eitaa logo
کانال شهید حاج سعید کمالی(شهید مدافع حرم)
443 دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
1.4هزار ویدیو
8 فایل
با سلام در این کانال سعی می شود از شهید حاج سعید کمالی و خاطرات و آرمانهای او و دیگر شهدای مدافع حرم مطالبی ارائه شود .. یا زهرا ( س ) ارتباط با ادمین کانال @sh_s_k @zohoremonji313 @unknown217 📱  Instagram.com/shahid_hajsaeid_kamali1395
مشاهده در ایتا
دانلود
🎞 تصویری از شهید مدافع حرم حاج سعید کمالی درقبر شهدای گمنام🥀 هنگام ساخت وآماده سازی مزار مطهر شهدای گمنام شهرسورک حاج سعید برای مدت کوتاهی به داخل قبر شهدا رفت و پاداش خودرا را از شهدای گمنام گرفت.. 🥀از یادمان شهدای گمنام تا شهادت در خانطومان🥀 @shahid_saeed_kamali
بسم رب الشهدا و الصدیقین .... باسلام و عرض ادب خدمت شما بزرگواران و محبین شهدا🌹 کانال شهید مدافع حرم حاج سعید کمالی در نظر دارد بمناسبت هشتمین سالگرد شهادت شهدای حماسه ساز خانطومان بالاخص شهید حاج سعید کمالی برگزار کند؛ بزرگوارانی که تمایل به شرکت در این طرح را دارند، تعداد جزء مورد نظر خود را به ایدی زیر اعلام کنند👇🌹 🆔 @sh_s_k 📢 پایان طرح ختم قرآن ۱۷اردیبهشت مصادف با هشتمین سالروز شهادت🕊 از همه بزرگوارانی که دراین طرح مشارکت میکنند کمال تشکر را داریم و ان شاءالله مورد لطف و عنایت شهید بزرگوار قرار بگیرند🌹 🔹 لطفاًنشر دهید @shahid_saeed_kamali
﷽ 🕊امشب شب آخر بچه‌های لشکر عملیاتی ۲۵ کربلای مازندران در خانطومان سوریه بود... 🥀شب آخر زندگی ملکوتی جوان با اخلاق و متواضع و شهدا مسلک . . ‌. پر کار و پر تلاش که سرنوشت زندگی او با شهادت در راه حق در خانطومان رقم خورد و از دانشگاه امام حسین ع فارغ التحصیل گردید. 🥀شب آخر که راوی میگفت تو کار کردن شب و روز نداشتن و همیشه سر و صورتش خاکی بود به عبارتی خستگی را در خانطومان خسته کرد. 🥀شب آخر نابغه معاونت عملیات لشکر ۲۵ کربلا که به خانواده اش میگفت من بنا و کارگر هستم. 🥀شب آخر مداح دلسوخته آل الله . . . جایش در تعزیه ها خالی ست... 🥀شب آخر علمدار اردو های جهادی در مناطق محروم . . . یادگارش همان قرارگاه جهادی علمدار است که همچنان در مناطق محروم فعال است و دوستانش راهش را ادامه میدهند همان دوستانی که شاهد بیل زدن و عرق ریختنش در آن مناطق نبودند. 🥀بسیجی خادم الشهدا که مثل یک نور در شهرستان نور درخشید. 🥀شب آخر هست که عاشورا خوندش ترک نمیشد حتی اگر خسته بود. 🥀شب آخر که جانانه با تو خط پدافند موندن و حاضر نشدن عقب برگردن و خونی رفتند به لقا الله 🥀شب آخر زندگی مادی مرد سال های دفاع مقدس راوی راهیان نور در جبهه های خوزستان انقدر حسرت خورد به حال همرزمانش تا خدا خواست او گمنام و بدون پیکر در کشور غریب به دیدارش رود... 🥀شب آخر که برای پسر کوچکش هدیه خرید اما عمرش کفاف نداد که هدیه را به پسرش برسونه ، باید می رفت تا اسلام ناب زنده بماند باید می رفت تا سیلی آبداری شود در گوش استکبار جهانی ، هدیه پسرش و ساک و کیفش را رفقای علیرضا برایش بردند. 🥀شب آخر زندگی جوان مومن انقلابی شهرستان آمل 🥀شب آخر زندگی دیدبان قدرتمند و پهلوان سال های دفاع مقدس که ادامه دهنده راه دوستانش بود بچه‌های خانطومان دعامون کنید🌹 @shahid_saeed_kamali
✨جزء1:✅ ✨جزء2:✅ ✨جزء3:✅ ✨جزء4:✅ ✨جزء5:✅ ✨جزء6:✅ ✨جزء7:✅ ✨جزء8:✅ ✨جزء9:✅ ✨جزء10:✅ ✨جزء11:✅ ✨جزء12:✅ ✨جزء13:✅ ✨جزء14:✅ ✨جزء15:✅ ✨جزء16:✅ ✨جزء17:✅ ✨جزء18:✅ ✨جزء19:✅ ✨جزء20:✅ ✨جزء21:✅ ✨جزء22:✅ ✨جزء23:✅ ✨جزء24:✅ ✨جزء25:✅ ✨جزء26:✅ ✨جزء27:✅ ✨جزء28:✅ ✨جزء29:✅ ✨جزء30:✅ اجر همه بزرگواران با شهدا 🕊 @shahid_saeed_kamali
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷اگر شهید نباشد، خورشید طلوع نمی‌کند و زمستان سپری نمی‌شود. اگر شهید نباشد، چشمه‌های اشک می‌خشکد، قلب‌ها سنگ می‌شود و دیگر نمی‌شکند، و سرنوشت انسان به شب تاریک شقاوت و زمستان سرد قساوت انتها می‌گیرد و امید صبح و انتظار بهار، در سراب یأس گم می‌شود. اگر شهید نباشد، یاد خورشید حق در غروب غرب فراموش می‌گردد و شیطان، جاودانه کره‌ی زمین را تسخیر می‌کند. @shahid_saeed_kamali
کانال شهید حاج سعید کمالی(شهید مدافع حرم)
✨جزء1:✅ ✨جزء2:✅ ✨جزء3:✅ ✨جزء4:✅ ✨جزء5:✅ ✨جزء6:✅ ✨جزء7:✅ ✨جزء8:✅ ✨جزء9:✅ ✨جزء10:✅ ✨جزء11:✅ ✨جزء12:✅ ✨
🌺🍃 بسم الله الرحمن الرحیم با سلام... از همه عزیزانی ک به مناسبت هشتمین سالروز شهادت شهدای حماسه ساز خانطومان در ختم قرآن شرکت داشتند تقدیر و تشکر مینمایم به لطف خداوند و به یاری شما عزیزان _دوره ختم قرآن به نیت شهدا بالاخص بزرگوار انجام گرفته ان شاالله مورد قبول واقع گردد و شهید بزرگوار در هردو دنیا شفیع ما باشند.🌺 (س) @shahid_saeed_kamali
🔖 / روز ۱۶اردیبهشت (قسمت اول) بعد اذان صبح نماز را که خواندم در بیسیم شنیدم بصير (ديده بان اطلاعات) اعلام کرده چند نفر از سمت غربی شهر سیلوی (بتونی در حال نزدیک شدن ،هستند حاج عبدا... صالحی سریع دستور داد دوتن از بچه های گردان مالک که تک تیرانداز بودند بروند به موقعیت بصیر 9 و اهداف را بزنند زمانی که بچه ها رفتند به موقعیت متوجه شدند که آنها از نیروهای سوری هستند که در سنگر کمین حضور دارند. موضوع برای من کمی غیر طبیعی بود یعنی تاکنون بصیر از موقعیت سنگر کمین سوریها جيش وطنی بی خبر بوده یا اینکه سوریها ... خدا به خیر کند. صبح یوسف تکتیرانداز سوری آمده بود تا ما او را به خط ببریم بعد رساندن آن به اتفاق یکی از نیروها جهت انتقال چند تن از نیروهای فاطمیون که قرار بود به مرخصی بروند به خلصه رفتیم روستای خلصه خیلی موقعیت استراتژیکی ،داشت قسمت غربی روستا کاملا - دشت غربی به سمت روستاهای زیتان و زربه و قلعجیه تا اتوبان دمشق حلب اشراف خوبی داشت چند اتوبوس و کامیون آمده بود تا نیروهای فاطمیونی که قرار بود به مرخصی بروند را به بئوس(روستایی درغرب حلب) ببرند بعد از کمی دور زدن در روستا دوباره برگشتیم به مقر خودمان در خانطومان همه چیز بر اساس تحرکات زیاد شب و روز قبل دال بر یک حمله بزرگ میداد و این را در صحبتهای همه متوجه میشدی نماز ظهر را که خواندیم تا از نماز خانه برگشتیم به اتاق دیدم آقای کابلی از طریق بیسیم کد 101 را اعلام کرد آماده باش صددرصد سریع بچه ها آماده شدند همه سوار ماشین حاج مصطفی و آقای شیرزاد شدیم و با دو خودرو به سمت خط حرکت کردیم .
آتش تهیه دشمن شروع شده بود و درحال سنگین شدن بود دونفر از بچه ها را با قبضه خمپاره 60 در موقعیت خط دوم پیاده کردیم و ماشین به سرعت به سمت خط راه افتاد. راکدهای جهنمی اطراف ما به زمین می.خورد حاج مصطفی به همه اعلام کرد که سوئیچ ماشین را زیر لاستیک میگذارد تا اگر لازم شد همه بدانند کجاست بر اساس هماهنگی قبلی قرار شد من و رضا برویم به سمت خانه شهید و در آنجا مستقر شویم اما تا نیمه های مسیر که رفتیم به علت شدت حجم آتش دشمن دیگر قادر به حرکت به سمت خانه شهید نبودیم به همین خاطر با هماهنگی با حاج مصطفی در خانه ای که در انتهای خاکریز ما بود و دید خوبی هم به جلو و هم به سمت خانه شهید و جناح چپ خط و هم به جناح راست داشت مستقر شدیم محمد و هادی هم رفتند در ابتدای کانال مستقر شدند کانال کاملا " تخلیه شده بود. دشمن همزمان هم خطوط پدافندی و هم شهر را زیر آتش گرفته بود من باهمان حالتی که روی زمین دراز کشیده بودم از حفره دیوار به شهر نگاه میکردم و میدیدم دشمن به صورت هدفمند نقاط مشخص شدهای مانند دیدگاه و مقر گردانها را زیر آتش گرفته است دشمن برخلاف دفعات قبل سمت خانه شهید را خیلی میکوبید صدای شلیک موشک هر چند دقیقه از سمت سیلوی فلزی (خوراک دام) به گوش میرسید معلوم بود آنها با موشکهای هدایت شونده نقاط حساس شهر را زیر آتش گرفته اند @shahid_saeed_kamali
موقعیت خطوط پدافندی نسبت به شهر خانطومان @shahid_saeed_kamali
. ۱ روز مانده تا... . ❤ . •┈┈••••✾•°🌷°•✾•••┈┈• @shahid_saeed_kamali
32.7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 " مدافعان حرم " 💠 ویژه شهدای مدافع حرم خانطومان ‌‌‌‌‌‌‌🎤 کاری از: 🔻 گروه سرود شمیم یاس مازندران 📌 با همکاری: 🔻 معاونت فرهنگی هنری ناحیه مقاومت بسیج سپاه سیمرغ 💠 تهیه شده در: 🔻 مرکز آفرینش های فرهنگی هنری بسیج مازندران @shahid_saeed_kamali
🔖 /۱۶اردیبهشت (قسمت دوم) یکی از موشکها که شلیک شد من بلا فاصله از داخل سوراخ دیوار به شهر که نگاه کردم دیدم موشک ساختمان دیدگاه بهمن همان شاهد 8 را هدف قرار داده است. شرایط کمی غیر عادی بود چون در درگیری روز سی یکم چندین هلی کوپتر و هواپیما آمده بودند و از ما پشتیبانی کرده و مواضع مسلحین را بمباران میکردند اما این دفعه هیچ خبری از هواپیما نبود و فقط هلی کوپتر می آمد آن هم هر نیم ساعت یک فروند در همین حال که کف حمام خیز رفته بودیم و با رضا صحبت میکردم دیدم محمد در بیسیم گفت جواد مراقب باشید کپسول جهنمی رو هوا داره میاد برای شماست هر کدام از بچه ها که جهنمی را میدید با بیسیم به آن سنگر که در مسیرکپسولی بود اطلاع می دادند من و رضا هم تا میتوانستیم خودمان را به زمین ،چسباندیم کپسولی بایک صدای مهیب به چند متری ما اصابت کرد حجم آتش آنقدر زیاد بود که وقتی گلوله و راکتها به اطراف ساختمان ما اصابت میکرد از شدت گرد خاک من و رضا که در فاصله یک متری هم خیز رفته بودیم گاهی همدیگر را نمی دیدیم صدای چند موشک که بسیار تیز و وحشتناک بود را شنیدم ابتدا فکر کردم صدای شلیک 106 خودی است اما زمانی که به آسمان نگاه کردم دیدم چیزی شبیه انباره آبگرم کن در هوا به سمت شهر میرود از پشت جنگل شلیک شده بود ظاهرا موشک دست ساز بود وقتی هم در شهر فرود آمد انفجار شدیدی صورت گرفت قدرت تخریبی بالایی داشت حدود ساعت سه نیم بود که دیدم توپ 23 دشمن شروع به کار کرده و سرخاکریزها ومواضع ما را زیر آتش گرفته ،است بالافاصله متوجه شدیم که دشمن قصد پیشروی زمینی را دارد .
به طرف سنگر بشکه ای که نگاه کردم دیدم جمعیت انبوهی به صورت پیاده و تعدادی هم با موتور از سمت سنگر بشکه ای در حال دویدن و حرکت به سمت نوک کانال هستند جمعیت دشمن من را به یاد ورزشگاهی انداخت که در آن ناگهان باز شود و جمعیت با فشار در حال خارج شدن از آن هستند. دوباره دویدم و از سمت دیگر اتاق به جناح خط مالک که نگاهی انداختم ستون زرهی دشمن را دیدم ستونی شامل یک تانک تی 72 بارنگ تیره و با فاصله بیست سی متر پشت سر آن یک نفربر که درهای پشتش باز بود و بعد آن یک محمول زره پوش و در انتها هم یک خودروی سفیدرنگ دوکابین قرارداشت دشمن حرکت زمینی خود را شروع کرده و در حال نزدیک شدن به خاکریز ما در موقعیت خانه شهید بود. اما با كمال تعجب دیدم تانک با همان سرعت زد به خاکریز و وارد شد، بی ام پی هم قبل رسیدن به خاکریز ما یک دور درجا زد و تعدادی نیرو از پشت آن بیرون پریده و به خاکریز ما چسبیدند @shahid_saeed_kamali
تصاویری از ستون کشی زرهی تروریست ها به سمت خط یاسر از دوربین تکفیریها @shahid_saeed_kamali
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خان‌طومان نه غافلگیری بود ، نه اتفاقی و نه حادثه و نه یک جنگ معمولی ؛ خان‌طومان حماسه بود ! حماسه ایی از جنس کربلا و عاشورا ... امروز سالروز حماسه خان‌طومان است ، روزی که رزمندگان لشکر ۲۵ کربلا به شهیدان کربلا اقتدا کردن و درس سربازی امام زمان را در کلاس عملی خان‌طومان به خوبی تدریس کردند . و در عظمت کار رزمندگان و شهیدان لشکر ۲۵ کربلا همین بس که حاج قاسم سلیمانی فردای این حماسه در جمع رزمندگان لشکر فرمودند : ((گر مقاومت جانانه بچه های مازندران نبود ، حلب را از دست میدادیم و از دست دادن حلب یعنی از دست رفتن زحمات چندساله همه شهدای جبهه مقاومت)) و در پایان سلام خدا بر روح مطهر شهدای کربلای خان‌طومان ، نثار روح مطهرشان صلوات . @shahid_saeed_kamali
🔖 /۱۶اردیبهشت (قسمت سوم) در همین گیرودار ناگهان صدای انفجار عظیمی به گوشم رسید به سمت صدا که از طرف شهر و موقعیت فرماندهی بود نگاه که کردم دیدم ستون بلندی از دود بلند شده ابتدا فکر کردم دشمن چیزی شبیه زاغه مهمات را زده چون موج انفجار شدیدی داشت بعد یادم آمد که ما در آن قسمت زاغهای نداشتیم پس گفتم شاید هلی کوپتر برمیل را اشتباها انداخته این را با رضا هم در میان گذاشتم (بعدا فهمیدم انفجار انتحاری )بوده اما چون مشغول درگیری بودیم دیگر به آن اهمیت ندادیم هنوز در خاکریز کناری ما چند نفر از بچههای فاطمیون در حال تیراندازی بودند. درخط یاسر فشار درگیری از دو سمت کانال و خانه شهید بود از جناح وسط خط به خاطر اینکه دشت بود و دید و تیر خوبی مانسبت به آنها داشتیم دشمن کمتر جلو میآمد به همین خاطر از جناحین فشار بیشتر می آورد. با یکی از بچه های فاطمیون با یک قبضه آرپی جی به سمت خانه شهید حرکت کردیم تا تانک که در آنجا توقف کرده بود را در صورت امکان بزنیم به نزدیکای خانه که رسیدیم از شدت تیراندازی دشمن دیگر نتوانستیم جلوتر برویم دشمن خانه شهید و خاکریز اطراف آن را گرفته بود. همانجا در کنار خانه تک تیرانداز که 60-70 متربا خانه شهید فاصله داشت با 4-5 نفر از بچه های فاطمیون خط مالک دست دادیم دشمن کاملا خطوط مالک را تصرف کرده و تقریباً 90 درصد روستای خالدیه را گرفته است همچنین دود سفید رنگ اگزوز تانکها را هم از سمت غربی شهر میدیدم .
در خلال درگیری ناگهان یکی از مسلحین آنقدر عجله داشت یا این که حول کرده بود با سرعت دوید و از حیاط خانه کناری ما آمد وسط کوچه و بادیدن ما دوباره سریع خودش را پرت کرد داخل خانه دوتا زخمی داشتیم یکی از نیروها تیر به کتفش و دیگری تیر به شکمش اصابت کرده بود و خونریزی شدیدی هم داشت حسین و یکی از نیروهای فاطمیون سریع زخمی را به کنار دیوار کشیدند و مشغول بستن زخمش شدند نیروی فاطمیون که تیر به کتفش خورده بود هرچه به او اسرار میکردند که برگردد عقب او قبول نمیکرد و دوباره اسلحه خودش را برداشته و شروع کرد به دفاع و تیراندازی دشمن به هر دری زد نتوانسته بود از خاکریز و خانه شهید یک متر جلوتر بیاید در یکی از ارتباطهای بیسیم یکی از دوستان خبرداد و :گفت که ما در حال عقب نشینی و رفتن به خط دوم ،هستیم دیگر در خط کسی نیست شما هم سریع برگردید! من چند بار از او خواستم دوباره حرفش را تکرار کند خبر را از فرماندهی که جویا شدم تایید کرد ظاهرا بخاطر سقوط خطوط کناری به دشمن پهلو داده بودیم با هماهنگی با نیروهای همراه به هر زحمتی که بود به همراه زخمیها خودمان را به خاکریز چسباندیم @shahid_saeed_kamali
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فیلمی از نفر بر انتحاری که در روایت بالا نامبرده شد از دوربین تکفیری ها (البته که خوشبختانه طبق شنیده ها تانک ما این تانک انتحاری را قبل از رسیدن به هدف خود میزند و منفجر میشود) @shahid_saeed_kamali
🎥 مداحی سوزناک مازندرانی #پسر_بلاره_ته_مار_بمیره در رثای #شهدای_خانطومان 🌹 امروز دوشنبه ۱۷ اردیبهشت مصادف است با سالروز شهادت دلاورمردان مازندرانی لشکر ۲۵ کربلا که در سال ۱۳۹۵ مظلومانه در منطقه خان طومان شهر حلب سوریه توسط نیروهای تکفیری به شهادت رسیدند. 🌹شهید حبیب الله قنبری ـ  بهشهر 🌹شهید رحیم کابلی ـ بهشهر 🌹شهید رضا حاجی زاده ـ آمل 🌹شهید حسن رجایی فر ـ بابل 🌹شهید سید رضا طاهر ـ بابل 🌹شهید سیدجواد اسدی ـ ساری 🌹شهید سعید کمالی ـ ساری 🌹شهید محمود رادمهر ـ ساری 🌹شهید علیرضا بریری ـ   بابلسر 🌹شهید علی عابدینی ـ فریدونکنار 🌹شهید حسین مشتاقی ـ نکا 🌹شهید علی جمشیدی ـ نور 🌹شهید محمد بلباسی  ـ قائم‌شهر ارسالی :کاربر 💐شادی ارواح طیبه همه شهدا صلوات @shahid_saeed_kamali
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شستشو ،غبار روبی وعطر افشانی مزار مطهر شهید مدافع حرم حاج سعید کمالی به مناسبت هشتمین سالگرد شهادت با حضور آقاامیرمهدی فرزند شهید @shahid_saeed_kamsli
🔖 /۱۶اردیبهشت ( قسمت چهارم) آتش دشمن به خاکریز دوم ما منتقل شده بود شرایط این خط که در دیواره شهر بود هم زیاد مناسب نبود و خط اول ما کمی نسبت به آن اشراف داشت به همین خاطر باید به خاکریز می چسبیدی تا از تیر مستقیم در امان باشی دشمن با توپ 23 و 14/5 خاکریز دوم ما را زیر آتش گرفته بود چند دقیقه ای از آمدن ما نگذشته بود که حاج مصطفى آمد پیش من حالم را پرسید و سپس سراغ رضا را ،گرفت تازه آنجا بود که هر دو فهمیدیم رضا نیامده و جامانده، چون درگیری بسیار شدید و نزدیک بود حاجی فکر میکرد رضا کنار ماست و من هم چون از او جدا شده بودم فکر میکردم او در خط کنار بچه هاست ظاهرا در زمانی که تصمیم عقب نشینی گرفته شدکسی رضا را ندیده بود و یا اینکه او قبل از عقب نشینی به شهادت رسیده و عقب روی نیروها را ندید یکی از نیروهای فاطمیون شهادت رضا را دیده و او را از روی عکس شناسایی کرده بود و گفت رضا قبل از عقب نشینی به خط دوم شهید شده بود دیگر دیر شده بود زمانی که از روی خاکریز به خط نگاه کردم دیدم دشمن کاملا " خاکریز خط اول ما را گرفته و دیگر نمی شود کاری کرد درگیری هر لحظه شدیدتر می شد و حجم خمپاره های ،120 81 و 60 دشمن هرلحظه روی خط دوم بیشتر میشد هنوز از وضعیت خطوط دیگر به جز مالک اطلاعی نداشتم.
با تاریک شدن هوا از شدت آتش دشمن هم کم شده بود حدود ساعت 9 شب حاج حسین برادران زمانی که خواست جهت سرکشی از پیش ما برود و سری به بچه های مالک بزند تا از یک خاکریزی که در عرض بود بالارفت دیدم ناگهان به پشت پرت شد پایین بلا فاصله به همراه دونفر از بچه ها دویدیم به سمتش کنارش که رسیدیم متوجه شدیم تیر تکت یرانداز دشمن به شکمش اصابت کرده توپخانه و ادوات ما به شدت و قدرت بیشتری شروع کرده و خاکریز اول ما و گردانهای دیگر را زیر آتش گرفته بود شدت تیراندازی در شهر هم زیاد شده بود با تعجب میدیدیم که تیراندازی با فشنگ رسام سمت فرماندهی خیلی زیاد است. تازه فهمیدم که در چه شرایط بحرانی قرار داریم و موقعیت فرماندهی تیپ و سه راه دانش کارخانه سقوط کرده است در بیسیم میشنیدم که حاج رحیم کابلی و حاج عبدا... صالحی در حال برنامه ریزی برای باز پس گیری سه راه دانش هستند هرچه که میگذشت بیشتر به خرابی اوضاع پی میبردم و اینکه احتمال محاصره شدن ما خیلی زیاد است و حتی میشود گفت در آن لحظه هم ما در یک شبه محاصره نعل اسبی قرار گرفته بودیم در دوطرف جناح خودمان یعنی از سمت غربی شهر(خط اول مالک) میدیدم که یک گروه به طور ممتد با فشنگ رسام به سمت آسمان تیراندازی میکند بلافاصله از سمت سه راه دانش هم به همین صورت اقدام به تیراندازی هوایی میکردند و پاسخ می دادند! بعدا متوجه شدم که دشمن هر کجا که پیشروی میکرد برای اینکه به نیروهای خود در جناح دیگر میزان پیشروی و موقعیت خودش را اعلام کند این کار را انجام می دهد @shahid_saeed_kamali