📢 خاطره سردار شهید حاج #احمد_سیاف زاده از وضعیت روز های نخست خرمشهر :
📍 هنوز یکی دوماه از جنگ نگذشته بود که یک جلسه ای را داشتیم در جنوب، بعد از آن جلسه، مسئولینی که تشریف آورده بودند لازم دانستند که برویم خدمت آقای #جهان آرا، می خواستند برویم خرمشهر یک سری بزنیم و ببینیم وضع چطور است. بچه های خرمشهر آمده بودند این طرف مستقر شده بودند اند. میخواستیم ببینم دارند چه کاری می کنند، خط مقدم شان چگونه است و یک گزارشی از آقای جهان آرا بگیریم .
📌 خب ما رفتیم پرشین هتل، مقر جدید سپاه خرمشهر که شهید جهان آرا آن جا بود. وقتی رسیدیم شهید جهان آرا از پله ها آمد پایین ما را دعوت کرد رفتیم بالا، گفتند ما می خواهیم برای شما فیلمی بگذاریم. بچه های سپاه خرمشهر از داخل رودخانه، چون بومی هم بودند از داخل این طرف کوت شیخ و اطراف شنا کرده بودند و رفته بودند و یه فاضلاب خیلی بزرگی بازار سیف دارد که می آید در رودخانه. آن ها این را بلد بودند، بعضاً چون پدرهایشان یا اقوامشان آن جا مغازه ای داشتند می دانستند که آن جا فاضلاب هست و انسان می تواند آن جا راه برود. این ها حرکت کرده بودند از بازار سیف عبور کرده بودند و داخل خیابان فردوسی آمده بودند بالا و رفته بودند داخل اولین ساختمان، وقتی که رفتند شب را می گذرانند، حالا ما داریم فیلم را می بینیم ما داشتیم قشنگ فیلم را می دیدیم با دوربین رفته بودند، فیلم را دیدیم که روز شد و آمدند بالای یه ساختمانی و دوربین هایشان نشان می داد که عکس هم از خودشان گرفته بودند، داشتند کار عراق را در خرمشهر نشان می دادند.
📎 شهر خرمشهر را بعدا که من اندازه گرفتم یک چیزی در حد حالا شهری که آن طرف شلمچه است نه آن شهری که طرف "کوت شیخ" هست رفتیم اندازه گرفتیم از صابون سازی تا اروند و از این طرف از کارون تا جاده ی کمربندی خرمشهر نزدیک 5 در 5 کیلومتر بود. البته در حاشیه اش یک شهرک های دیگری هم بود ولی خالص خرمشهر این است که پیوسته بود.
عراقی ها دستگاه آورده بود، با دستگاه های بلدزر، لُدر، اسکریپر، گریدر و... داشتند برابر یک طرحی شهر را صاف می کردند البته همه ی شهر را صاف نمی کرد این خودش نکته بسیار جالبی بود که ما داشتیم میدیدیم.
زمین را داشت برای خودش از نظر نظامی دوباره تعریف می کرد. آن تاریخ 45 الی 35 روز جنگ را دیده بود و می دانست این خانه ها، خانه های همین هایی است که این ها رفته اند آن طرف رودخانه. یعنی اگر این ها بخواهند یک روز با یک هجوم برگردند دوباره وارد این خانه ها بشوند، آشنا هستند که چگونه در این کوچه ها حرکت کنند و این کوچه ها می تواند این ها را هدایت کند لذا داشت آرایش شهر را به هم می زد به ضرر نظامی برای ما.
🔖 محیط پیرامونی را هم وقتی ما خرمشهر را گرفتیم فهمیدیم. در عکس هوایی خیلی متوجه نشدیم وقتی وارد شهر شدیم دیدیم در خیابان 45 متری که پادگان دژ هستش و آرامستان شهدای خرمشهر هست، از آن جا که وارد شدیم دیدیم جنگلی از هرچه فلزی یا چوبی بود ایجاد کرده به چه شکل؟ به این شکل که هر ماشینی، کانتینری، میله ای، نبشی ، پایه برقی، درختی با ضایعات توانسته بود مثل میدان مین و سیم خاردار هست، یک مانعی به بلندی حدود 12 متر درست کند که مانع ورود چترباز و هلی برن ما شود.
چون عراق خبر داشت که ما یک تیپ 23 نوهد داریم و یک تیپ 55 هوابُرد، خبر داشت ما C130 داریم، ما می توانیم چتر باز پشت دشمن پیاده کنیم و خبر داشت که ما یک هوانیروز سنگین داریم و این ها مجهز اند به انواع هلی کوپتر از جمله هلی کوپترهای 205 و214 که این ها می توانند پشت دشمن هلی برن بکنند.
🔅 بر اساس این یگان های ما را دیده بود در تربیت نیرویش و بر اساس این زمین را آرایش داده بود. بخشی از زمین را صاف کرد و تبدیل به میادین مین و سیم خاردار که اگر ما روزی بخواهیم عملیات بکنیم بر علیه این زمین، خود شهر بشود مانع ما.
🔺ما متوجه شدیم که عراق جبهه محکمش مقابل جمهوری اسلامی را همین جبهه قرار داده است.
بیت المقدس خودش به تنهایی یک بحث جداست ولی خود شهر خرمشهر و روش تصرفش و تسخیرش خودش یک بحث خیلی شیرین است. آن چیزی که ما در مقابل مان دیدیم همان دژ شمال شهر خرمشهر و یک لایه از ساختمان ها که روبروی رودخانه بود. این منطقه این بود که از عراق هر آنچه که استحکامات داشتند و انتطار پدافند مستحکمی داشتند، این جا تدارک دیده شده بود.
لذا به سمت گمرگ و شلمچه خیلی وضعیت خاصی را نمی بینیم ولی نقطه ی خیلی مهم این است که عراقی ها در طرح ریزی غافلگیر شدند، همه می دانند که عراق برای بیت المقدس آماده بود، یعنی می دانستند که آخرین زمین است که ایران میخواهد به آن حمله کند فقط نمی دانستند که ایرانی ها چه کار می خواهند با آن ها بکنند.
لذا یکی از هنر های ما تو در این عملیات این است که میگیم که آن جا چه بلایی به سر عراقی ها آمد درطرح ریزی ویکی هم درخود شهرخرمشهر است.
#ادامه_دارد