🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
📖 #برگی_از_زندگی_شهدا (۳۲)
#شهید_نجاتعلی_زکوی در سال ۱۳۴۲ به دنیا آمد. فرزند دوم و پسر بزرگ خانواده بود.
🕊 در زمان شهادت دانش آموزِ سالِ آخرِ دبیرستان بود.
در عملیات خیبر سال ۱۳۶۲، که دشمن بعثی تا مرز آبادان پیشروی کرد؛ فرمانده وقت در میان جمعی از بسیجیان حضور پیدا کرد و از آنان خواست تا برای فراگیری کاربرد سلاح دوشکا آماده شوند.
✅ از میان همه رزمندگان اسلام نجاتعلی زکوی نخستین کسی بود که جهت آموزش داوطلب شد. با توجه به توان جسمی و قامت بلندی که داشت از جانب فرماندهی مورد پذیرش واقع شد.
😔 مادرم بعد از شهادت شهید همیشه چشم انتظار بود. این دنیا هیچ گاه برایش جذاب نبود به طور مداوم منتظر مسافری بود که از سفر برگردد.
😭 در روزهای آخر عمر ایشان یک کبوتری روی لبه پشت بام خانه نشسته بود.
🍂 و روزی که مادرم از دنیا رفت ما هم دیگر هیچ گاه آن کبوتر را ندیدیم و ایشان پس از ۲۵ سال تحمل رنج و دوری از فرزند شهیدش در تاریخ ۱۳۸۶/۰۲/۱۴ چشم از جهان فرو بست...
@shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein
🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹
#راوی : خواهر زاده شهید و خواهر شهید (قسمت فوت مادر شهید نقل از ایشون هست)
🍃🌹 #شهید_نجاتعلی_زکوی
✊ #دفاع_مقدس
✉️ ارسالی خواهرزاده شهید، خانم زکوی
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
🌷 مختصری از #وصیت_نامه #شهید_نجاتعلی_زکوی :
ای مردم!
مبادا امام و ولایت را فراموش کنید که برای شما گران تمام خواهد شد.
🔴 همیشه باید حامی ولایت فقیه باشیم، اگر آن را فراموش کنیم همچون زمان شاه در منجلاب فساد و گناه گرفتار خواهیم شد.
@shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein
✊ #دفاع_مقدس
✉️ ارسالی از خواهر زاده ی شهید
📜🌸📜🌸📜🌸📜🌸📜🌸📜
💫 #حاجت_روایی #نظر_لطف_شهدا
یکی از همشهریها تعریف میکند که بیماری ای داشتم که خیلی اذیت بودم.
💫 شبی در عالم خواب دیدم که یک نفر آمد و یک حبه قند به من داد و گفت این را بخور خوب میشوی.
🔷 از او سوال کردم که شما که هستی گفت که من فلانی (نجاتعلی زکوی) هستم.
از خواب بیدار شدم، جریان را به مادرم گفتم. ایشان هم به نزد مادر شهید رفتن و جریان را به ایشان گفتن، او هم چند حبه قند به مادرم داد؛ من آن را خوردم و بعد خوب شدم.
@shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein
🍂🌹 #شهید_نجاتعلی_زکوی
✊ #دفاع_مقدس
✉️ ارسالی خواهر زاده شهید
📜🌸📜🌸📜🌸📜🌸📜🌸📜