eitaa logo
شهید مصطفی صدرزاده
2هزار دنبال‌کننده
3.4هزار عکس
2.6هزار ویدیو
183 فایل
خودسازی دغدغه اصلی تان باشد...🌱 شهید مصطفی صدرزاده (سیدابراهیم) شهید تاسوعا💌 کپی آزاد🍀 @Shahid_sadrzadeh
مشاهده در ایتا
دانلود
3.58M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
این همون که به تن دشمنا مینداخت... همون کسیکه اسم گردان لشگر میومد دشمن یکی دو خط عقب میکشید حالا ببینین با بچه ها چجوری بازی میکنه شهید @shahid_mostafasadrzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔴قسمت سوم 🍂در وصیتش نوشت «عمه سادات! گذشت روزی که به شما و اولادتان جسارت کردند، خون ِ ناقابلم تقدیم شما» 🌟پدر این شهید مدافع حرم ادامه می‌دهد و می‌گوید: او در ادامه وصیتش گفته بود فقط و فقط خط ولایت را ادامه بدهید. گفته بود فقط همین خط را جلو بروید که پیروزی نزدیک است. در پایان وصیت‌نامه‌اش با حضرت زینب(س) صحبت می‌کند و می‌گوید آن روز گذشت که به شما و اولاد شما جسارت کردند امروز تشیع به قدری قدرتمند شده است که پاسخ هر جسارت و اهانتی را خواهد داد و دیگر نمی‌گذارد به راه سرخ شهادت و تشیع توهین شود و در نهایت گفته است خون ناقابلم را تقدیم شما می‌کنم. 🌺شادی روح سید ابراهیم صلوات 🌺 https://eitaa.com/shahid_mostafasadrzadeh
5.55M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 جانباز فتنه‌ی سبز، شهید مدافع حرم شد 🔹دو سه روز اول شاید میشد گفت یه سریا گول خورده بودند ولی بعدش عوامل حرفه‌ای اومده بودن برای براندازی 🔹یکی از بچه‌های بسیجی میگفت من دیدم آقای مهدی هاشمی تراول میداد؛ من خودم خانم فائزه هاشمی رو دیدم 🔹با دسته کلنگ زدن تو سر شهید مصطفی صدرزاده، مصطفی بیهوش شد؛ چاقو رو فرو میکردن تو بدن مصطفی، بردنش تو اتوبوس اورژانس، سنگ زدن شیشه اتوبوس رو شکوندن، گفتن اتوبوس رو آتیش میزنیم 🔹قسمت بود به دست داعش وطنی مجروح بشه و به دست داعش خارجی شهید ... @shahid_mostafasadrzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
  برای اولین بار که مصطفی   شده بود، آوردنش بیمارستان بقیه الله . وقتی برای ملاقات رفتیم ، گفتیم  صدرزاده اینجا بستری است؟  گفتن ما اینجا به این اسم کسی نداریم😳  وقتی تماس گرفتیم ،گفتن: بگید  ☺️🌹 وقتی رفتیم داخل اتاق مصطفی ، کلی خندیدیم .☺️💕 بعد مصطفی دستبند بیمارستان را، به  نشون داد ، گفت:   مهم اینه که گفتم فرزند 👏💕👏 🌹 ✨🍃 @shahid_mostafasadrzadeh
💕خاطره ایی از مادر  💕 💚 باوجود مشغله ای که داشت،  اگر فرصتی دست می داد ،از کمک کردن در کارهای خونه، دریغ نمی کرد.  یه روز که منزل  بود بعد از ناهار مشغول شستن  میشه .👏  ی مصطفی  اصرار میکنه  بیا کنار ، خودم ظرفها رو می شورم .🌹 مصطفی با لحن  همیشگی  میگه   بعدا  اومد ،  بگو ظرف هم می شست.☺️ https://eitaa.com/shahid_mostafasadrzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
 71رفتیم  زادگاه مصطفی .. خدمت  و  و عمه ی مصطفی  درطول مسیر بچه ها باهم دعوا می کردن که کی باید کنار   بشینه .☺️ چون   بد ماشین بود به بچه ها گفتم: بذارید تمام مسیر کنار پنجره باشه ❣  وقتی رسیدیم شوشتر بچه ها گفتن:  دیگه نوبت ماست .😐 بابا به مصطفی گفت:  اجازه بده داداش  بشینه کنار پنجره،  مصطفی گفت: من حالم بد میشه بابا،  گفت: حالا که حالت بد میشه بقیه راه رو  پیاده بیا خونه ی عمه ،😳 مصطفی گفت :پس منو پیاده  کنید😐  خودم میام ،اولش فکر کردیم میخواد  ما رو بترسونه ولی اصرار کرد که پیاده بشه  پدرش هم برای تنبیه، او را پیدا کرد ،😔 من خیلی ناراحت شدم گفتم:  این چه کاری بود کردی؟ گفت: نگران نباش، الان از این  خیابون فرعی میرم دور میزنم سوارش میکنم ،  وقتی دور زدیم  رو ندیدیم😳  انگار دنیا  خراب شد گفتم:  مگه ممکنه رفته باشه ؟؟؟ تمام مسیر رو بادقت نگاه کردیم ، اثری ازش نبود😔  وقتی رسیدیم منزل عمه ی مصطفی هر چه زنگ زدیم کسی در رو باز نکرد،  متوجه شدیم خونه نیستن ، خیلی بد شد فقط می گفتم مصطفی  بگردم کجایی،🌹 که دیدم از  دیوار منزل عمه اومد بالا و  گفت :من که گفتم: خودم میرم  گفتم آخه چطور خودتو رسوندی؟؟؟ گفت: به یه موتوری گفتم منو برسون به منزل استاداحمدمکانیک( شوهرعمه ) بعد منو رسوند در خونه عمه ،  من که گفته بودم خودم میام  چرا  شدید؟ این  در حد یه بچه شش ساله نبود و  اشتباه ما این بود که فکر  می کردیم مصطفی بچه است....❣🌹❣ https://eitaa.com/shahid_mostafasadrzadeh