eitaa logo
به یاد شهید محسن حججی
856 دنبال‌کننده
8.6هزار عکس
1.7هزار ویدیو
41 فایل
آرزویم، آرزوی زینب است جان ناچیزم، فدای زینب است... شهادت، شهادت، شهادت آرزومه... به یاد شهیدان سردار حاج قاسم سلیمانی، دانشمند هسته ای محسن فخری زاده،محسن حججی،نوید صفری،صادق عدالت اکبری،حامد سلطانی تاریخ تاسیس: 1396/05/29
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹 💫 در خدمت گرامی برادر یدالله نویدی مقدم هستیم... بنام الله پاسدار حرمت خون شهیدان 💫 با عرض سلام و ادب به حضور برادران و خواهران محترم و بزرگوار به استحضار شما عزیزان برسانم مطالبی که بعنوان خاطرات جبهه، شهدا، عملیاتها برای شما سروران بازگو‌ میکنم هیچگونه بزرگ نمایی نشده و عین حقیقت برایتان گفته و میگویم‌. ☺️ و امیدوارم که‌ این خاطرات در ذهن شما ماندگار بماند. 💠 خاطرات آزادسازی جاده پیرانشهر، به سردشت (رد شدن از کولاک و برف و یخبندان) پس از آزادی شهر میرآباد و ارتفاعات کچل‌آباد در طرح بعدی ما عملیاتی بسیار سخت ‌و سنگین پیش رو داشتیم که طی آن باید نیروها از رودخانه‌ای پر آب و خروشان رد میشدند. ✅ و یکسری از نیروها با سردار سر لشکر تو میرآباد بودند و یکسری هم برای پشتیبانی در پادگان پیرانشهر استقرار داشتند. همه چیز آماده بود که اتفاقی که نباید می‌افتاد اتفاق افتاد و آن بارش بسیار سنگین برف پاییزی در کردستان مخصوصٱ منطقه سردسیر پیرانشهر بود که‌ همه ما رو زمینگیر کرد. ❄️ برف کردستان هم که ده سانت یا بیست سانت نبود بلکه‌ حداقل نیم متر بود. 😓 کولاک و سرمای سختی راه افتاده بود و جاده بسته شده و ارتباط تیپ با شهید قمی و نیروهایش که ‌در میرآباد بودند، بطور کلی قطع شده بود و از طرف شهید گرانقدر سردار سرلشکر محمود کاوه‌ که ‌نگران شهید قمی و نیروها بودند طبیعی بود. ✅ تا اینکه‌ به همراه چند نفر توسط یک‌دستگاه تویوتا کالسکه‌‌ای که هر چهار چرخ رو زنجیر بسته بود و به همراه بنده با یک قبضه تیر بار دوشکا بطرف میرآباد حرکت کردیم‌. 🔷 وقتی در جاده قرار گرفتیم بعضی از جاها یک متر برف بود، جاهای دیگر تا دو متربرف جاده را پوشانده بود و عملا کار حرکت ما رو سخت کرده بود ساعت حدود ده صبح بود و با هر زحمتی که بود به نیمه جاده رسیده بودیم. چون خدمه تیربار دوشکا دائم هوشیار و پشت تیربار می‌ایستاد به همین دلیل دستانم با توجه به دستکش پشمی یخ زده بود. به یک سرا شیپی رسیدیم، تویوتای کالسکه‌ای جلوتر از ما حدود بیست متر فاصله داشتند؛ اما تویوتای ما دو چرخش زنجیر بسته بودیم و به‌همین دلیل حرکت ما بسیار سخت و کند بود، به سربالایی رسیدیم ارتفاع برف بسیار زیاد بود و از حرکت بازماندیم... @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein 🔹 قسمت چهارم (۱) ✉️ ارسالی از رزمنده و عزیز و گرامی جناب آقای 🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹
💠 موقعیت عکس : مهاباد، فنی و حرفه ای، اطاق فرماندهی 📆 زمان : اردیبهشت سال ۱۳۶۲ 🌹 شهید کاوه از بیمارستان مرخص و از نظر جسمی بسیار ضعیف شده بود. 🌷 🌷 🌷 🌷 @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein ✉️ ارسالی از رزمنده و عزیز و گرامی جناب آقای