eitaa logo
به یاد شهید محسن حججی
860 دنبال‌کننده
8.3هزار عکس
1.5هزار ویدیو
39 فایل
آرزویم، آرزوی زینب است جان ناچیزم، فدای زینب است... شهادت، شهادت، شهادت آرزومه... به یاد شهیدان سردار حاج قاسم سلیمانی، دانشمند هسته ای محسن فخری زاده، محسن حججی، نوید صفری، صادق عدالت اکبری، حامد سلطانی تاریخ تاسیس: ۱۳۹۷.۰۱.۲۹
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃🌸🍃🌸🍃 🌸🍃 🍃 🌾 اول اخلاص و دوم صداقت دو عنصری بودند كه حاج حسين در به نيروهای تحت امر خود آموخته بود. «...وقتی می‌رويد قرارگاه تداركات بگيريد، مهمات بگيريد، دروغ نگوييد، آمار اشتباه ندهيد. ✅ هرچه توی انبار داريد بگوييد. من نمی‌خواهم اين بچه‌های مردم غذای شبهه ناك بخورند. 🚨 اگر آمار اشتباه داديد در جنگيدن آنها اثر می‌گذارد. وقتی تيربار دشمن معبر را به رگبار می‌بندد فقط خداست كه می‌تواند بچه‌ها را به سنگرهای دشمن برساند. اگر مهمات آرپی‌جی را بيش از سهم خودتان گرفتيد، بسيجی به جای اين كه آن را به تانك بزند توی هوا شليك می‌كند. آتش منطقه را می بيند و بر سدر دل او حاكم م‌شود. 😍 شما وظيفه شرعی خود را انجام دهيد. خدا بقيه كارها را درست می‌كند.» navideshahed.com @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein 🔻 قسمت سیزدهم 🔺 🍃🌸 : ۱۳۳۶، اصفهان : ۶۵/۱۲/۰۸ 🍃 🌸🍃 🍃🌸🍃🌸🍃
🍃🌸🍃🌸🍃 🌸🍃 🍃 🌾 ❤️ دوست دارم در منتهای بی‌کسی باشم در منتهای گمنامی. 💖 دوست دارم بدنم زیر آفتاب سه شبانه‌روز بماند. 💛 دوست دارم بدنم از زخم‌های جای پای دشمنان خدا و دین پر باشد و دوست دارم سرم را از پشت سر ببرند، 😔 همه این ها را دوست دارم زیرا نمی‌خواهم فردای قیامت که حضرت زهرا (س) برای شفاعت امت پدرش ظهور می‌کنند من با این جسم کم ارزش خود سالم حاضر باشم. ❤️ دوست دارم وقتی نامه عمل من باز شد و سراسر گناه بود حضرت اشاره‌ای و نگاهی به بدن من کنند و بگویند به حسینم او را بخشیدم. اِن‌شاءالله خدا ما را فردای قیامت شرمنده حضرت ام‌ابیها (س) قرار ندهد. 🌹 به ما رحم کن ای ارحم الراحمین! و ای ستارالعیوب! و ای غفار الذنوب!» ⏰ ساعت ۲۰، ۹۴/۱۰/۲۲ @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein 🔻 قسمت دهم 🔺 🍃🌸 🌹 : ۶۵/۰۴/۱۶، تهران : ۹۶/۰۸/۲۰، بوکمال 🍃 🌸🍃 🍃🌸🍃🌸🍃
🍃🌸🍃🌸🍃 🌸🍃 🍃 🌾 🛤 جاده مى رسيد به خط بچه هاى لشكر بيست و پنج. فكر مى كردم اينا چى جورى از اين جاده ى درب و داغون مى رن و مى آن؟ دو طرف جاده پر بود از تويوتاهاى تو گِل مانده يا خمپاره خورده. 🚶 حسين رفت طرف يكيشان. يك چيزى از روى زمين برداشت، نشانمان داد : 🍒 ببين. قبلاً كمپوت بوده. پرت كرد آن طرف. گفت : همين امشب دستگاه مى آرى، اين جاده رو صاف مى كنى، درستش مى كنى. باز گفت : 🔴 نگى جاده ى لشكر ما نيست يا اونا خودشون مهندسى دارن ها. درستش كن، انگار جاده ى لشكر خودمون باشه. navideshahed.com @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein 🔻 قسمت چهاردهم 🔺 🍃🌸 🌹 : ۱۳۳۶، اصفهان : ۶۵/۱۲/۰۸ 🍃 🌸🍃 🍃🌸🍃🌸🍃
🍃🌸🍃🌸🍃 🌸🍃 🍃 🌾 🔰 هر هفته دور هم جمع می‌شدیم و زیارت عاشورا و روضه خوانی داشتیم. بعدش نوید از خاطرات سوریه برایمان تعریف می‌کرد. ☺️ خیلی مقید بود که شب‌های جمعه دعای کمیل حاج منصور را در حرم شاه عبدالعظیم (ع) حضور داشته باشد. با هم خیلی مزار می‌رفتیم. 🕊 همه حرفش هم با ما این بود که دعا کنید من شهید شوم. آنقدر هم پیگیری کرد و در روضه‌ها خواست تا به آرزویش رسید. instagram.com/shahidnavidsafari @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein 🔻 قسمت یازدهم 🔺 🌹 : ۶۵/۰۴/۱۶، تهران : ۹۶/۰۸/۲۰، بوکمال 🍃 🌸🍃 🍃🌸🍃🌸🍃
🍃🌸🍃🌸🍃 🌸🍃 🍃 🌾 💠 من و نوید کنار هم ‌دراز کشیده بودیم و باهم صحبت میکردیم، نزدیک اذان صبح بود که صحبتون به اینجا رسید. 🔸 گفتم شهادتو چجوری دوس داری؟ 🔹 گفت دوست دارم سرممو ببرن. 🔸 گفتم درد داره میترسم نوید 🔹 گفت تو چطور؟ 🔸 گفتم مفقودی حالش بیشتره و به حضرت زهرا {س} نزدیک تر میشم. 🤔 رفت تو فکر 🔹 گفت اره مفقودی هم خوبه 🔸 به شوخی گفتم تازه کلاستم بالامیره ✅ بعد برگشت گفت : سر بریدن درد نداره. گفتم : مگه سرتو رو بریدن؟ گفت : نه اما یه روایت از پیغمبر {ص} هست که یکی از اصحاب سوال کرده بودن که بریدن سر درد داره یا نه؟ پیغمبر (ص) با دوتا انگشت پوست زیر گلوی اون صحابه رو گرفته بودند و (همزمان نوید پوست زیر گلوی من رو هم‌ گرفته بود) حضرت فرمودن : فشار میدهم درد آمد بگو؛ ❤️ نویدم برای من رو فشار داد و گفتم : کمی درد اومد 😉 گفت : بریدن سر هم همین قدر درد داره نگران نباش. instagram.com/shahidnavidsafari @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein 🔻 قسمت دوازدهم 🔺 ✍ به نقل از امیرمحمد صفدری، دوست 🌹 : ۶۵/۰۴/۱۶، تهران : ۹۶/۰۸/۲۰، بوکمال 🍃😍 و از آن روز سرم میل بریدن دارد... 🍃 🌸🍃 🍃🌸🍃🌸🍃
🍃🌸🍃🌸🍃 🌸🍃 🍃 🌾 #او_را_از_آستین_خالی_دستش_بشناس 💠 در عملیات خیبر كه توام با صدمات و مشقات زیادی بود دشمن، منطقه را با انواع و اقسام جنگ‌افزارها و بمبهای شیمیایی مورد حمله قرار داده بود، اما شهید خرازی هرگز حاضر به عقب‌نشینی و ترك موضع خود نشد، تا اینكه در این عملیات یك دست او در اثر اصابت تركش قطع گردید و پیكر زخم خورده او به عقب فرستاده شد.  🔶 از بیمارستان یزد همانجایی كه بستری بود به منزل تلفن كرد و به پدرش گفت : من مجروح شده‌ام و دستم خراش جزئی برداشته، لازم نیست زحمت بكشید و به یزد بیایید، چون مسئله چندان مهمی نیست همین روزها كه مرخص شدم خودم به دیدارتان می‌آیم. yjc.ir @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein 🔻 قسمت پانزدهم 🔺 🍃🌸 #شهید_حسین_خرازی 🌹 #دفاع_مقدس #تاریخ_ولادت : ۱۳۳۶، اصفهان #تاریخ_شهادت : ۶۵/۱۲/۰۸ 🍃 🌸🍃 🍃🌸🍃🌸🍃
🍃🌸🍃🌸🍃 🌸🍃 🍃 🌾 #دوست_دارم_شهید_بشم 💫 شبی که رسیدیم مشهد، به همراه آقا نوید راه افتادیم سمت حرم. تو راه داشت روایاتی از امام صادق (ع) بهم میگفت؛ وقتی وارد حرم شدیم، مستقیم رفت صحن گوهرشاد، نشستیم جلوی گنبد. گفت : ❤️ یه زیارت عاشورا برام بخون گفتم : چشم 🌸 زیارت عاشورا که تموم شد دیدم خیره به گنبد بود و با حضرت رضا (ع) داشت حرف میزد. گفتم : 😢 آقا نوید سیمت وصل میشه ما رو هم دعا کن گفت : دعا کن برم اونور، "اونجا دستم بیشتر بازه" instagram.com/shahidnavidsafari @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein 🔻 قسمت سیزدهم 🔺 ✍ به نقل از دوست #شهید_نوید_صفری_طلابری 🌹 #مدافع_حرم #تاریخ_ولادت : ۶۵/۰۴/۱۶، تهران #تاریخ_شهادت : ۹۶/۰۸/۲۰، بوکمال #شهید_بی_سر 🍃 🌸🍃 🍃🌸🍃🌸🍃
🍃🌸🍃🌸🍃 🌸🍃 🍃 🌾 🔥 دشمن که هر روز در فکر ایجاد توطئه ای علیه انقلاب اسلامی بود، غائله کردستان را آفرید. 🌹 شهید حاج حسین خرازی در اوج درگیری ها، زمانی که به کردستان رفت، بعد از رشادتهایی که در زمینه آزاد کردن شهر سنندج (همراه با شهید علی رضاییان فرمانده قرارگاه تاکتیکی حمزه) از خود نشان داد، در سمت فرماندهی گردان ضربت که قوی ترین گردان آن زمان محسوب می شد، وارد عمل گردید. 💠 در آزادسازی شهرهای دیگر کردستان از قبیل دیواندره، سقز، بانه، مریوان و سردشت نقش مؤثری را ایفا نمود و با تدابیر نظامی، بیشترین ضربات را به ضدانقلاب وارد آورد. hawzah.net @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein 🔻 قسمت شانزدهم 🔺 🍃🌸 🌹 : ۱۳۳۶، اصفهان : ۶۵/۱۲/۰۸ 🍃 🌸🍃 🍃🌸🍃🌸🍃
🍃🌸🍃🌸🍃 🌸🍃 🍃 🌾 🌹 شهید خرازی با شروع جنگ تحمیلی بنا به تقاضای همرزمان خود، پس از یک سال خدمت صادقانه در کردستان راهی خطه جنوب شد و به سمت فرمانده اولین خط دفاعی که مقابل عراقیها در جاده آبادان - اهواز در منطقه دار خوین تشکیل شده بود (و بعداً در میان رزمندگان اسلام، به خطِ شیر معروف شد) منصوب گشت. 〽️ خطی که نه ماه در برابر مزدوران عراقی دفاع جانانه ای را انجام داد و دلاورانی قدرتمند را تربیت کرد. ✅ این در حالی بود که رزمندگان از نظر تجهیزات جنگی و امکانات تدارکاتی شدیداً در مضیقه بودند، اما اخلاص و روح ایمان بچه های رزمنده، نه تنها باعث غلبه سختی ها و مشکلات بر آنها نشد بلکه هر لحظه آماده شرکت در عملیات و جانفشانی بودند. hawzah.net @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein 🔻 قسمت هفدهم 🔺 🍃🌸 🌹 : ۱۳۳۶، اصفهان : ۶۵/۱۲/۰۸ 🍃 🌸🍃 🍃🌸🍃🌸🍃
🍃🌸🍃🌸🍃 🌸🍃 🍃 🌾 #دوست_دارم_شهید_بشم 📆 دوازدهم مرداد به زيارت امام رضا (ع) رفته بوديم، قرار بر اين بود كه نويد بعدا به جمع ما اضافه بشه، منتظرش بوديم اما مشكلى براش پيش اومده بود و وقتى به مشهد رسيد كه ما باید برمیگشتیم. 🍂 تو سوریه که بود به سعید پیام داد، برگردم با هم میریم مشهد؛ بعد از بازگشت پيكر مطهرش طبق وصيت، عازم مشهد شد. ✅ طبق قولی که داد با پیکرش مارو هم با خودش برد، شرايط طورى رقم ميخورد كه انگار واقعا حضور داره، حتی غذا حضرتی ما رو مثل همیشه هماهنگ کرد. ❤️ از لحظه ورود به حرم مطهر، تا برگشتن ما دقيقا با پرواز خودش بودیم. تو اين سفر فقط خونوادش بودن، ما رو خصوصى برد تا مثل هميشه به قولش عمل كنه. instagram.com/shahidnavidsafari @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein 🔻 قسمت چهاردهم 🔺 ✍ به نقل از امیر طالبی و آقای سعید عرب 🍃🌸 #شهید_نوید_صفری_طلابری 🌹 #مدافع_حرم #تاریخ_ولادت : ۶۵/۰۴/۱۶، تهران #تاریخ_شهادت : ۹۶/۰۸/۲۰، بوکمال #شهید_بی_سر 🍃 🌸🍃 🍃🌸🍃🌸🍃
🍃🌸🍃🌸🍃 🌸🍃 🍃 🌾 💠 در عملیات شکست حصر آبادان، فرماندهی جبهه دارخوین را به عهده داشت و دو پل حفار و مارد را که عراقی ها با نصب آن دو پل بر روی رود کارون، آبادان را محاصره کرده بودند، به تصرف درآورد. 🌹 شهید خرازی در آزاد سازی بستان بهترین مانور عملیاتی را با دور زدن دشمن از چزابه و تپه های رملی و محاصره کردن آنها در شمال منطقه بستان انجام داد و پس از عملیات پیروزمندانه طریق القدس بود که تیپ امام حسین (ع) رسمیت یافت. 🔷 در عملیات فتح المبین دشمن را در جاده عین خوش با همان تدبیر فرماندهی اش حدود 15 کیلومتر دور زد و یگان او در عملیات بیت المقدس جزو اولین لشکرهایی بود که از رود کارون عبور کرد و به جاده اهواز - خرمشهر رسید و در آزاد سازی خرمشهر نیز سهم بسزایی داشت. ✅ از آن پس در عملیات مختلف همچون رمضان، والفجر مقدماتی، والفجر 4 و خیبر در سمت فرماندهی لشکر امام حسین (ع)، به همراه رزمندگان دلاور آن لشکر، رشادتهای بسیاری از خود نشان داد. hawzah.net @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein 🔻 قسمت هجدهم 🔺 🍃🌸 🌹 : ۱۳۳۶، اصفهان : ۶۵/۱۲/۰۸ 🍃 🌸🍃 🍃🌸🍃🌸🍃
🍃🌸🍃🌸🍃 🌸🍃 🍃 🌾 ✨ رضایت ما را گرفت اما برای این که ما نگران نشویم به ما چیزی نگفت. یعنی نوید قبل از این دفعه که اعزام و شهید شد، دوبار دیگر هم رفته بود سوریه. 🔸 اولین بار بهمن ۹۴ رفت و عید ۹۵ برگشت. آن موقع برای این که من نگران نشوم هروقت زنگ می‌زد می‌پرسیدم نوید کجایی؟ می‌گفت مامان یک جای خوش آب و هوا. می‌گفتم یعنی شمالی؟ 😉 می‌خندید و از جواب دادن طفره می‌رفت. البته خواهر و برادرانش می‌دانستند رفته سوریه، اما به من نگفته بودند که نگران نشوم. ✅ دفعه دوم دیگر همه ما می‌دانستیم. زنگ می‌زد می‌گفت من حلب هستم. اما نمی‌گفت دقیقا آنجا چه‌کار می‌کند. باز هم برای این که ما نگران نشویم می‌گفت مستقیم در عملیات شرکت نمی‌کند. instagram.com/shahidnavidsafari @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein 🔻 قسمت پانزدهم 🔺 ✍ به نقل از مادر 🌹 : ۶۵/۰۴/۱۶، تهران : ۹۶/۰۸/۲۰، بوکمال 🍃 🌸🍃 🍃🌸🍃🌸🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بازی #شهید_هاشم_دهقانی_نیا با دو قلوهاش instagram.com/shahid_amir_siavashi @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein #مدافع_حرم #تاریخ_شهادت : ۷ اسفند ۹۴ 🎁 آقا هاشم سالروز شهادتت مبارک 🎈
🍃🌸🍃🌸🍃 🌸🍃 🍃 🌾 💠 در عملیات خیبر که توام با صدمات و مشقات زیادی بود دشمن، منطقه را با انواع و اقسام جنگ افزارها و بمبهای شیمیایی مورد حمله قرار داده بود، اما شهید خرازی هرگز حاضر به عقب نشینی و ترک موضع خود نشد، تا اینکه در این عملیات یک دست او در اثر اصابت ترکش قطع گردید و پیکر زخم خورده او به عقب فرستاده شد. 🔷 از بیمارستان یزد همانجایی که بستری بود به منزل تلفن کرد و به پدرش گفت : 🤕 من مجروح شده ام و دستم خراش جزئی برداشته، لازم نیست زحمت بکشید و به یزد بیایید، چون مسئله چندان مهمی نیست همین روزها که مرخص شدم خودم به دیدارتان می آیم. hawzah.net @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein 🔻 قسمت هجدهم 🔺 🍃🌸 🌹 : ۱۳۳۶، اصفهان : ۶۵/۱۲/۰۸ 🍃 🌸🍃 🍃🌸🍃🌸🍃
🍃🌸🍃🌸🍃 🌸🍃 🍃 🌾 #دوست_دارم_شهید_بشم می‌گفت : من در گروه تثبیت هستم و وقتی عملیات تمام می‌شود وارد منطقه می‌شوم تا ببینم از چه تکنیک‌ها و سلاح‌هایی استفاده شده و… ⚠️ اما بعد از شهادتش فهمیدیم همیشه در خط مقدم بوده. حتی در این مدت چندبار مجروح شده بود اما اصلا به ما بروز نداد و نگذاشت ما خبردار بشویم... shahidsafari.ir @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein 🔻 قسمت شانزدهم 🔺 ❤️ #پدران_شهدا ✍ به نقل از پدر #شهید_نوید_صفری_طلابری 🌹 #مدافع_حرم #تاریخ_ولادت : ۶۵/۰۴/۱۶، تهران #تاریخ_شهادت : ۹۶/۰۸/۲۰، بوکمال #شهید_بی_سر 🍃 🌸🍃 🍃🌸🍃🌸🍃
🍃🌸🍃🌸🍃 🌸🍃 🍃 🌾 💠 در عملیات والفجر ۸ لشکر امام حسین (ع) تحت فرماندهی او به عنوان یکی از بهترین یگان های عمل کننده، لشکر گارد بعثی عراق را به تسلیم واداشت و پیروزی های چشمگیری را در منطقه فاو و کارخانه نمک که جزو پیچیده ترین مناطق جنگی بود، به دست آورد. در عملیات کربلای ۵ در جلسه ای با حضور فرماندهان گردانها و یگانها از آنان بیعت گرفت که تا پای جان ایستادگی کنند و گفت : ⚠️ هرکس عاشق شهادت نیست از همین حالا در عملیات شرکت نکند، زیرا که این یکی از آن عملیات های عاشقانه است و از حساب های عادی خارج است. 👥 لشکر او در این عملیات توانست با عبور از خاکریزهای هلالی که در پشت نهر جاسم از کنار اروندرود تا جنوب کانال ماهی ادامه داشت شکست سختی به عراقیها وارد آورد. ✅ عبور از این نهر بدان جهت برای رزمند گان مهم بود که علاوه بر تثبیت مواضع فتح شده، عامل سقوط یکی از دژهای شرق بصره بود که در کنار هم قرار داشتند. ⏪ هدایت نیروهای خط شکن در میان آتش و بی اعتنایی او به ترکش ها و تیرهای مستقیم دشمن و ایثار و از خودگذشتگی او، راه را برای پیشروی هموار کرد و بالاخره با استعانت از الطاف الهی در آن صبح فتح و پیروزی، حاج حسین با خضوع و خشوع به نماز ایستاد. hawzah.net @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein 🔻 قسمت نوزدهم 🔺 🍃🌸 🌹 : ۱۳۳۶، اصفهان : ۶۵/۱۲/۰۸ 🍃 🌸🍃 🍃🌸🍃🌸🍃
🍃🌸🍃🌸🍃 🌸🍃 🍃 🌾 📆 ۲۱ مرداد اعزام شد. قبل از رفتنش من چندبار اصرار کردم، نرود. چون تازه داماد بود. چهارماه از عقدش می‌گذشت. گفتم : ❤️ مامان جان تو می‌خواهی یک زندگی جدید شروع کنی. می‌خواهیم برایت خانه بگیریم. عروسی بگیریم. خودت بالای سر کارهایت بمان. اما نوید گفت : ✨ نه مامان، این دفعه هم بروم، بعد برمی گردم سر فرصت کارهای عروسی را انجام می‌دهیم. 😔 قرار بود آذرماه مراسم ازدواجش را برگزار کنیم، اما شهید شد و پیکرش را تشییع کردیم. shahidsafari.ir @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein 🔻 قسمت هفدهم 🔺 ✍ به نقل از مادر 🌹 : ۶۵/۰۴/۱۶، تهران : ۹۶/۰۸/۲۰، بوکمال 🍃 🌸🍃 🍃🌸🍃🌸🍃
🍃🌸🍃🌸🍃 🌸🍃 🍃 🌾 🌹 شهید خرازی با قرآن و مفاهیم آن مانوس بود و قرآن را با صدای بسیار خوبی قرائت می کرد 🏴 روزهای عاشورا با پای برهنه به همراه برادران رزمنده خود در لشکر امام حسین (ع) در بیابانهای خوزستان به سینه زنی و عزاداری می پرداخت و مقید بود که شخصاً در این روز زیارت عاشورا بخواند. 🔹 او علاوه بر داشتن تدبیر نظامی، شجاعت کم نظیری داشت. با همه مشکلات و سختیها، در طول سالیان جنگ و جهاد از خود ضعفی نشان نداد. ☺️ قاطعیت و صلابتش برای همه فرماندهان گردانها و محورها، نمونه و از ابهت فرماندهی خاصی برخوردار بود. hawzah.net @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein 🔻 قسمت بیستم 🔺 🍃🌸 🌹 : ۱۳۳۶، اصفهان : ۶۵/۱۲/۰۸ 🍃 🌸🍃 🍃🌸🍃🌸🍃
🍃🌸🍃🌸🍃 🌸🍃 🍃 🌾 🌹 نوید وقتی سوریه بود مدام زنگ می‌زد، با همه ما صحبت می‌کرد. 📞 اما دفعه آخر که زنگ زد ۱۴ آبان بود، یعنی یکشنبه. گفت چند روز نمی‌توانم زنگ بزنم. نگران نشوید. بعد هم گفت : 😍 مامان برای من دعا کن. اگر من بروم اینجایی که می‌خواهم بروم، خیلی راحت‌تر برمی‌گردم ایران. 😔 من آن موقع نفهمیدم منظورش چیست، گفتم اِن‌شاءالله، اِن‌شاءالله که راحت برمی‌گردی. بعد هم گفتم اِن‌شاءالله که عاقبت به‌خیر می‌شوی. ❤️ نوید این را که شنید چند لحظه مکث کرد. انگار که همانجا رضایت من را برای شهادتش برای عاقبت به‌خیری‌‌اش گرفت. این آخرین تماس ما بود. بعد دیگر از نوید خبر نداشتیم... shahidsafari.ir @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein 🔻 قسمت هجدهم 🔺 ✍ به نقل از مادر 🌹 : ۶۵/۰۴/۱۶، تهران : ۹۶/۰۸/۲۰، بوکمال 🍃 🌸🍃 🍃🌸🍃🌸🍃
🍃🌸🍃🌸🍃 🌸🍃 🍃 🌾 💥 حساسیت فوق العاده ای نسبت به مصرف بیت المال داشت، همیشه نیروها را به پرهیز از اسراف سفارش می کرد و می گفت : 🔴 وسایل و امکاناتی را که مردم مستضعف در این دوران سخت زندگی جنگی تهیه می کنند و به جبهه می فرستند بیهوده هدر ندهید. ☺️ آنچه می گفت عامل بود، به همین جهت گفتارش به دل می نشست. hawzah.net @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein 🔻 قسمت بیست و یکم 🔺 🍃🌸 🌹 : ۱۳۳۶، اصفهان : ۶۵/۱۲/۰۸ 🍃 🌸🍃 🍃🌸🍃🌸🍃
🍃🌸🍃🌸🍃 🌸🍃 🍃 🌾 🌹 حاج حسین معتقد به نظم و ترتیب در امور و رعایت انضباط نظامی بود و از اهتمام به آموزش نظامی برادران و تربیت کادرهای کارآمد غافل نبود. 🌙 نیمه های شب اغلب از آسایشگاهها و محلهای استقرار نیروی لشکر سرکشی نموده و حتی نحوه خوابیدن آنها را کنترل می کرد. ☺️ گاه، اگر پتوی کسی کنار رفته بود با آرامش تمام آن را بر روی او می کشید. او به وضع تدارکات رزمندگان به صورت جدی رسیدگی می کرد. 💫 شهید خرازی یک عارف بود. همیشه با وضو بود. نمازش توام با گریه و شور و حال بود و نماز شبش ترک نمی شد. او معتقد بود : 👈 هرچه می کشین و هرچه که به سرمان می آید از نافرمانی خداست و همه، ریشه در عدم رعایت حلال و حرام خدا دارد. hawzah.net @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein 🔻 قسمت بیست و دوم 🔺 🍃🌸 🌹 : ۱۳۳۶، اصفهان : ۶۵/۱۲/۰۸ 🍃 🌸🍃 🍃🌸🍃🌸🍃
🍃🌸🍃🌸🍃 🌸🍃 🍃 🌾 #دوست_دارم_شهید_بشم 📸 تصویری از توصیه و دستنوشته #شهید_نوید_صفری_طلابری به خواندن زیارت عاشورا ❤️ زیارت عاشورا را بخوانید و ازطرف من به ارباب ابراز ارادت کنید. 😉 حتما هرکجا باشم خود را در کنار شما خواهم رساند. @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein 🔻 قسمت نوزدهم 🔺 🌹 #مدافع_حرم #تاریخ_ولادت : ۶۵/۰۴/۱۶، تهران #تاریخ_شهادت : ۹۶/۰۸/۲۰، بوکمال #شهید_بی_سر 🍃 🌸🍃 🍃🌸🍃🌸🍃
🍃🌸🍃🌸🍃 🌸🍃 🍃 #او_را_از_آستین_خالی_دستش_بشناس 💥 دقت فوق العاده ای در اجرای دستورات الهی داشت و این اعتقاد را بارها به زبان می آورد که : ✅ سهل انگاری و سستی در اعمال عبادی تاثیر نامطلوبی در پیروزیها دارد. 🚨 دائماً به فرماندهان رده های تابعه سفارش می کرد که در امور مذهبی برادران دقت کنند. ☺️ همیشه لباس بسیجی بر تن داشت و در مقابل بسیجی ها، خاکی و فروتن بود. صفا، صداقت، سادگی و بی پیرایگی از ویژگیهای او بود. hawzah.net @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein 🔻 قسمت بیست و سوم 🔺 🍃🌸 #شهید_حسین_خرازی 🌹 #دفاع_مقدس #تاریخ_ولادت : ۱۳۳۶، اصفهان #تاریخ_شهادت : ۶۵/۱۲/۰۸ 🍃 🌸🍃 🍃🌸🍃🌸🍃
🍃🌸🍃🌸🍃 🌸🍃 🍃 🌾 🌷 من به خاطر علاقه ای که به سبک زندگی شهدا و فرهنگ ايثار و شهادت داشتم هميشه به گلزار شهدا سر می زدم. در اين سال ها هم که شهدای مدافع حرم زياد شدند، يکی از کارهايم اين بود به قطعه شهدای هم سر بزنم. 🔷 در همين رفت و آمدها با خانواده شهيد مدافع حرم رسول خليلي در سر مزارش آشنا شدم و با مادرشان رفت و آمد پيدا کردم. عيد غدير پارسال (۹۵) هم با مادر شهيد خليلی همراه شدم و سر مزارش شربت و شيرينی پخش کرديم. ☺️ آن روز انگار آقا نويد هم سر مزار رسول حضور داشتند، اما ما آن موقع همديگر را نه ديده بوديم نه می شناختيم. بعدها آقا نويد برايم تعريف کرد همان روز که سر مزار بوده، با پدر شهيد خليلی همصحبت می شود و از او می پرسد حکمتش چيست مزار اين شهيد هميشه اين قدر شلوغ است؟ 🌹 پدر آقا رسول هم می گويد : رسول خيلی اخلاص و کرامت داشت و خيلی ها حاجت روا از سر مزارش بر می گردند. 🔸 آقا نويد هم همانجا رو به سنگ مزار آقا رسول می گويد من که با شما اين همه رفيقم و ارادت دارم، کاری کن که يک دختر مناسبی برای ازدواج برای من هم پيدا بشود. ✅ بعد دقيقا در همين هفته خاله آقا نويد و مادر من که از دوستان قديمی بودند، بعد از ۱۵ سال همديگر را پيدا می کنند و شش روز بعد از عيد غدير مراسم خواستگاری ما برگزار شد. magiran.com @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein 🔻 قسمت بیستم 🔺 ✍ به نقل از همسر 🌹 : ۶۵/۰۴/۱۶، تهران : ۹۶/۰۸/۲۰، بوکمال 🍃 🌸🍃 🍃🌸🍃🌸🍃
🍃🌸🍃🌸🍃 🌸🍃 🍃 🌾 🌹 او با آنکه یک دست بیشتر نداشت ولی با جنب و جوش و تلاش فوق العاده اش هیچ گاه احساس کمبود نمی کرد. ✅ برای تأمین و تدارک نیروهای رزمنده در خط مقدم جبهه، تلاش فراوانی می نمود. 💠 در بسیاری از عملیات ها حاج حسین مجروح شد. اما برای جلوگیری از تضعیف روحیه همرزمانش حاضر نمی شد به پشت جبهه انتقال یابد. hawzah.net @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein 🔻 قسمت بیست و چهارم 🔺 🍃🌸 🌹 : ۱۳۳۶، اصفهان : ۶۵/۱۲/۰۸ 🍃 🌸🍃 🍃🌸🍃🌸🍃