eitaa logo
شـہیداحـمدمـحـمـدمشـلـب🇵🇸
571 دنبال‌کننده
8.6هزار عکس
8.6هزار ویدیو
108 فایل
بسم‌رب‌الشہید💫 ‌ و‌قسم‌بہ‌خستگے‌چشمانت! ‌ ‌شروع‌خادمے:۱۴۰۰/۱۲/۲۴🌸 پایان‌خادمۍ: انشاءالله‌شہادٺ♥️ _‌کپے؟! ‌ +صلوات‌یادت‌نره‌مؤمن:)💕 •لفت=14صلوات💔 @khademH_118:خادممون* _زیر نظر نگاه مهدی فاطمه (س) است .🌹 شهید دعوتت کرده پس بمون😉🍃
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از «تبادلات گاندویی» پنج شنبه
🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸 سلاااام کانال آوردیم براتون فوق العادست😍همه چیز داره👍🏻 اونقدری خوبه که نمیتونم واستون توصیف کنم😀🧡 کلی ......خودت بیا ببین اگه خوب نبود اونوقت لفت بده قشنگم🌸 لینکش رو میدم فقط به کسی نده خز شه👇🏻😱 آیدی مدیر 💫👈 @Mkgihgy به صورت ناشناس میشنویم 👈👈 https://harfeto.timefriend.net/16417083046394 مسابقه . کلیپ . پروفایل . مفحل . و .... خواهیم گذاشت ...😌 تبادل میکنیم از ساعت ۲۰ تا ۲۲⚡️🌹 اینم لینگمونه 😗🌷 @kodosa_23 دم در کانال منتظرم😇 پس سریع بزن رو پیوستن😗🌸 تازهههههه در آمار 200 پرداخت میدن😃🌷 پس عجله کن زیادمون کن 🥀
هدایت شده از «تبادلات گاندویی» پنج شنبه
❲ب‍‌ھ‌ن‍‌ا‍م‌آࢪا‍م‍‌ش‌ن‍‌ا‍م‍‌ش❳ س‍‌ل‍‌ام‌ ادیتور جانا❤️ دنبال یه کانال با کلیی آموزش و ابزار برای ادیت های نانازت هستی؟🧐✨ اینجا کلیی آموزش،ادیت خافان،ابزار ادیت،ایده‍ و... هرچی فکرشو کنییی داریمااا💐🌈 ورود کردن به اینجا=ورود به یه کانال جذاب🌸 ـ ـ ـ ــــــ◗‍❃◖ـــــــ ـ ـ ـ اگه دلت یه عالم ابزار ادیت و آموزشای جذاب می خواد کلیک کن و وارد شو⇦https://eitaa.com/joinchat/917569667C0d579a0c00
هدایت شده از «تبادلات گاندویی» پنج شنبه
هدایت شده از «تبادلات گاندویی» پنج شنبه
•√بخش هایی از رمان مجهول _علیی...علییی _نگران نباش پسر فرمانده ات پیش ماست! _منم پسر پسرتم! _ت....تب داره _قول دادی اسممو برام بنویسیااا _تَ....تَ....تقدیم..به...علی جانم؟...درست خودندمش بابا؟ _بابا...با...است آمد از فروشگاه دویدم بیرون...خیابان دور سرم چرخید...نگران نگاهی به این طرف و آن طرف انداختم...من جواب آقا محمد را چه بدهم؟...چه بگویم؟ _انگشت کوچک دستش را دور انگشت کوچک دستم انداخت و گفت:قول...اینم از قول انگشتی😁 امروز۹۹/۱۱/۱۳...بود... پوشه را از روی میز برداشتم و داخل کیفم گذاشتم‌‌.... _عکس خواندگی مان... _نگاهی به داخل کشو انداختم...آن کادویی را که دو سال است...در این اتاق جا خوش کرده است را در دست گرفتم...روی کاغذ نوشته بود... تقدیم به علی جانم♡︎ _:مواظب باش!کلاه کاسکت و سرعت مجاز یادت نره!😄 _آهان....پس عزیز خانم می‌خوان برن زیارت _برو خواستم بگم جیمزباند بازی در نیار 😂 _عمو..عمو...عمووووو....صدامو می‌شنوی؟ _انفجار _یعنی چی نیست؟ _ایولللللل🤩 _نه...نهههههه _علی را در آغوش گرفتم...دیگر برایم فرقی نداشت که زنده بمانم یا نه... _دستم را به‌صورتش کشیدم و اشک هایش را پاک کردم _من پیشتم...نمیذارم کسی اذیتت کنه؟خب؟ •√بخشی از رمان اشک و خون 💔 _من زاده ایرانم...آره...همین ایرانی که با همه زخم های که خورد هنوز پابرجاست! _کشتن یه مامور کار آسونیه؟ _عروسکش را که حالا رنگ خاک به خود گرفته بود را بهش دادم... آنقدر غرق در حرفاش شده بودم که نفهمیدم ته این حرفاش میرسه به رفتن.‌.‌حرفاش بوی رفتن رو میداد و من بازم نفهمیدم:) @Gando8776 =منتظریم:)🌸
هدایت شده از «تبادلات گاندویی» پنج شنبه
دو دقیقه حواستونو بدین به من🔊🎀 میخوام بهترین پیج روزمرگی توی روبیکارو بهتون معرفی کنم😍 هر سفری که میره واستون ویدیوهاشو میزاره✈️ یه عکاس حرفه ای که کلی عکسای جذاب گرفته تا الان📷 و کلیییی کار خفن و جذاب دیگه، که وقتی وارد پبجش بشی میبینی👌🏻 رااستی الانم اسباب کشی دارنو کلییی ویدیو میزاره واستون... اگر میخوای تو تابستون حوصله ات سرنره و کلییی خوش بگذرونی بپر تو⇩ https://rubika.ir/daily_life_with_mobina (پیج در روبیکا)
هدایت شده از «تبادلات گاندویی» پنج شنبه
اگر شماهم میخواید که از کانالتون همینجوری تبلیغ بشه در کانال تبادلات عضو بشید توضیحات بیشتر اونجا سنجاقه🖇👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/443613348C1213ff3558 مدیر های محترم حتما در کانال تبادلات عضو باشید و حتما جذبتون رو پیوی بگید💫 بعد از نیم ساعت همه بنر هارو پاک کنید✅
هدایت شده از «تبادلات گاندویی» پنج شنبه
پاتوق رمان خونااااا🤩💕 رمانی از جنس: عشق، هیجان و غم...🥲♥ فکرشو بکن عطیه و رسول خواهر برادرن😐😂 ـــــ عطیه: داشتم به محمد فکر میکردم با صدای قدم های کفش سرمو بالا کردم... محمد بود.... وایییی حالا چیکاررر کنممممم دوباره تپش قلب.... آب دهنمو قورت دادمو سریع بلند شدم... گفتم:: س.. سلام.... جوابمو گرفتم.. بدون اینکه نگاهی بهش بکنم گفتم:: ب... با.. ا... اجازه... خواستم برم که... محمد: ببخشید... میشه باهم حرف بزنیم..! عطیه: اطرافو نگاه کردم که چشم خورد به اوا...👀 آوا: میدونم الان چه استرسی داره با حرکاتم سعی کردم بهش دل گرمی بدم و لبخند زدم... عطیه: بدون اینکه چیزی بگم نشستم... محمد: با اجازه ای گفتمو با فاصله زیاد روی نیمکت نشستم... نفس عمیقی کشیدمو شروع کردم:: من... زیاد اهل مقدمه چینی نیستم... عطیه خانم من... شمارو واسه یه زندگی انتخاب کردمو تو انتخابم مطمعنم... هرچیم بشه پاش هستم.. ـــــــــــ آوا: مث اینکه داشت خوب پیش میرفت👌🏻 یهو آقای نوروزی سبز شد😐😳😬 رسول: ا.. اینجا... چ... چخبرهههههه پ. ن: اوووه😬😂 به نظرت رسول چه واکنشی نشون داد..😬🤬😨 ـــــ بدو کلیک کن تا از دستت نرفته😱😍👌🏻 (شخصیت های رمان از سریال گاندو هستن) @rooman_gando_1400🇮🇷 @rooman_gando_1400🇮🇷 رمان هایی تو این کانال قرار میگیرن که هیچ جا نمیتونی پیداشون کنی😍 ـــــ شعبه دوم در روبیکا👇🏻 https://rubika.ir/rooman_gandoo_1400
دعـاے فـرج بہ عشـق آقـا صاحب‌الزمان :)🌸.. پنـج‌دقیقـہ‌هـم‌نمیشہ‌‌پس‌بخونـش😉🖐🏻 🌷 کـانـال‌رسمےشھیـداحمـدمَشلب ✨ ┄═❁🍂❈🏴🍂❈🏴🍂
💛:)))' پ. ن: عکسی از سلام بدرالدین مادر شهید احمد مشلب به همراه حنین خواهر شهید 🥰 دیروزدر لبنان به نام مادر نام گذاری شده. شهیدم🤍 احمد محمد مشلب شهید^^
ازآݩ↜زمانےڪه‌نگاهمـოε به‌نگاه ‌•›تـღـو گره‌خورد•🌱 تمآم آرزویم↶ •||ایݩ‌شد دنیا راازقابـ چشم‌هایی توببینم••°🥀 هماݩ•›چشم هایی∞ڪه غیر از خــدا•›📿 را ندید||•
📍 وقتےداری،یواشکی‌یہ‌کار؎میکنی... علاوه‌بر،چپ‌و‌راست ، بالارم‌یہ‌نگاه‌بنداز ...🙃💔 ‌‌‎
🌸🍁 اگر صراط مستقیم می جویی🚶‍♂ بیا از این مستقیم تر راهی وجود ندارد : حُبُ الحُسین❤️...! 👤