💕خاطره ایی از مادر #شهیدصدرزاده 💕
💚#مصطفی باوجود مشغله ای که داشت،
اگر فرصتی دست می داد ،از کمک کردن در کارهای خونه، دریغ نمی کرد.
یه روز که منزل #پدربزرگ بود بعد از ناهار مشغول شستن #ظرفها میشه .👏 #عمه ی مصطفی اصرار میکنه بیا کنار ، خودم ظرفها رو می شورم .🌹 مصطفی با لحن #طنز همیشگی میگه
#عمه بعدا #روایت_فتح اومد ،
بگو ظرف هم می شست.☺️
https://eitaa.com/shahid_mostafasadrzadeh
💕خاطره ایی از مادر #شهیدصدرزاده 💕
💚#مصطفی باوجود مشغله ای که داشت،
اگر فرصتی دست می داد ،از کمک کردن در کارهای خونه، دریغ نمی کرد.
یه روز که منزل #پدربزرگ بود بعد از ناهار مشغول شستن #ظرفها میشه .👏 #عمه ی مصطفی اصرار میکنه بیا کنار ، خودم ظرفها رو می شورم .🌹 مصطفی با لحن #طنز همیشگی میگه
#عمه بعدا #روایت_فتح اومد ،
بگو ظرف هم می شست.☺️
https://eitaa.com/shahid_mostafasadrzadeh