#عاشقانه_شهدا🌹
مثل_طوفانی_که_می_افتد_به_جان_یک_درخت
دوری_ات_آرامشم_را_ریشه_کن_خواهد_نمود...
.
فدائی_عمه_ی_سادات...
.
همزمان با انتقال ضریح جدید امام حسین(ع) به عراق بود...
بحث رفتن به کربلا رو پیش کشید...
.
#با_دلی_لبریز_غم_راهی_کوی_دلبرم...
#می_روم_تا_محضرش_بهر_ارادت_برسم...
.
خیلی خوشحال شدم که میخواد بره زیارت...
رفت و...
یه هفته گذشت ولی ازش خبری نشد...💔
تماس گرفت و گفت:
اومدنش به تعویق افتاده...
وابستگی شدیدی بهش داشتم و...❤
بعد ازدواجمون...💕
این اولین باری بود که ازش جدا میشدم...💔
خییییلی واسم سخت بود،خییییلی...💔
.
#فراق_یار_نه_آن_کند_که_بتوان_گفت...
.
روزای اول خودمو عادی و بیخیال نشون میدادم...
اما وقتی سفرش به درازا کشید...
طاقتم طاق شد و...
ظاهرم نشون میداد که درونم چی میگذره...💔
.
گاهی که تماس میگرفت...
واسش از دلتنگیام میگفتم...💔
.
#رحم_بر_این_دل_بفرما_قبل_از_آنکه_گویمت…
#آمدی_جاااانم_به_قربانت_ولی_حالا_چرا...
.
متوجه بیقراری و ناراحتیم که شد...
.
برگشت ولی بعد ۴۵ روز....
یه عالمه سوغاتی واسم گرفته بود...❤
از رو سوغاتیاش لو رفت...
رو همشون نوشته بود دمشق یا سوریه...
اونجا بود که فهمیدم...
تموم این مدت سوریه بوده...💔
دنیا رو سرم خراب شد...
خیلی گریه کردم...💔
طاقت دیدن اشکامو نداشت...❤
به بهونه در آوردن من از اون حال و هوا...
بردم مشهد...❤
.
تو حرم امام رضا(ع)بهم گفت:
"اسماء…❤
دعا کن این دفعه که میرم شهید شم...💔"
.
از تأکید حضرت آقا به دفاع از حریم مسلمین میگفت...
علی رغم میل باطنی...
این شاید...
تنها دلیلی بود که راضیم میکرد به رفتنش...
.
#وقت_رفتن_کاش_در_چشمم_نمی_غلطید_اشک…
#آخرین_تصویر_او_در_چشم_ها_یم_تار_بود…
.
چند ماه بعد،برگشت به سوریه...
.
#یگانه_سایه_ی_روی_سرم_رفت...
رفت و...
پنج روز بعد به شهادت رسید...💔
.
(خانوم موسوی،همسر #شهید سید مهدی #موسوی)
@shahid_sajad_zebarjady
نه گذاشتند لمست كنم
نه گذاشتند دست قطع شده ات را ببوسم...💔
تمام حسرتهايم را بايد با نگاه كردن به تابوتی كه تو در آن آرميده بودی و هر شب نگاه به سنگ مشكیای كه از تمام تو برايم باقی ماند، خالی كنم.😔
اين همه حسرت برای قلب يک دختر خيلی سخت است.
بابا اما همه اينها به فدای امام حسين(ع)، به فدای خواهر حسين(ع)...✨
دلم به آن وعدهای که همیشه به من میگفتی دخترم منو تو با هم #شهید میشیم خوش است...☺️
میدانم روز وصل منو تو دیر نیست و مرا به زودی در آغوش خواهی گرفت...🕊
#زینب_سلیمانی
#زینب_حاج_قاسم
#پست_اینستاگرام
@shahid_sajad_zebarjady
#عاشقانه_شہدا 🌹
جمعه به جمعه با دوستاش میرفت کوهنوردی.
یه بار نشد که دست خالی برگرده . همیشه برام گلهای وحشی زیبا یا بوته های طلایی میآورد.
معلوم بود که از میون صدتا شاخه و بوته به زحمت چیده .
بعد از شهادتش رفتم اتاق فرماندهی تا وسایلشو ببینم و جمع کنم.
دیدم گوشه اتاقش یه بوته خار طلایی گذاشته که تازه بود.
جریانش رو پرسیدم ، گفتند: از ارتفاعات لولان عراق آورده بود.
شک نداشتم که برای من آورده.
خاطره ای از همسر #شهید حسن آشناسان
@shahid_sajad_zebarjady
#تلنـــــگر_شهـــــدایی
🔴 #شهید ...
🔲 شهید ، گنگ ترین کلمه در تاریخ انسانیت است !
گنگ ترین کلمه در دایره لغات من ...
کلمه ای که هیچگاه مفهومش رانفهیمدم ...
▫️نفهمیدم دل کندن ، قید دنیاو لذت هایش را زدن یعنی چه ؟؟
▫️نفهیمدم سیزده ساله بودن و زیر تانک رفتن یعنی چه ؟
▫️نفهیمدم قمقه ی خالی ، زبان تشنه و جنگیدن یعنی چه ؟
▫️نفهمیدم ریش های خضاب شده به خون یعنی چه ؟
▫️نفهمیدم آب سرده شَطّ ، لباس نازک غواصی ، شب تاری، تیر در قلب و غرق شدن یعنی چه ؟
▫️نفهمیدم خمپاره سر را بردن یعنی چه ؟
▫️نفهمیدم بدن دوخته شده به سیم خاردار یعنی چه ؟
▫️نفهمیدم مفقودالاثر یعنی چه ؟
▫️نفهمیدم استخوان های جوان رعنا در آغوش مادر یعنی چه ؟
🔻اصلا میدانی #شهید ...
ما هنوز خیلی چیزها را نفهمیدیم ؛⁉️
#شهدا_شرمنده_ایم
#یـادشان_بـا_ذڪـر_صـلـوات
🌹|
@shahid_sajad_zebarjady
#شهید 💚
#رهبر 🌸
#شهادت ❤️
امام خامنہ اے :
نگہ داشتن یاد شهدا ،
ڪمتر از خود شهادت نیست...♥️🍃
💖{ @shahid_sajad_zebarjady
#شهید ♥️
#رفیق_شهید 🌿
رفیق شهید یعنے : ♥️
تو اوج ناامیدے
یھ نفر پارتے بین تو و خدا بشھ!🌱
و جورے دستت رو بگیرھ
ڪھ متوجھ نشے (:✨
🕊{ @shahid_sajad_zebarjady
*بخونش .. با دلٺ♥ ...
وقتی دلتنگ میشوم😔💔
برای اکثر #مجرد ها که کمی سن و سال دارند این موضوع پیش آمده ...
#کمبود یک نفر را در زندگیشان #احساس میکنند😞
کسی که با او حرف بزنند ...
کسی که شریک غم و خوشی هایشان باشند
گاهی در ذهنشان تصویر سازی هم میکنند😩
الان که همه جا #شبکه_مجازی📱 وجود دارد پیدا کردن یک هم صحبت کار سختی نیست ...
یک نفر که از روی پر کردن وقت بخواهیم با او حرف بزنیم📱🗣
درد و دل کنیم ...
رفع دلتنگیهایمان باشد👌
بعضی ها این دلتنگی را #تحمل نمیکنند😑
#ماشاالله هم صحبتی هایشان زیاد است😏
سفره دلشان نه ولی سفره ذهنشان پیش همه باز است😒
گاهی که دلتنگی و کمبود یک نفر دومی در زندگی بهم فشار می آورد به چیزایی فکر میکنم که آرام میشم ...😊
چیزایی که باعث میشود دلتنگی هایم را تحمل کنم .😊
.
فکر میکنم به آن مردی که یک #زن و چهار #بچه ی قد و نیم قد را در #خانه گذاشت و رفت🔫💣
خدا میداند چه شبها که پشت #خاکریز از دلتنگی #گریه نکرد😢
فکر میکنم به #آقا دامادی که یک هفته بعد از عقد راهی جبهه شد و تنها دلخوشیش یک عکس بود
و #عروس خانومی که دلتنگ و #چشم_انتظار نشسته بود😩😭
فکر میکنم به آن دختر خانومی که هر روز خانه را آب و جارو میکرد تا شوهرش از راه برسد
چون تازه بچه دار شده بودند😍
وقتی هم که می آمد بعد از یک هفته دوباره راهی میشد و چشمان خیس خانومی که نمیتواند بگوید #نرو😭
فکر میکنم به همسر #شهید مدافع حرمی که دخترش بهانه #بابا را میگیرد بغضش رو قورت میدهد و بادخترش بازی میکند💔
الان که فکر میکنم میبینم دلتنگی من چقدر بچگانس در برابر اینها ...
انقدر بزرگ نیست که بخواهم برای پر کردنش #متوسل به دوست های مجازی بشوم👌
آخر میدانی فرقش چیست؟
آنها با اختیار خودشان ، برای منو تو دلتنگی ها را تحمل کردند ، از همسر و بچه و خانواده دل کندند و رفتن در غربتی که نه تلگرام بود نه #اینستاگرام و نه ...
پن : ان الله مع الصابرین
#وعده_دیدارمون_کنار_شهدا
#دل_نوشته
#بی_تفاوت_نباشیم*
@shahid_sajad_zebarjady
*⚘﷽⚘
#حـــــاج آقـــــا پناهـــــیان میـــــفࢪماید...؛
[ هـــــࢪ ڪـــــے آࢪزو داشتـــــه باشـــــه
خـــــیلے خدمتـــــ ڪـــــنه #شـــــهید میشـــــه...(: ]
یـــــه گوشـــــه دلتــــــــــ پابـــــده؛
شــــــــــهدا بغلتـــــ ڪـــــࢪدند...!
مـــــا بـــــه چشـــــم دیـــــدیم ایـــــناࢪو
از ایـــــن شهـــــدا مـــــدد بگـــــیࢪید؛ مـــــدد گـــــࢪفتن...!
از شــــــــــهدا ࢪسمـــــه...!
دستـــــ بـــــزاࢪ ࢪو خاڪــــــــــ قبـــــࢪ شـــــهید بگـــــو...:
#حُـــــسین...؛
بـــــه حـــــق ایـــــن شــــــــــهید یـــــه نگـــــاه بـــــه مـــــا بڪُن
#شبتون_شهدایی
@shahid_sajad_zebarjady
🍃 *﷽ 🍃
#شهیـد بیدارت میڪند
#شهیـد دستت را میگیرد
شهیـد #شهیـدت مےڪند اگر که
بخواهی
فرقـی نمی ڪند...
" فڪه " و " #اروند"
یا " دمشق " و "#حلب"
یا " صعده "و " #صنعا "
...و این را بــدان:هرکسی
با یڪ #شهیدی خو گرفت
روز #محــشــــــر آبــــرو از او گرفتــ
#شهید_محمود_رضا_بیضائی ❤
@shahid_sajad_zebarjady
یهنَفر بِهم مےگُفت:
یه جَوون اَگه میخاد
یه جَهاد با نَفسِ واقِعے ڪُنه
و اِرادَشُ قَوے ڪُنه...👌🏻
اَگه نَشُد یه شَبے نَماز شَب بِخونه
فَرداش نیت ڪُنه قَضاشُ بِخونه...📿
یِه هَمچین جَوونے
میتونه بِشه #شهید حُجَجے✨
یه هَمچین جَوونے...🍃
میتونِه اِمامزَمانِش رو بِبینهـ...
#درسشہادٺ
🌱Join→↓
『 @shahid_sajad_zebarjady 』
⚜️برادر #شهید از قول کتک زدن برادر هم میگوید: قبل از تشییع پیکرش از حال رفته بودم و در بیمارستان #خواب سجاد را دیدم. سجاد به طرف من آمد و گفت آمدم از تو خداحافظی کنم. گفتم کجا؟ گفت باید بروم. گفتم تو قول دادی زود برگردی زود هم برگشتی، اما نباید بروی دیگر. تو مادر داری، خواهر داری، من هم میخواهم به تو تکیه کنم. گفت دیگر نمیتوانم بمانم، باید بروم. هر کاری کردم نگهش دارم نتوانستم و او رفت. روز #تشییع پیکرش سر مزار وقتی روی سجاد را برداشتم تا آن کتکی که قولش را داده بودم بزنم، دیدم جایی برای زدنش نیست. #ترکش خمپاره نیمی از صورتش را برده بود. مراسم بسیار باشکوهی بود. بیش از ۳۵۰۰ نفر مهمان داشتیم. تشییعی که من خودم باورم نمیشد. وقتی جمعیت را دیدم #قوت قلب گرفتم. با خودم گفتم اگر چه سجاد مظلوم شهید شد، اما هستند کسانی که سجاد و راه سجاد را بشناسند. سجاد #دل نترسی داشت و با پای قرص در میدان حاضر میشد. در شرایط سخت خانوادگی هرگز ندیدم که زبان به اعتراض باز کند. هیچ گاه ندیدم مقابل ما حرف زشت بزند. #سجاد واقعاً #شاخص بود.
✍ادامه دارد...
🦋@shahid_sajad_zebarjady🦋