداخت و می‌دانم که کم‌گویی و زیادگویی و بزرگ‌نمایی و کذب در تو راه ندارد و برای همین، صحت این حدیث مرا تکان داد و تو می‌فرمایی : «یا موسی بن عمران!‌ ای موسی پسر عمران! دروغ می‌گوید کسی که می‌گوید مرا دوست دارد و تا صبح در خواب غفلت است.» 🌷 خدایا ما عمری دروغ گفتیم و در خواب بودیم و تمام بهانه ما این بود که اگر شب بیدار بمانیم و نماز بخوانیم، یا نماز صبح می‌گذرد و خواب می‌مانیم یا فردا در محل کار کسل هستیم و خسته و خلاصه تمام برنامه زندگی‌مان به هم می‌ریزد و حالا غافل از این‌که تمام نیرو از توست، تمام زندگی‌مان توست و تمام کارها در دست توست. 🍂 آری خدا، نتوانستیم تمیز دهیم و بفهمیم که اگر ساعتی در شب بیدار بمانیم، راحت می‌توانیم این کسر خواب را در میان روز جبران کنیم و به راحتی ساعت بدن تغییر می‌کند و بعد از مدتی عادت می‌کنیم. ✅ همان‌طور که در رمضان شب‌ها عموما بیدار هستیم و روزها به کار می‌پردازیم و بعد از ظهرها استراحت می‌کنیم و خوش به حال کسانی‌که زندگی کل سال خود را به این ترتیب می‌گذرانند، مانند دوست و استاد گرامی خود که نه تنها شب بیدار بود، بلکه بعد از نماز هم بیدار می‌ماند و معتقد بود روزی را در بین الطلوعین تقسیم می‌کنند یا آن جمله معروف آیت‌الله بهجت که می‌فرماید : 💫 برای نماز شب فقط کافی است ساعت خواب و بیداریت را کمی تغییر دهی، مطمئن باش نمی‌میری. 😔 آری،‌ ای خدا! ما ترس از مردن، از کم‌خوابی داریم، در حالی‌که خواب باعث غفلت‌های ما شده! پس به تو پناهنده می‌شوم از خواب، از غفلت، از حقه‌های دشمنانم و از تو می‌خواهم که روزی‌ام کنی که با تو مناجات کنم و نماز گزارم و لذت مناجات و عبادات و فهم و درک آن‌را به من بدهی اِن‌شاءلله... پنج تیر ۱۳۹۴ imna.ir @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein 🔻 قسمت بیست و پنجم 🔺 ✍ دست نوشته ی : ۶۵/۰۴/۱۶، تهران : ۹۶/۰۸/۲۰، بوکمال 🍃 🌸🍃 🍃🌸🍃🌸🍃
🍃🌸🍃🌸🍃 🌸🍃 🍃 🌾 ما زِ یاران چشم یاری داشتیم خود غلط بود آنچه می‌پنداشتیم آه ای خدا به هرکه غیرِ تو دل بستم عاقبت دیدم که حاصلی ندارد و باز تویی که می‌مانی. ❤️ خدایا خود می‌دانی در حالی به این امر اعتراف می‌کنم که نه کسی مرا رنجانده و آزار داده و یا خلف وعده کرده و خیانت. 💫 در حالی می‌نویسم که همه به لطف تو بهترین رفتارها و رفاقت را با من دارند. آری خدا اما باید بگویم و گردن من است که بگویم تو فقط می‌مانی و این تو هستی که مهربان‌تر از پدر و مادرم هستی. 👤 و هر که ساعتی و یا روزهایی و یا سالی با او رفاقت کردم و احساس کردم می‌توان روی آن حساب کرد. سریع او را از دست دادم. شاید این لطف تو بود و من از این منظر به او نگاه می‌کنم که تو او را از من گرفتی که من فقط به تو دل ببندم و از این بابت کمال تشکر را دارم. 👈 زیرا تمام این دوستی‌ها قراردادی است و من باید این را بفهمم و این را خیلی فکر کردم تا متوجه شدم. 📆 جمعه ۹۴/۰۴/۱۲ ساعت ۱۹، ۱۶ رمضان 🔹 (بخش اول) harimeharam.ir @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein 🔻 قسمت بیست و ششم 🔺 ✍ 🌹 : ۶۵/۰۴/۱۶، تهران : ۹۶/۰۸/۲۰، بوکمال 🍃 🌸🍃 🍃🌸🍃🌸🍃
🍃🌸🍃🌸🍃 🌸🍃 🍃 🌾 💥 خدایا من هیچ وقت تنها نبودم و هر وقت تنها شدم لحظه‌ای نگذشت که تو هم‌نشین من شدی و تمام تنهایی من را پر کردی. حالا یک همچنین رفیق و دوست خوب را آدم عاقل با چه رفاقت قراردادی می‌تواند عوض کند؟ هیهات! 💞 خدایا این تو بودی که همیشه مرا دوست داشتی نه من، من که اصلا لایق دوست داشتن تو و حتی اجازه و قادر به دوست داشتن تو نیستیم. 🌹 من ذره و تو بی‌نهایت که با ذره قادر است عشقی اندازه و در خور بی‌نهایت نشان دهد. تو هنرمند و خالق اثر و بنده حقیر مخلوق و هنر خلق شده. آیا هنر و تابلوی نقاشی می‌تواند نقاش و خالق و هنرمند خود را دوست داشته باشد. هیات! که این هنرمند و خالق اثر است که تابلوی نقاشی خود را دوست دارد و از نگاه به او لذت می‌برد. 📆 جمعه ۹۴/۰۴/۱۲ ساعت ۱۹، ۱۶ رمضان 🔹 (بخش دوم) harimeharam.ir @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein 🔻 قسمت بیست و هفتم 🔺 ✍ 🌹 : ۶۵/۰۴/۱۶، تهران : ۹۶/۰۸/۲۰، بوکمال 🍃 🌸🍃 🍃🌸🍃🌸🍃
🍃🌸🍃🌸🍃 🌸🍃 🍃 🌾 🌷 خدایا توفیقی عنایت بنده حقیر کن که دل در گرو هیچ غیر تو ندهم زِ هرچه غیر تو است استغفرالله! ❤️ قلبی مشتاق خود و زبانی گویا به ذکر خود به من عطا کن که هیچ وقت از یاد تو غافل نشود و این دل را کرمی فرمایی حرم خداست. آن را شش دانگ برای خود تسخیر کن و اجازه ورود هیچ محبتی غیر محبت خود و اولیا و ائمه معصومین خود قرار نده. 😍 خدایا تمام وجودم فدای تو و مهربانی‌های تو. تمام هستی‌ام فدای تو و امام آخر تو آن بقیه‌الله (عج). ❤️ خدایا عمرم را بگیر و به عمر آقایم بیفزای. خدایا اعضا و جوارحم را در راه خود فدا کن و استخوان‌هایم را در راه دین خود خرد کن و ایمان را با گوشت و خون من در آمیز و درآمیز و بعد گوشت و خون من را در راه دین خود فدا کن و خونم را جاری و گوشت‌هایم را له و خرد کن ولی فقط مرا به غیر خود واگذار مکن که از همه این حالات و اتفاقات سخت‌تر و تحمل ناپذیرتر است. 📆 جمعه ۹۴/۰۴/۱۲ ساعت ۱۹، ۱۶ رمضان 🔹 (بخش سوم) harimeharam.ir @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein 🔻 قسمت بیست و هشتم 🔺 ✍ 🌹 : ۶۵/۰۴/۱۶، تهران : ۹۶/۰۸/۲۰، بوکمال 🍃 🌸🍃 🍃🌸🍃🌸🍃
🍃🌸🍃🌸🍃 🌸🍃 🍃 🌾 💖 خدایا در آتش بسوزانم ولی از من رو برنگردان و به حق امام رضا (ع) نگذار دشمن من و دشمن خودت به من دسترسی پیدا کند و دلم را و ظرف وجودم را تسخیر کند. ❤️ خدایا من به واسطه سیدالشهدا (ع) از دشمن روشنم به تو پناه می‌برم و زمانی که در مجالس روضه و سینه زنی ارباب بی‌کفن حاضر می‌شوم، 😔 اشک دیده‌ای که به واسطه روضه سرازیر می‌شود را به صورت برای خوب دیدن و به سینه برای خوب خواستن و به سر برای خوب اندیشیدن می‌مالم 💫 و در آخر در سینه زنی‌ها به یاد غم حضرت زهرا (س) و حضرت زینب (س) جانم فدایشان سینه می‌زنم و به سینه می‌کوبم و به وسیله سینه‌ای که می‌زنم لانه و تخم گذاری‌ای که دشمن روشن من در سینه و قلب من کرده است را خراب می‌کنم و لانه و تخم او را از دل و سینه به بیرون می‌ریزم و خانه‌اش را خراب می‌کنم و همیشه به حمدلله مؤثر بوده زیرا مجالس سیدالشهدا (ع) نور است که منشأ آن از حرم ایشان است و نجات است که منشأ آن از کشتی دین است. ✅ که منشأ آن از عرش است و ما به تو نزدیک می‌شویم به واسطه دوستی این پنج تن آل عبا که خامس آن‌ها در نزد آ‌ها هم عزیزترین است. 🌹 خدایا به تو توکل و توسل و تمسک می‌جویم و پناه به تو می‌برم. پناه بده مرا یا غیاث المستغیثین و یا اله العالمین و یا ولی المومنین... 📆 جمعه ۹۴/۰۴/۱۲ ساعت ۱۹، ۱۶ رمضان 🔹 (بخش چهارم، آخر) harimeharam.ir @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein 🔻 قسمت بیست و نهم، آخر 🔺 ✍ 🌹 : ۶۵/۰۴/۱۶، تهران : ۹۶/۰۸/۲۰، بوکمال 🍃 🌸🍃 🍃🌸🍃🌸🍃
📖 (۶۰) 🌸 شهید جنت مکان در منطقه چنیبه سفلی اهواز در خانواده ی مذهبی به دنیا آمد. پدرش کشاورزی زحمتکش و اهل خمس و زکات بود و مادرش بانویی فرهیخته حافظ و مربی قرآن بود، که به گفته خود شهید؛ صبح فرزندانش را با قرائت قرآن و سرودن شعر از خواب بیدار می کرد. حبیب ۱۹ ساله بود که جنگ شروع شد. ایشان از شروع تا پایان جنگ در جبهه حضور داشتند و به قول همسرشان همیشه در بین همکارانش معروف به "پیک جنگ" بود و خبر از جنگ می آورد. 🔶 ایشان در عملیات های مختلفی شرکت داشتند. همچنین در تیپ امام حسن (ع) و در گردان امیرالمؤمنین (ع)، جعفرطیار (ع) و در بیشتر یگان خوزستان حضور داشتند. حاج حبیب شاعر و مداح بود با خواندن شعرهای حماسی همرزمانش را تشویق به رزم می کرد. ایشان بیشتر عمر گرانبهای خود را در میدان های رزم مشغول به خدمت بودند. 💠 در مجموع نه بار مجروح شدند و ۴۵ درصد جانبازی داشتند. یک ریه و یک کلیه ایشان از کار افتاده بود و در کمر ایشان ترکش داشت و نمی توانست راحت بنشید. ✅ پس از شنیدن وجود داعش در عراق درآن جا حضور می یابد و با حضور در لشکری که زیر نظر عتبات بود تجربیات خود در دفاع مقدس را در دفاع از اسلام به کار می بندد. 😔 سرانجام در منطقه بیجی استان صلاح الدین عراق در حین انجام ماموریت در روز پنجشنبه ۲۷ فروردین سال ۹۴، با بمب و تله های انفجاری کنترل از راه دور گروهک داعش به شهادت رسیدند. ❤️ پیکر مطهرش شب تا صبح در حرم حضرت عباس (ع) بود. @Agamahmoodreza @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein : ۴۰.۰۱.۰۱ : ۹۴.۰۱.۲۷
🍃❣🕊🍃¤•¤•¤••• ✍ بسمه تعالی وصیت نامه پر از زحمات مختصر عرض که برای شما زحمات زیادی دارد سلام علیکم خدمت خوانندگان این متن اول‌ از همه این‌که بنده برای جهاد حرکت کردم و اگر در حین کار خداوند منت نهاد و سطح توفیق حقیر را بالا برد و اِن شاء الله از من در مورد شهادت پرسید و به اذن خودش لبیک گفتم از شما درخواست دارم : 🔹 اول ‌از همه اگر پیکری بازگشت یعنی اگر جسمی از گناه لبریز برگشت او را به حرم اباالجواد (ع) حضرت علی بن موسی‌الرضا (ع) ببرید و طواف دهید طوری که پیکر ضریح را ببیند. 🔸 دوم اینکه حقیر را با لباس پاکیزه سبز پاسداری که دارم دفن کنید اگر شد بدون غسل. 🔹 سوم اینکه محل دفن و مدفن حقیر پشت سر و پهلوی شهید رسول خلیلی باشد اگر شد در باغچه کناری چسبیده به رسول. این را به مسئولین بگویید که اگر مخالفت کنند حلال نمی‌کنم اگر نشد پشت رسول در وسط راه که زیر پای زائران شهدا و رسول باشم طوری که مزارم با زمین هم‌سطح باشد امیدوارم که میسر باشد. ✍ : ۶۵/۰۴/۱۶، تهران : ۹۶/۰۸/۱۸، بوکمال tnews.ir @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein •••¤•¤•¤🍃🕊❣🍃
حالا که نزدیک به روز آمدنت هستیم علیرضا؛ دلمان بیشتر برایت تنگ میشود، چرا که حالا به دوستان شهیدت پیوستی... جامانده بودی از قافله ی عشق و شهادت. یادمان می آید روزی که از چنگال رژیم بعث عراق به وطن برگشتی و چشمانمان به آمدنت روشن شد. 🕊 شهادت گوارای وجودت مردِ آزاده ی جانبازِ شهید.. ، : ۴۶ : ۹۷/۰۲/۲۲ سالروز بازگشت اسرا : ۲۶ مرداد ۶۹ 🌹 پسر خاله ی گرامی مادرم
به یاد شهید محسن حججی
#شهید_محمد_حسین_حدادیان از شهدای جنایت اغتشاشگران دراویش گنابادی #شهید_امنیت شهید ایام #فاطمیه
😔 بعد‌ها وقتی لحظه شهادتش را شنیدم یاد آن صحنه عاشورا افتادم که بر پیکر امام حسین (ع) تاختند. شهادتش داستان کربلا را برایم تداعی کرد. 🔷 ابتدا با تفنگ شکاری به محمدحسین شلیک می‌کنند، بعد با همان تفنگ به سر و صورتش می‌زنند. بعد که محمدحسین دست تنها می‌ماند با قمه و هرچه در دست داشتند به جانش می‌افتند و در آخر هم با خودرو از روی بچه‌ام رد می‌شوند و این کار را تکرار می‌کنند. ✅ اگرچه دراویش وحشی، برای تاختن به جان محمدحسین نداشتند اما سوار بر خودرو بر بدن چاک چاکش تاختند و شهادت محمدحسین اینگونه غریبانه رقم خورد. 🔴 اینها نشان‌دهنده نفرت و کینه دشمنان اسلام و انقلاب است. خدا را شاکرم که بعد از ۱۴۰۰ سال ذره‌ای تنها ذره‌ای از آن دریای مصائب عاشورا را به ما نشان دادند. 🍃🌺 ، شهادت توسط داعش داخلی : ۷۴/۱۰/۲۴ : ۹۶/۰۱/۱۲، فتنه ی دراویش گنابادی، پاسداران تهران، فاطمیه دوم رزمنده ی و خادم امامزاده علی اکبر چیذر تهران - قیطریه Tasnimnews
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃 📖 (64) در سن ۱۸ سالگی با یکی از آشنایان ازدواج کرد و پس از مدتی به تهران رفت. شوهرش کارگر ساده ی کارخانه ای بود و در شرایطی که پیش رو داشت برای کمک هزینه ی زندگی و گذران آن در خانه با لحاف دوزی به شوهرش در این امر کمک می نمود. زهرا خانم زندگی خوب و آرامی را سپری می کرد، ضمن این که حالا دیگر تهران و محل زندگیش او را به عنوان خانمی محترم و زحمتکش می شناختند. 🍒حاصل زندگی شهید، سه فرزند پسر به نام های حمید، عباس و وحید است. با شکل گیری انقلاب اسلامی او نیز مانند بقیه به تظاهرات و دیگر مسائل آن روز ها می پرداخت. 📆زمان جنگ نیز به هر شکل ممکن به رزمندگان کمک می کرد از قبیل آماده کردن مواد غذایی و یا شستن لباس رزمندگان. دو روز قبل از شهادتش مسجد اعلام کرده بود تعدادی شهدای گمنام را تشییع می کنند او مثل همیشه به همراه همسایه ها در این تشییع با شکوه شرکت کرد. وقتی برگشتند هنگام اذان ظهر بود. 😔از راه که رسید فرزندش را شیر می داد و آرام آرام می گریست و به همسایه ها گفته بود خوش به حال این شهدا که آنقدر با احترام تشییع شدند، کاش روزی بیاید که من هم این لیاقت را داشته باشم، ولی دلم برای خانواده هایشان می سوزد که از فرزندانشان بی خبرند. آن روز زهرا خیلی بی تابی می کرد تا دو روز بعد، تاریخ ۱۳۶۱/۰۲/۲۵، فرزند شیرخواره اش وحید را در بغل گرفت و برای کاری از منزل خارج شد. کودک در بغل مادر خواب آلود بود. 🌺او هنگامی که از عرض خیابان عبور می کرد متوجه ماشینی می شود که سه نفر با اسلحه از شیشه های آن جایی را هدف می گیرند، نگاه به آن طرف تر می کند می بیند که ماشینی در حال عبور است که آقای کافی، پیش نماز مسجدشان در آن بود. با دیدن این صحنه او فریاد می زند : 📣منافق، منافق. که آن منافقین از خدا بی خبر زهرا را به همراه فرزندش به رگبار می بندند. او روی سنگ فرش خیابان در خون خود دست و پا می زد. مردم در حال گذر وقتی صدای تیر را می شنوند، به کمکش می شتابند. یکی از آنها تعریف می کرد : 😞وقتی کنارش رفتم او وحید را محکم به سینه می فشرد و هرچه کردم بچه را جدا کنم نتوانستم، شهید آنقدر در خون خود دست و پا زد که به فیض نایل شد و در آن هنگام بود که توانستم فرزندش را بگیرم. : ۱۳۳۰/۰۱/۰۱، روستای حیدرآباد دامغان : ۱۳۶۱/۰۲/۲۵، تهران ✍برداشت از وب سایت ستارگان پر فروغ 🌷 @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خجالت می کشم از تو نگام کن غرق افسوسم تو سر دادی تا این چادر بمونه سر ناموسم... 😭 تو رو بین سنگرا، غریب گیر آوردنت... #مدافع_حرم #شهید_محسن_حججی 🎙 مداحی #جانباز #مدافع_حرم کربلایی حبیب الله عبدالهی 🌹 #اللهم_الرزقنا_شهادت... #تاریخ_ولادت : ۷۰/۰۴/۲۱ #تاریخ_اسارت : ۹۶/۰۵/۱۶ #تاریخ_شهادت : ۹۶/۰۵/۱۸ بازگشت پیکر مطهر : ۹۶.۰۷.۰۳ خاکسپاری پیکر مطهر در نجف آباد اصفهان : ۹۶.۰۷.۰۶ @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein