eitaa logo
به یاد شهید محسن حججی
858 دنبال‌کننده
8.6هزار عکس
1.7هزار ویدیو
41 فایل
آرزویم، آرزوی زینب است جان ناچیزم، فدای زینب است... شهادت، شهادت، شهادت آرزومه... به یاد شهیدان سردار حاج قاسم سلیمانی، دانشمند هسته ای محسن فخری زاده،محسن حججی،نوید صفری،صادق عدالت اکبری،حامد سلطانی تاریخ تاسیس: 1396/05/29
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃🌟🌙🍃¤•¤•¤•••--- 🔹چند سال قبل اتوبوسی از دانشجویان دختر یکی از دانشگاه‌های بزرگ کشور آمده بودند جنوب. ⚠️چشم‌تان روز بد نبیند... آن‌قدر سانتال مانتال و عجیب و غریب بودند که هیچ کدام از راویان، تحمل نیم ساعت نشستن در آن اتوبوس را نداشتند. وضع ظاهرشان فوق‌العاده خراب بود. آرایش آن‌چنانی، مانتوی تنگ و روسری هم که دیگر روسری نبود، شال گردن شده بود. 😫اخلاق‌شان را هم که نپرس... حتی اجازه یک کلمه حرف زدن به راوی را نمی‌دادند، فقط می‌خندیدند و مسخره می‌کردند و آوازهای آن‌چنانی بود که... 🚪از هر دری خواستم وارد شوم، نشد که نشد؛ یعنی نگذاشتند که بشود...دیدم فایده‌ای ندارد! گوش این جماعت اناث، بده‌کار خاطره و روایت نیست که نیست! باید از راه دیگری وارد می‌شدم... ناگهان فکری به ذهنم رسید... اما... سخت بود و فقط از شهدا بر‌می‌آمد...سپردم به خودشان و شروع کردم. گفتم: بیایید با هم شرط ببندیم! خندیدند و گفتند: اِاِاِ ... حاج آقا و شرط!!! شما هم آره حاج آقا؟؟؟ گفتم: آره!!! گفتند: حالا چه شرطی؟ 👤گفتم: من شما را به یکی از مناطق جنگی می‌برم و معجزه‌ای نشان‌تان می‌دهم، اگر به معجزه بودنش اطمینان پیدا کردید، قول بدهید راه‌تان را تغییر دهید و به دستورات اسلام عمل کنید. گفتند: اگر نتوانستی معجزه کنی، چه؟ گفتم: هرچه شما بگویید. گفتند: با همین چفیه‌ای که به گردنت انداخته‌ای، میایی وسط اتوبوس و شروع می‌کنی به رقصیدن!!! ادامه دارد... 🔸قسمت اول🔹 ☀️ YJC @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein ---•••¤•¤•¤🍃🌟🌙🍃
به یاد شهید محسن حججی
🍃🌟🌙🍃¤•¤•¤•••--- #کرامات_و_معجزات_شهدا 🔹چند سال قبل اتوبوسی از دانشجویان دختر یکی از دانشگاه‌های بزر
🍃🌟🌙🍃¤•¤•¤•••--- 😱اول انگار دچار برق‌گرفتگی شده باشم، شوکه شدم، اما چند لحظه بعد یاد اعتقادم به شهدا افتادم و دوباره کار را به آن‌ها سپردم و قبول کردم. دوباره همه‌شون زدند زیر خنده که چه شود!!! حاج آقا با چفیه بیاد وسط این همه دختر و... 🔰در طول مسیر هم از جلف‌بازی‌های این جماعت حرص می‌خوردم و هم نگران بودم که نکند شهدا حرفم را زمین بیندازند؟ نکند مجبور شوم...! دائم در ذکر و توسل بودم و از شهدا کمک می‌خواستم. 🚨می‌دانستم در اثر یک حادثه، یادمان شهدای طلائیه سوخته و قبرهای آن‌ها بی‌حفاظ است...از طرفی می‌دانستم آن‌ها اگر بخواهند، قیامت هم برپا می‌کنند، چه رسد به معجزه!!! 🌟به طلائیه که رسیدیم، همه‌شان را جمع کردم و راه افتادیم ... اما آن‌ها که دست‌بردار نبودند! حتی یک لحظه هم از شوخی‌های جلف و سبک و خواندن اشعار مبتذل و خنده‌های بلند دست برنمی‌داشتند و دائم هم مرا مسخره می‌کردند.... ادامه دارد... 🔸قسمت دوم🔹 ☀️ YJC @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein ---•••¤•¤•¤🍃🌟🌙🍃
به یاد شهید محسن حججی
🍃🌟🌙🍃¤•¤•¤•••--- #کرامات_و_معجزات_شهدا 😱اول انگار دچار برق‌گرفتگی شده باشم، شوکه شدم، اما چند لحظه
🍃🌟🌙🍃¤•¤•¤•••--- کنار قبور مطهر شهدای طلائیه که رسیدیم، یک نفر از بین جمعیت گفت : 😏پس کو این معجزه حاج آقا! ما که این‌جا جز خاک و چند تا سنگ قبر چیز دیگه‌ای نمی‌بینیم! به دنبال حرف او بقیه هم شروع کردند: حاج آقا باید... برای آخرین بار دل سپردم. یا اباالفضل گفتم و از یکی از بچه‌ها خواستم یک لیوان آب بدهد. آب را روی قبور مطهر پاشیدم و...تمام فضای طلائیه پر از شمیم مطهر و معطر بهشت شد... عطری که هیچ جای دنیا مثل آن پیدا نمی‌شود! همه اون دخترای بی‌حجاب و قرتی، مست شده بودند از شمیم عطری که طلائیه را پر کرده بود. طلائیه آن روز بوی بهشت می‌داد... ☘همه‌شان روی خاک افتادند و غرق اشک شدند! سر روی قبرها گذاشته بودند و مثل مادرهای فرزند از دست داده ضجه می‌زدند ... شهدا خودی نشان داده بودند و دست همه‌شان را گرفته بودند. چشم‌ها‌شان رنگ خون گرفته بود و صدای محزون‌شان به سختی شنیده می‌شد. هرچه کردم نتوانستم آن‌ها را از روی قبرها بلند کنم. قصد کرده بودند آن‌جا بمانند. بالاخره با کلی اصرار و التماس آن‌ها را از بهشتی‌ترین خاک دنیا بلند کردم ... 🚌به اتوبوس که رسیدیم، خواستم بگویم: من به قولم عمل کردم، حالا نوبت شماست، که دیدم روسری‌ها کاملا سر را پوشانده‌اند و چفیه‌ها روی گردن‌شان خودنمایی می‌کند. هنوز بی‌قرار بودند... چند دقیقه‌ای گذشت... همه دور هم جمع شده بودند و مشورت می‌کردند... پرسیدم: به کجا رسیدید؟ چیزی نگفتند. 👌سال بعد که برای رفتن به اردو با من تماس گرفتند، فهمیدم دانشگاه را رها کرده‌اند و به جامعه‌الزهرای قم رفته‌اند... آری آنان سر قول‌شان به شهدا مانده بودند ..." 🔸قسمت سوم - آخر🔹 ☀️ YJC @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein ---•••¤•¤•¤🍃🌟🌙🍃
🍃🌟🌙🍃¤•¤•¤•••--- 💔میدونی طلاییه کجاست!؟ #طلاییه سه راهی شهادته. یعنی اینجا جنازه بچه ها اینقدر روهم روهم ریخت که #رزمنده ها مجبور شدند از رو جنازه بچه ها رد شَند... 🔰تو طلائیه عراق اعلام کرد : ⚠️من تو این منطقه ۸۰۰,۰۰۰ گلوله سر فرزندان شما ریختم... @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein ---•••¤•¤•¤🍃🌟🌙🍃
#طلاییه عجب طلاییه...
🍃❣🕊🍃¤•¤•¤••• من گلی پژمرده بودم در کنار غنچه ها گل فروش ای کاش با آنها مرا هم می فروخت...💔😔 #شهادت #مدافع_حرم #شهید_صادق_عدالت_اکبری در #طلاییه #اللهم_الرزقنا_شهادت_فی_سبیلک @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein •••¤•¤•¤🍃🕊❣🍃
🍃❣🕊🍃¤•¤•¤••• 🍃🌹عکس تاریخی از آخرین عکس های شهید همت قبل از شهادت در عملیات خیبر اسفند ۶۲، #طلاییه - عملیات خیبر حضور در جمع رزمندگان گردان عمار 📸شهدایی که در عکس دیده می شوند به ترتیب از راست عبارتند از : 🌹 #شهید_مرتضی_مفاخری: کادر گردان عمار 🌹 #شهید_اسماعیل_لشگری : فرمانده گردان عمار 🌹 #شهید_ابراهیم_اصفهانی : معاون گردان عمار 🌹 #شهید_محمد_ابراهیم_همت : فرمانده لشگر ۲۷ 🌹 #شهید_علیرضا_سلیمی : (دقیق پشت سر حاج همت است) 🌹 #شهید_علی_محمد_محمدی = (نفر اول از چپ) @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein •••¤•¤•¤🍃🕊❣🍃