eitaa logo
شهید مصطفی صدرزاده
1.9هزار دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
2.2هزار ویدیو
153 فایل
خودسازی دغدغه اصلی تان باشد...🌱 شهید مصطفی صدرزاده (سیدابراهیم) شهید تاسوعا💌 کپی آزاد🍀 @Shahid_sadrzadeh
مشاهده در ایتا
دانلود
▫️مگه نمی‌گفتند: هنگام بلا به قم پناه ببرید؟ پاسخ👆
راهیان نور نباید متوقف شود در خانه راهیان نوری شویم کتابی کم نظیر که از خواندنش حتما لذت خواهید برد کتاب سردار یک باره همه خاطراتم را به رخم کشیدی.چه زیبا از کسانی حرف زده‌ای که صدها نفر از آن ها را همین گونه از دست دادم و هنوز هر ماه یکی از آن ها را تشییع می کنم و رویم نمی‌شود در تشییع آن ها شرکت کنم. ده روز قبل بهترین آن ها را -مراد و حیدر را- از دست دادم، اما خودم نمی‌روم و نمی‌میرم، در حالی که در آرزوی وصل یکی از آن صدها شیر دیروز، له‌له می‌زنم و به درد «چه کنم» دچار شده‌ام. امروز این درد همه وجودم را فراگرفته و تو نمکدانی از نمک را به زخم‌هایم پاشاندی. تنهای تنهایم. برادر جامانده‌ات، قاسم سلیمانی» وقتی مهتاب گم شد خاطرات علی خوش لفظ به قلم نویسنده ی توانا حمید حسام کتابی که به چاپ40رسیده و مورد تمجید مقام معظم رهبری قرار گرفت. این تخفیف فقط امشب برقرار است: قیمت: 40هزار تومان باتخفیف: 28هزار تومان ❤️راه و نگاه سردار باید مورد توجه قرار گیرد❤️ 💠قابل تهیه از مرکز اورژانس کتاب با قابلیت ارسال به تمام نقاط کشور در سریع ترین زمان(از کمتر از یک روز تا 2روز) با ارسال پیام به: @Bd_book (👈 کلیک کنید) با امکان ارسال به نشانی دلخواه شما(یعنی مثلا به نشانی دوستتان)
♦️نامه گلایه‌آمیز وزیر بهداشت به رییس شورای عالی امنیت ملی 🔹وزیر بهداشت: به استحضار میرسد با پیش‌بینی اینجانب از احتمال ورود ویروس کرونای جدید به کشور طی نامه ای به گمرکات کشور اعلام نمودم صادرات و خروج ماسک تا اطلاع ثانوی ممنوع اعلام شود و همکارانم را مامور کردم تا با قیمت مناسب تولیدات داخل را خریداری و جهت روز مبادا ذخیره کنند. 🔹متاسفانه علیرغم پیگیری فراوان مقدار اندکی خریداری و بقیه تولیدات کشور وارد بازار سیاه شد. متاسفانه پس از حدود ۱۰ روز فقط یک میلیون عدد ماسک تحویل و بقیه نمی‌دانم در کجا انباشته شده است. همکاران اینجانب بدلیل اجبار شبانه‌روز در بازارهای مختلف و درنقش واسطه و دلال از قاچاقچیان با قیمت گزاف می‌خرند. 🔹در ایامی که احتمال آلودگی مردم بدلیل عدم وجود اقلام حفاظتی و پیشگیرانه در خطرست، این شبکه فرصت‌طلب بی‌انصاف از کجا خاطر جمعی دارد که اینگونه جسورانه روبروی مردم و مسئولین می‌ایستد و به راحتی اعلام می‌کند که دویست میلیون ماسک را می‌تواند ۲۴ ساعته با فلان قیمت در فلان جا عرضه کند؟ اینجانب تردید ندارم اگر عزم دستگاه‌های کشور بر حل مشکلی به این سادگی باشد نباید اینقدر شرمسار مردم و همکارانمان در سراسر کشور باشیم.
🌸امام صادق (علیه السلام) فرمودند: 🌹 نزدیكترین حالت بنده به خدا وقتی است كه در حال سجده باشد و گریه كند. 📙بحار،ج 93، ص 357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
زدیم بغل وقت نماز بود ... گفتم: «حاجی قبول باشه » ‌گفت: «خدا قبول کنه ان‌شاءالله » نگاهم کرد. ‌گفت: «ابراهیم!» نگاهش کردم ، گفت : نمازی خوندم که در طول عمرم توی جبهه هم نخوندم... گفتم حاج‌آقا شما همه نمازهاتون قبوله. قصه‌اش فرق ‌می‌کرد. رفته بود کاخ کرملین قرار داشت با پوتین، تا رئیس‌جمهور روسیه برسد وقت اذان شد. حاجی هم بلند شد. اذان و اقامه‌ اش را گفت، صدایش ‌پیچید توی سالن... بعد هم ایستاد به نماز.... همه نگاهش ‌می‌کردند. می‌گفت : در طولِ عمرش همچین لذتی از نماز نبرده بوده. پایان نماز پیشانی‌اش را گذاشت روی مُهر به خدای خودش ‌گفت : « خدایا این‌بود کرامت تو، یه روزی توی ڪاخ ڪرملین برای نابودی اسلام نقشه ‌میکشیدند، حالا منِ قاسم‌ سلیمانی اومدم اینجا نماز خوندم.» راوی : ابراهیم شهریاری 📚 کتاب سلیمانی عزیز ص ۱۰۹ انتشارات حماسه یاران
🚨 یک پیشنهاد ویژه برای این روزها 📌هیچ چیزی مثل یاد امام حسین(ع) به ما قوّت، نشاط و حال خوب نمی‌دهد. 🔸امام خمینی فرمود: «ما را سیدالشهدا این طور هماهنگ کرده...این هماهنگی که در تمام ملت ما در قصۀ کربلا هست، این بزرگترین امر سیاسی است در دنیا. و بزرگترین امر روانی است در دنیا. تمام قلوب با هم متحد می‌شوند. اگر خوب راهش ببریم، ما برای این هماهنگی پیروز هستیم. و قدر این را باید بدانیم. و جوان‌های ما توجه به این مسائل داشته باشند.» 🔸یاد امام حسین(ع) همانطور که اقشار و سلایق مختلف را با هم هماهنگ، متحد و قوی می‌کند و یک کشور را نجات می‌دهد، قوای درونی ما را نیز، هماهنگ، متحد و قوی می‌کند و به ما نیرو، حالِ خوب و نشاط منحصر به فردی می‌دهد. 🔸با یادآوری «قدرت و عظمت حسین(ع) و تجلی این قدرت در حماسۀ پیاده‌روی اربعین»، هر روز خود را آبادتر و زنده‌تر کنیم. به ویژه که امام صادق(ع) -قطعا برای اینکه زندگی بهتر، کم‌رنج‌تر و لذت‌بخش‌تری داشته باشیم- توصیه کردند روزانه برای یاد امام حسین(ع) وقت صرف کنیم. 🔻بیان معنوی به سهم خود هر روز قدمی در این جهت برمی‌دارد..
خاطره... عکس باز شود...✅کانال شهید #مصطفی_صدرزاده
رزمنده ای که ترسید به میدان برود 🌟سید ابراهیم تعریف می‌کرد: عملیات دیر العدس بود، یک نفر مضطرب آمد پیشم؛ گفت: آسید! من ترسیدم... میشه من را برگردانید!؟ من هم سریع گفتم: خودت رو به اون ماشین برسون داره برمی‌گرده! رفت... با نگاهم او را دنبال کردم، جوری راه می‌رفت انگار در دلش تردید داشت. بعد از مدتی برگشت لبخندی زد و فهمیدم بر ترسش غلبه کرده... خیلی خوشم آمد، 😊 به همین خاطر چند لحظه بعد رفت پیش اربابش...🕊 ﷽➖➖➖➖ ➖➖➖➖➖ ✅ کانال 🌷🌷 ( با نام جهادی سید ابراهیم)
نه صبر هست ما را، نه دل، نه تاب هجران مائیم و نیم جانی، آن هم به لب رسیده
شهید مصطفی صدرزاده
#مصاحبه_با_همسر_شهید_صدرزاده 🔴قسمت پنجم بعضی آقایان وقتی وارد خانه می‌شوند و محیط خانه را نامرتب م
🔴قسمت ششم پیش از این بخش اول گفت‌وگو درباره زندگی و سلوک رفتاری شهید صدرزاده با خانواده‌اش منتشر شده بود و حالا بخش دوم این گفت‌وگو منتشر می‌شود. این گفت‌وگو درباره اعزام شهید صدرزاده به سوریه و مبارزه با جریان تکفیری است. تسنیم: چندین دهه قبل پدران ما و جوان‌های آن‌زمان به جنگ رفتند و عده‌ای از آنها هم از این معرکه برنگشتند. بعد از آن فقط حسرت سال‌های دهه 60 برای نسل ما ماند. هرجا می‌رفتیم از همت و باکری و همرزمانش می‌گفتیم و اینکه ایکاش ماهم آنموقع را درک می‌‎کردیم. امروز دوباره ماجرا عوض شده است. دوباره معراج الشهدای تهران پر شده از شهدای جبهه حق. انگار که در سال‌های دهه 60 هستیم که کرور کرور شهید به معراج شهدای تهران می آوردند. حالا دوباره این مسیر هموار شده است، ولی برای همه نیست. مصطفی باب شهادت را برای خودش باز دید و نمی‌خواست که فقط حسرت سال‌های دهه 60 را بخورد. چه شد که او وارد فضای مدافعان حرم شد؟ از چه زمانی بحث رفتن به سوریه را در خانه مطرح کرد؟ دهم رمضان سال 92 حرفهایش برای رفتن به سوریه شروع شد و دیگر تا 15 رمضان به اوج رسید. حتی یکبار تا فرودگاه رفت و برگشت. گذرنامه‌اش مشکل داشت و نتوانست به سوریه برود. تسنیم: این مسئله را چطور با شما مطرح کرد؟ گفت که می‌خواهد برود در آشپزخانه کار کند و هیچ خطری نیست. گفت فقط در حد پخت و پز برای رزمنده‌ها است و خطری نیست. تا همین حد را رضایت دادم. تا فرودگاه رفت و همانطور که گفتم نتوانست برود و برگشت. خودمان به دنبالش رفتیم و مصطفی را از فرودگاه آوردیم. در مسیر فرودگاه تا خانه فقط با صدای بلند گریه می‌کرد. روزه بود، سریع در خانه سفره افطار را پهن کردم. بعد از افطار مشغول جمع کردن وسایل بودم که گفت می‌خواهد برود و با یکی از دوستانش دعوا کند. مصطفی همیشه قربان صدقه دوستانش می‌رفت و لفظش در مقابل دوستانش «فدات شم» بود. تعجب کردم. مصطفی ای که همیشه آرام بود و اهل دعوا نبود می‌خواهد با کدام دوستش دعوا کند؟ او کم عصبانی میشد اما خیلی بد عصبانی میشد. به او گفتم که من هم همراهش می‌آیم، طبق روال همیشه زندگی. «اگر کار اعزامم را جور نکنید به همه می‌گویم که "عند ربهم یرزقون" بودنتان دروغ است» آن زمان ماشین نداشتیم. با آژانس به میدان شهدای گمنام در فاز 3 اندیشه رفتیم. آنجا اصلا محل زندگی نبود که مصطفی دوستی داشته باشد و بخواهد با او دعوا کند. چندتا پله می‌خورد و آن بالا 5 شهید گمنام دفن بودند. من از پله ها بالا رفتم و دیدم که مصطفی حتی از پله ها هم بالا نیامد. پایین ایستاده بود و با لحن تندی گفت: «اگر شما کار اعزام مرا جور نکنید، هرجا بروم می‌گویم که شما کاری نمی‌کنید. هرجا بروم می‌گویم دروغ است که شهدا عند ربهم یرزقون هستند، می‌گویم روزی نمی‌خورید و هیچ مشکلی از کسی برطرف نمی‌کنید. خودتان باید کارهای من را جور کنید». دقیقا خاطرم نیست که 21 یا 23 رمضان بود. من فقط او را نگاه می‌کردم.گفتم من بالا می‌روم تا فاتحه بخوانم. او حتی بالا نیامد که فاتحه‌ای بخواند؛ فقط ایستاده بود و زیر لب با شهدا دعوا می‌کرد. کمتر از ده روز بعد از این ماجرا حاجتش را گرفت. سه روز بعد از عید فطر بود که برای اولین بار اعزام شد. تسنیم: به آشپزخانه رفت؟ بله. فقط یک بار به آشپزخانه رفت و همان اولین ماموریتش 45 روز طول کشید. تسنیم: بعد چه شد؟ آشپزخانه دیگر نتوانست خواسته‌های مصطفی را برآورده کند. مصطفی اصلا برای آشپزخانه نبود. بدون اینکه کسی خبر داشته باشد از آشپزخانه رفت. غذا پختن کار مصطفی نبود. او اصلا آشپزی بلد نبود. ممکن است اگر آقایان در خانه تنها باشند برای خودشان یک نیمرو درست کنند، مصطفی حتی نیمرو هم درست نمی‌کرد. آشپزخانه بهانه‌ای برای رسیدن به چیز دیگری بود. همه افرادی که برای ماموریت آشپزخانه رفته بودند 20 یا 25 روزه برگشتند. از آنها پیگیر بودم که مصطفی کی بر می‌گردد؟ آنها به من نمی‌گفتند که هیچ خبری از مصطفی ندارند اما می‌گفتند که رفته و با کاروان بعد می‌آید. او با رزمندگان عراقی آشنا شده و همراه آنها شده بود. مصطفی بالاخره بعد از 45 روز برگشت. تسنیم: چطور از مصطفی خبر نداشتید؟ به شما هم چیزی نگفته بود؟ نه. چیزی به من نگفته بود. بعد از 45 روز که آمد برایم تعریف کرد از آشپزخانه رفته و ده روزی را با رزمندگان عراقی بوده است. تسنیم: یعنی با رزمندگان عراقی به عملیات رفته بود؟ بله. ... 👇 ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ ✅ کانال ( با نام جهادی سید ابراهیم)