﴿#زیآرتعٰاشۅرٰا 📿﴾
السلامعلیڪیااباٰعبدِالله🖤
•|#روز هشتم۸ قرائت زیارت عاشورآ
بھنیّت #شهیدسید مرتضی اوینی 🖤
@shahid_mostafa_mohammadmirzayi
در كتاب روضه الصفا نقل شده است امام بر بالین حضرت با صدای بلند گریست به طوریكه تا آن زمان صدای گریه او را به این بلندی كسی نشنیده بود شیخ مفید می گوید زینب (س) در این هنگام از سرا پرده خیمه شتابان بیرون آمد و فریاد زد یا اخیاه و ابن اخیاه ای برادر وای پسر برادر!! و آمد تا خود را روی پیكر علی اكبر انداخت حسین سر خواهر را بلند كرد و او را به خیمه برگرداند و به جوانان بنی هاشم فرمود برادر خود را بردارید به خیمه ببرید.
@shahid_mostafa_mohammadmirzayi
کنار پیکرت رسیدم خمیده خمیده 1.mp3
5.25M
🥀کنار پیکرت رسیدم خمیده خمیده
🥀بالا سرت نفس میکشم بریده بریده
🎤حاج مهدی_رسولی
#احساسی
#یا_علی_اکبر_حسین_ع
@shahid_mostafa_mohammadmirzayi
🗓 #تـقـویـمشـیـعــه ↯
⬅️ وقایع روز هشتم #مـحــرم🚩
در روز هشتم محرم امام حسین علیهالسلام
و اصحابش از تشنگی سخت آزرده خاطر
شده بودند بنابراین امام كلنگی برداشت
و در پشت خیمهها به فاصله نوزده گام
به طرف قبله زمین را كَند
آبی گوارا بیرون آمد و همه نوشیدند
و مشکها را پر كردند سپس آن آب ناپدید شد
و دیگر نشانی از آن دیده نشد
هنگامی كه خبر این ماجرا به عبیدالله بن زیاد
رسید پیكی نزد عمر بن سعد فرستاد كه
به من خبر رسیده كه حسین چاه میكَند
و آب بدست میآورد!
به محض اینكه این نامه به تو رسید
بیش از پیش مراقبت كن كه دست آنها
به آب نرسد و كار را بر حسین و یارانش
سخت بگیر
عمر بن سعد دستور وی را عمل نمود
در این روز یزید بن حصین همدانی از
امام علیهالسلام اجازه گرفت تا با
عمر بن سعد گفتگو كند
حضرت اجازه داد و او بدون آنكه سلام كند
بر عمر بن سعد وارد شد
عمر بن سعد گفت: ای مرد همدانی! چه چیز
تو را از سلام كردن به من بازداشته است؟
مگر من مسلمان نیستم؟
گفت: اگر تو خود را مسلمان میپنداری
پس چرا بر عترت پیامبر شوریده و تصمیم
به كشتن آنها گرفتهای و آب فرات را كه
حتی حیوانات این وادی از آن مینوشند
از آنان مضایقه میكنی؟
عمر بن سعد سر به زیر انداخت و گفت:
ای همدانی من میدانم كه آزار دادن به این
خاندان حرام است من در لحظات حساسی
قرار گرفتهام و نمیدانم باید چه كنم!
آیا حكومت ری را رها كنم
حكومتی كه در اشتیاقش میسوزم؟
و یا دستانم به خون حسین آلوده گردد
در حالیكه میدانم كیفر این كار آتش است!
ای مرد همدانی حكومت ری به منزله
نور چشمان من است و من در خود نمیبینم
كه بتوانم از آن گذشت كنم
یزید بن حصین همدانی بازگشت و ماجرا
را به عرض امام علیهالسلام رساند و گفت:
عمر بن سعد حاضر شده است شما را
در برابر حكومت ری به قتل برساند
امام علیهالسلام مردی از یاران خود را
نزد ابن سعد فرستاد و از او خواست تا
شب هنگام در فاصله دو سپاه با هم
ملاقاتی داشته باشند
شب هنگام امام حسین علیهالسلام با 20 نفر
و عمر بن سعد با 20 نفر در محل موعود
حاضر شدند
امام حسین علیهالسلام به همراهان خود
دستور داد تا برگردند و فقط برادر خود عباس
و فرزندش علی اكبر را نزد خود نگاه داشت
عمر بن سعد نیز فرزندش حفص و غلامش
را نگه داشت و بقیه را مرخص كرد
در این ملاقات عمر بن سعد هر بار در برابر
سؤال امام علیهالسلام كه فرمود:
آیا میخواهی با من مقاتله كنی؟
عذری آورد
یک بار گفت:
میترسم خانهام را خراب كنند
امام علیهالسلام فرمود:
من خانهات را میسازم
ابن سعد گفت:
میترسم اموال و املاكم را بگیرند
امام فرمود: من بهتر از آن را به تو خواهم
داد از اموالی كه در حجاز دارم
عمر بن سعد گفت: من در كوفه بر جان
افراد خانوادهام از خشم ابن زیاد بیمناكم
و میترسم آنها را از دم شمشیر بگذراند
حضرت هنگامی كه مشاهده كرد عمر بن سعد
از تصمیم خود باز نمیگردد
از جای برخاست در حالی كه میفرمود:
تو را چه میشود؟
خداوند جانت را در بسترت بگیرد
و تو را در قیامت نیامرزد
به خدا سوگند من میدانم كه از گندم عراق نخواهی خورد
ابن سعد با تمسخر گفت: جو ما را بس است
پس از این ماجرا عمر بن سعد نامهای به
عبیدالله نوشت و ضمن آن پیشنهاد كرد
كه حسین علیهالسلام را رها كنند
چرا كه خودش گفته است كه یا به حجاز
برمیگردم یا به مملكت دیگری میروم
عبیدالله در حضور یاران خود نامه ابن سعد
را خواند شمر بن ذی الجوشن سخت برآشفت
و نگذاشت عبیدالله با پیشنهاد عمر بن سعد
مؤافقت كند
◽️▪️◽️▪️◽️▪️◽️▪️◽️
✍منابع:
📘کشف الغمه، جلد۲، صفحه۴۷
📚بحارالانوار، جلد۴۴، صفحه۳۸۸
📒ارشادالقلوب، جلد۲، صفحه۸۲
°❀°▪️°❀°▪️°❀°▪️°❀°
✿✵✰ هـر شــ🌙ــب یـک ✰✵✿
داســتــان مـعـنــوی
✧✾════✾✰✾════✾✧
خاطرهای شنیدنی از روحانی زندان رجایی شهر تهران درباره حکم قصاص یک قاتل وقتی حضرت ابوالفضل علیهالسلام پادرمیانی میکند
حدود ۲۳ سال پیش جوانی که تازه به تهران آمده بوده در کبابی فردی مشغول به کار میشود
بعد از مدتی یک شب بعد از تمام شدن کار صاحب کبابی دخل آن روز را جمع میکند و میرود در بالکن مغازه تا استراحت کند
درآمد آن روز کبابی، شاگرد جوان را وسوسه میکند و در جریان سرقت پولها صاحب مغازه به قتل میرسد و او متواری میشود
خلاصه بعد از مدتی او را دستگیر میکنند
و به اینجا منتقل میشود
بعد از صدور حکم قصاص اجرای حکم
حدود ۱۷-۱۸ سال به طول میانجامد
میگویند شاگرد جوان در طول این مدت حسابی تغییر کرده بود و به قول معروف پوست انداخته و اصلاح شده بود آنقدر تغییر کرده بود که همه زندانیها عاشقش شده بودند
خلاصه بعد از ۱۷-۱۸ سال خانواده مقتول که آذری زبان هم بودند برای اجرای حکم میآیند
همسر مقتول و سه دختر و هفت پسرش آمدند و در دفتر نشستند، فضا سنگین بود و من با مقدمه چینی از اولیای دم خواستم که از قصاص صرف نظر کنند
همسر مقتول گفت: من قصاص را به پسر بزرگم واگذار کردهام و پسر بزرگ هم گفت که قصاص به کوچکترین برادرمان واگذار شده
به هر حال برادر کوچکتر هم زیر بار نرفت و گفت اگر همه برادر و خواهرهایم هم از قصاص بگذرند من از قصاص نمیگذرم!
زمانی که پدرم به قتل رسید من خیلی بچه بودم و این سالها یتیم بودم و واقعاً سختی کشیدم به هر حال روی اجرای حکم مصر بود
من پیش خودم گفتم شاید اگر خود زندانی بیاید و با آنها روبرو شود ممکن است چیزی بگوید که دلشان به رحم بیاید بنابراین گفتم زندانی خودش بیاید
یادم هست هوا به شدت سرد بود
و قاتل هم تنها یک پیراهن نازک تنش بود
وقتی آمد، رفت کنار شوفاژ کوچکی که
در گوشه اتاق بود ایستاد
به او گفتم اگر درخواستی داری بگو
او هم آرام رو به من کرد و گفت تنها یک نخ سیگار به من بدهید کافی است
یک نخ سیگارش را گرفت و هیچ چیز دیگری نگفت
وقت کم بود و چاره دیگری نبود
بالاخره مادر و یکی از دختران در دفتر ماندند و ۹ نفر دیگر برای اجرای حکم وارد محوطه اجرای احکام شدند
جالب بود که مادرشان موقع خروج فرزندانش از دفتر به آنها گفت که اگر از قصاص صرف نظر کنند شیرش را حلالشان نمیکند!
به هر حال شاگرد قاتل پای چوبه ایستاد و همه چیز آماده اجرای حکم بود که در لحظه آخر او با همان آرامشش رو به اولیای دم کرد و گفت:
من فقط یک خواسته دارم
من که منتظر چنین فرصتی بودم گفتم دست نگهدارید تا آخرین خواستهاش را هم بگوید
شاگرد قاتل گفت: هجده سال است که حکم قصاص من اجرا نشده و شما این مدت را تحمل کردهاید حالا هم تنها ده روز تا محرم باقی مانده و تا تاسوعا بیست روز
میخواهم از شما بخواهم که اگر امکان دارد علاوه بر این هجده سال، بیست روز دیگر هم به من فرصت بدهید
من سالهاست که سهمیه قند هر سالم را جمع میکنم و روز تاسوعا به نیت حضرت عباس علیهالسلام شربت نذری به زندانیهای عزادار میدهم
امسال هم سهمیه قندم را جمع کردهام
اگر بگذارید من شربت امسالم را هم به نیت حضرت ابوالفضل علیهالسلام بدهم
هیچ خواسته دیگری ندارم
حرف او که تمام شد یک دفعه دیدم پسر کوچک مقتول رویش را برگرداند و گفت من با ابوالفضل علیهالسلام در نمیافتم
من قصاص نمیکنم
برادرها و خواهرهای دیگرش هم به یکدیگر نگاه کردند و هیچکس حاضر به اجرای حکم قصاص نشد!
وقتی از محل اجرای حکم به دفتر برگشتند مادرشان گفت چه شد قصاص کردید؟
پسر بزرگ مقتول هم ماجرا را کامل تعریف کرد جالب بود مادرشان هم به گریه افتاد و گفت به خدا اگر قصاص میکردید شیرم را حلالتان نمیکردم
خلاصه ماجرا با اسم حضرت عباس علیهالسلام ختم به خیر شد و دل یازده نفر با اسم ایشان نرم شد و از خون قاتل عزیزشان گذشتند
گر چه بیدستم ولی من دستگير دستهايم
نام من عباس و مفتاح در باب الشفايم
مادرم قنداقهام را دور بيرق تاب داده
من ابوالفضلم دوای دردهای بیدوايم
°❀°▪️°❀°▪️°❀°▪️°❀°
﷽⭐️🌈
|♡•°پیامآخرشب 🌙 ⭐️•°|
🦋۱:قࢪآنو ختم ڪنیم با خوندن۳باࢪ سوࢪه توحید
🌸۲:پیامبࢪانو شفیع خودمون ڪنیم با فࢪستادن ۱باࢪ صلوات↓
أَللّهُمَّ صَلِ؏َـلیٰ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ؏َـجِّلْ فَࢪَجَهُمْ
اَللهُمَ صَلِ ؏َـلےٰجَمیعِ الاَنبیاءوَالمُࢪسَلیݩ
🌹۳:مؤمنین ࢪو ازخودمون ࢪاضے نگہ داࢪیم با ذڪر↓
اَللّهُمَ اغْفِرلِلمؤمنین وَالمؤمِنات
☘یہ حج و سہ عمࢪه بہ جابیاریم باگفتن↓
سُبحانَ اللهِ وَالحَمدُالله وَلااِلهَ اِله الله وَاللهُ اَکبر
🌷خوندن هزاࢪ ࢪڪعت نماز با۳باࢪگفتن. ذڪࢪ↓
یَفعَلُ اللهُ مایَشاءُبِقُدرَتِه وَیَحکُمُ مایُریدُبِعِزَتِه...(:
#اعمالقبلازخواب😴🌱•
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ🌸🌱•°
[#بࢪآےظہوڕمــوݪآصڵواٺ📿]
°•j๑ïท :↯🍃•°
@shahid_mostafa_mohammadmirzayi
♥السلام علیک یا ابا صالح المهدے♥
بیا باهم بخوانیم دعای فرج به نیابت #شهیدمصطفی_محمدمیرزایی
برا امدن یوسف زهرا س را
❣#قرار_شبانہ❣
✨بسماللهالرحمنالرحیم✨
🕊اِلـهی عَظُمَ الْبَلاءُ،وَبَرِحَ الْخَفاءُ،وَانْكَشَفَ الْغِطاءُ،وَانْقَطَعَ الرَّجاءُ وَضاقَتِ الاْرْضُ،وَمُنِعَتِ السَّماءُواَنْتَ الْمُسْتَعانُ،وَاِلَيْكَ الْمُشْتَكى،وَعَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِي الشِّدَّةِوالرَّخاءِ؛اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدوَآلِ مُحَمَّد ،اُولِي الاْمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَيْناطاعَتَهُمْ ،وَعَرَّفْتَنابِذلِكَ مَنْزِلَتَهُم،فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاًعاجِلاً قَريباًكَلَمْحِ الْبَصَرِاَوْهُوَاَقْرَبُ؛يامُحَمَّدُياعَلِيُّ ياعَلِيُّ يامُحَمَّدُ اِكْفِياني فَاِنَّكُماكافِيانِ،وَانْصُراني فَاِنَّكُماناصِرانِ؛
يامَوْلاناياصاحِبَ الزَّمانِ؛الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ،اَدْرِكْني اَدْرِكْني اَدْرِكْني،السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ،الْعَجَلَ الْعَجَلَ،الْعَجَل،يااَرْحَمَ الرّاحِمينَ،بِحَقِّ مُحَمَّدوَآلِهِ الطّاهِرين🕊
#شهیدمصطفی_محمدمیرزایی
@shahid_mostafa_mohammadmirzayi
🍃 #ختم_قران
💠هر روز یک صفحه قران به نیت تعجیل در فرج مولا صاحب الزمان (عج)
🌺 ثواب تلاوت این صفحه را هدیه میڪنیم به روح سربلند🕊
💠وداع با شهید ابوذر امجدیان🌹🌹🌹
🔹جزء۱۰
🔹#سوره انفال
🔹#صفحه_۱۸۶
🌺الّلهُمَّ صَلِّ عَلَے مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وو عَجّل فَرَجَهم🌺
•• ↷#ʝøɪɴ ↯
@shahid_mostafa_mohammadmirzayi
refaghat_ta_shahadatt.pdf
1.95M
✨#چهل_روز_برای_او
➖روز : 9⃣
••←چلهزیارتعاشورا→••
″ بهنـیابت از#شهیدابوذرامجدیان *شهیدروزِتاسوعا*❤️ ″
﴿#زیآرتعٰاشۅرٰا 📿﴾
السلامعلیڪیااباٰعبدِالله🖤
•|#روز نهم۹ قرائت زیارت عاشورآ
بھنیّت #شهیدابوذر امجدیان 🖤
@shahid_mostafa_mohammadmirzayi
🥀السَّلامُ عَلَيْكَ يَا أَبَاالْفَضْل
🥀الْعَبَّاسَ ابْنَ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ
یا ابوالفضل العباس
طاقت مشک تمامست
علـــــی وار بیا
آب اگر ریخــت
فدای سرت ای یاربیا
همه دلخوشی اهل حرم
بیرق توست تا حــرم
راه کم مانده علمداربیا
🥀تاسوعای_حسینی_تسلیت_باد.
•┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••
@shahid_mostafa_mohammadmirzayi
4_5931372208260646502.ogg
771K
🎙...
دامن ڪشان رفتے...💔
#ابوفاضل_دخلیک
#اللهم_ارزقنا_کربلا_به_حق_الحسین_ع
هر گُلی زیباست اما یاس چیز دیگریست
در میان سنگ ها الماس چیز دیگریست
ما میان عمر خود خیلی برادر دیده ایم
در وفاداری ولی عباس چیز دیگریست
فرا رسیدن تاسوعای حسینی تسلیت باد 🖤
@shahid_mostafa_mohammadmirzayi
💢↶ شنـاسنـامـه حضـرت ↷💢
ابـوالفـضـل العبـاس علیـهالسلام
↩️ عباس فرزند امیرالمؤمنین
برادر سیدالشهداء فرمانده و پرچمدار
سپاه امام حسین علیهالسلام در روز عاشورا
عباس در لغت به معنای شیر بیشه
شیری که شیران از او بگریزند است
◽️مادرش «فاطمه کلابیه» بود
که بعدها با کنیه «ام البنین» شهرت یافت
علی علیهالسلام پس از شهادت حضرت زهرا
با ام البنین ازدواج کرد عباس ثمره این ازدواج بود
◽️ولادتش را در چهارم شعبان
سال ۲۶ هجری در مدینه نوشتهاند
و بزرگترین فرزند ام البنین بود
و این چهار فرزند رشید همه در کربلا
در رکاب امام حسین علیهالسلام
به شهادت رسیدند
وقتی امیرالمؤمنین شهید شد عباس
چهارده ساله بود و در کربلا ۳۴ سال داشت
◽️کنیهاش «ابوالفضل» و «ابوفاضل» بود
و از معروفترین لقبهایش↯
«قمر بنی هاشم» «سقا» «علمدار»
«صاحب لواء الحسین» «ابوالقِربه»
«عبد صالح» «باب الحوائج» و ... است
◽️آن حضرت قامتی رشید چهرهای زیبا
و شجاعتی کم نظیر داشت و بخاطر سیمای
جذابش او را «قمربنیهاشم» میگفتند
در حادثه کربلا سمت پرچمداری سپاه
حسین علیهالسلام و سقایی خیمههای اطفال
و اهل بیت امام را داشت و در رکاب برادر
غیر از تهیه آب، نگهبانی خیمهها و امور مربوط
به آسایش و امنیت خاندان حسین علیهالسلام
نیز بر عهده او بود و تا زنده بود
دودمان امامت، آسایش و امنیت داشتند
◽️سقّا از مشهورترین لقبهای حضرت
عباس علیهالسلام است و پس از واقعه کربلا
به این لقب متصف گردید
یکی از بیرحمانه ترین حربههای جنگی
دشمن در واقعه کربلا بستن آب به روی
لشکر امام حسین علیهالسلام بود
اما حضرت عباس علیهالسلام به همراه
برخی دیگر از بنی هاشم به فرات حمله
میبرد و آب میآورد
در ميان كسانى كه اباعبدالله عليهالسلام
خود را به بالين آنها رسانيد
هیچكس وضعی دلخراشتر و جانسوزتر از
برادرش ابوالفضل العباس براى او نداشت
حضرت هنگامی که به بالین حضرت
عباس علیهالسلام آمدند فرمودند:
«الان انْكَسَر ظَهری وَ قَلَّتْ حیلَتی»
عباسم الآن كمرم شكست و چارهام از هم گسست
#صلیاللهعلیکیااباعبداللهالحسین🖤
°❀°▪️°❀°▪️°❀°▪️°❀°
💢↶ #اهـمـیـتتـاسـوعــا 🚩
↶ ســ❓ــوال ↯
آيا حضرت ابوالفضل علیهالسلام
در روز تاسوعا به شهادت رسيد؟
⬅️ اهمیّت #تـاسوعا از چه جهت است؟
↶ پـاسـ☑️ـخ ↯
حضرت عباس علیهالسلام مانند ديگر
ياران امام حسين علیهالسلام در روز عاشورا
به شهادت رسيد
↩️ اهميت اين روز بدان جهت است
که در آن روز حوادثی شکل گرفته
↫◄ روز نهم محرم تهديدهای سپاه
عمر سعد جدیتر و حالت تهاجمی آنان
به سوی خيمهها بيشتر میشد
↫◄ عصر روز تاسوعا ابن سعد طبق
دستوری که از ابن زياد دريافت کرده بود
آماده جنگ با امام شد
گروهی از سپاه کوفه به سوی خيمهگاه
امام تاختند امام کنار خيمهاش نشسته
و به شمشير تکيه داده بود[1]
💠🔹امام صادق علیهالسلام فرمود:
تاسوعا روزی است که حسين
و اصحاب او در کربلا محاصره شدند
و سپاه شاميان بر ضد آنان گرد آمدند
ابن زياد و عمر سعد نيز از فراهم آمدن
همه سواران خوشحال شدند
آن روز حسين و ياران او را ناتوان شمردند و
يقين کردند که ديگر برای او ياوری نخواهد آمد
و عراقيان نيز او را پشتيبانی نخواهند کرد[2]
↩️ همچنین به دلیل عظمت شخصیت
قمر بنیهاشم و اینکه حضرت عباس
در این روز امان نامه دشمن را جواب رد دادند
روز تاسوعا با نام و یاد ایشان همراه شده است
◽️▪️◽️▪️◽️▪️◽️▪️◽️
✍ منابع:
[1] جواد محدثی، فرهنگ عاشورا، صفحه۹۱،۹۲
[2] مقتل الحسين، خوارزمی، جلد۱، صفحه۱۸۲
°❀°▪️°❀°▪️°❀°▪️°❀°
امشب ...
امشب، ...
قلبِ آقامون
صاحب الزمانمون تو فشارِ
صدقه فراموش نشه لطفا 🖤
🏴شهیدمهندس مصطفی محمدمیرزایی🏴
امشب ... امشب، ... قلبِ آقامون صاحب الزمانمون تو فشارِ صدقه فراموش نشه لطفا 🖤
امشب شبِ آخرِ عمرِ #حسینع است
به ظاهر..!!